واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زنها كنار شوهرانشان نيستند
مواجهه من با حجتالاسلام والمسلمين سيدكريمي، دكتراي روانشناسي و كارشناس ارشد مشاوره خانواده و تربيت فرزند كاملاً اتفاقي بود...
نویسنده : اميرحسين اشراقي
مواجهه من با حجتالاسلام والمسلمين سيدكريمي، دكتراي روانشناسي و كارشناس ارشد مشاوره خانواده و تربيت فرزند كاملاً اتفاقي بود. او به همراه تيمي از همكارانش، مُبدع خيمههاي معرفت هستند و به همسران و مراجعان در امامزادهها مشاورههاي خانوادگي ميدهند. آنها تيمي از دانشآموختگان حوزهاند كه علاوه بر تحصيلات حوزوي در دانشگاهها، روانشناسي و مشاوره خواندهاند. آن روز حجتالاسلام سيدكريمي به همراه چند روحاني ديگر در بخش جنبي سي و دومين دوره مسابقات قرآن كريم به مراجعان خود مشاورههاي خانوادگي ميداد. او به من گفت با اينكه در خيمههاي معرفت، غرفه پاسخ به سؤالات شرعي، كلامي و اعتقادي هم دارند اما دغدغه پررنگ و اولويت اول مراجعان، چالشهاي زن و شوهري و خانوادگي است. گفتوگوي ما با اين صاحبنظر مسائل خانواده را ميخوانيد. *** «خيمههاي معرفت» كه گروه شما دنبال ميكند، از اين جهت براي من جذاب است كه آدمهايي كه در همين امامزادهها رفت و آمد ميكنند و لزوماً هم از قشر مذهبي جامعه نيستند ميتوانند محل مراجعه شما قرار بگيرند و به اين واسطه شما نوعي دماسنج خانوادگي هستيد كه از تب و تاب آنچه در زير پوست خانوادههاي ايراني ميگذرد باخبر ميشويد. اگر بخواهيد به چهار، پنج مسئله عمده زوجها كه بيشتر محل رجوع به شماست اشاره كنيد روي چه نكاتي انگشت ميگذاريد كه به گمانتان گره اصلي همان جاست؟ اجازه بدهيد قبل از اينكه به پرسش شما جواب بدهم خيلي كوتاه درباره خيمههاي معرفت بگويم كه مقام معظم رهبري تأكيد داشتند امامزادگان به قطبهاي فرهنگي تبديل شوند. يعني كسي كه به اتفاق همسر و فرزندش ميآيد امامزاده در كنار اينكه دلمشغوليهاي معنوي دارد، نماز ميخواند و زيارت ميكند و به امور مستحبياش ميرسد اگر نيازهاي عاطفي، رواني و پرسشهاي كلامي و اعتقادي هم دارد در همين جا مطرح كند. پس اين برنامهها روي اين مبنا شكل گرفته است. اما سؤال شما اين بود كه بيشترين موضوعات و چالشهايي كه خانوادهها به آن دليل به ما مراجعه ميكنند چيست. اگر بخواهم لُب مطلب را بگويم با توجه به اينكه تجربه مشاوره غير از خيمههاي معرفت در مراكز مشاوره دارم چكيده همه حرفهايم اين است كه زن، شوهر و بچه جايگاه خودشان را نميدانند. اين خلاصهاي از آن چيزي است كه شما در پرسش خود به دنبال آن هستيد و عصارهاي از آنچه بر سر خانواده ايراني آمده است. زن اطلاع ندارد اين شوهري كه من به او تكيه دادهام، تنه درخت است. اگر تنه درخت بلرزد، شاخه درخت كنده ميشود، ميافتد. زن، شاخه درخت است. مرد، تنه درخت و بچه حُكم ميوه را دارد. اگر شاخه درخت بيفتد، تنه درخت نميافتد اما اگر تنه بيفتد شاخه و ميوه با هم ميافتند. اين يعني چه؟ اين يعني زن بايد بداند مرد تكيهگاهش است. زن بداند اگر تنه درخت را موريانه بزند شاخه، ميوه خوبي نميدهد يعني اگر قرار باشد اين شوهر در خانواده احترام نداشته باشد و زن جلوي فرزند يا فرزندانش به شوهرش بيحرمتي كند اين ميوه هم ميوه خوبي از آب درنميآيد. واسطه بين ميوه و تنه درخت، شاخه است و زن نقش شاخه را بازي ميكند و تكيه ميدهد به شوهر. زن بداند شوهر، خداي دوم اوست، پس غيبت شوهر را پيش مادر و خواهر و اطرافيانش نكند. فرض زن اين باشد كه شوهرش درختي است كه موريانه بهش نخورده يعني برندارد موبايل شوهرش را چك كند. رفتار همسرش را كنترل كند و حرمت شوهرش را بشكند. اينكه زنها نميدانند جايگاه زندگيشان كجاست، اينكه مردها نميدانند چه جايگاهي در زندگي دارند. اينكه مرد بداند اگر ميخواهد بچه را امر و نهي كند اين امر و نهي بايد به واسطه شاخه درخت باشد. هيچ وقت تنه درخت مستقيم با ميوه ارتباط برقرار نميكند، شما هيچ وقت نميبينيد يك سيب روي تنه درخت روييده باشد. در روانشناسي ميگويند اگر پدر ميخواهد بچه را تربيت كند بايد از كانال مادر وارد شود. بايد از مادر بخواهد، چون تربيت كار مادر است، ميوه كارِ شاخه است و تكيهگاه بودن كارِ پدر. شما سؤالت اين است كه بيشترين معضل خانوادههاي ما چيست. من عرض ميكنم زن، جايگاه خودش را نميداند. مرد در جاي خودش نيست و طبيعتاً بچهاي كه زير دست پدر و مادري بزرگ شده كه به جايگاه خودشان واقف نيستند اين بچه هم بچه خوبي از آب در نخواهد آمد. شما در توصيف مرد يا شوهر از عبارت «خداي دوم» استفاده كرديد و گفتيد مرد براي زن، حكم خداي دوم را دارد. چرا از چنين توصيفي استفاده كرديد؟ خب اين نياز به تفسير و توضيح دارد. خداي دوم ميدانيد يعني چه؟ آدم وقتي با بچه پنج ساله بيرون ميرود و در بيابان راه را گم ميكند، بچه پنج ساله دستش توي دست پدر است. اگر پدر راه خودش را گم كرد نبايد به بچه بگويد راه خودمان را گم كردهايم. نبايد ترسش را بروز بدهد. هوا تاريك شده و مرد و بچه در بيابان گم شدهاند اما بچه هيچ ترسي ندارد چون در امنترين نقطه جهان ايستاده، يعني دستش در دست پدرش است. پس اين پدر حتي اگر ترسيده باشد نبايد دل بچه را خالي كند. پدر تكيهگاه است. شما در مشاورهها از هر خانمي بپرسيد به نظرتان يك مرد ايدهآل و يك شوهر خوب، چه مرد و چه شوهري است؟ همهشان ميگويند شوهر خوب، شوهري است كه قابل تكيه دادن باشد، قابل اتكا باشد. خداي دوم يعني اينكه زن به غير از خدا فقط مرد را دارد. ما در اين باره روايت داريم. معصومين (عليهمالسلام) فرمودهاند. در وصيتنامه چهار معصوم آمده است. خدا آن قدر صبرش زياد است هرچقدر بنده گناه كند ميگويد شب اول قبر پيش مني. اما به سه گروه اگر ظلم كني خدا نميگذارد به شب اول قبر برسي. اين گناه را خدا كوتاه نميآيد. يكي از اين گروهها حيوان است. دوم كسي كه حق بچه يتيم را بخورد، عرش خدا به صدا درميآيد. سوم كسي كه به همسر و خانم خودش ظلم كند. ميدانيد چرا خدا كوتاه نميآيد؟ براي اينكه اين سه گروه به غير از خدا كسي را ندارند. روي اين جهت ميگويم خداي دوم زن، شوهرش است. يعني شوهر تكيهگاهش است. طبيعتاً اگر من حس كنم ديواري محكم نيست وزنم را روي آن ديوار نمياندازم و تكيه نميدهم. من اگر حس كنم پايههاي اين صندلي لق است به اين صندلي تكيه نميدهم، حداقل با آرامش تكيه نميدهم. خداي دوم يعني تو تكيهگاه زني هستي كه به غير از خدا و تو كسي را ندارد. يعني بعد از خدا تو را دارد، عزيزترين كسي است كه در دنيا دارد. پس آنقدر زن بايد به تو مطمئن باشد كه بداند اگر ميروي بيرون با كسي ارتباط برقرار نميكني. مطمئن باشد اگر سر سفره نان ميآوري، پول ميآوري، اين پول و نان و غذا از مال حرام نيست. بداند شوهر من آنقدر مرد خوبي است، مثل خدا آن قدر مقتدر است كه اگر بيرون برود و با رفيقي بگردد دست از پا خطا نميكند. ميداند كه شوهر من آن قدر خوب است كه لب به حرام نميزند. خداي دوم بودن يعني اين. اين حس را مرد بايد به زن بدهد كه تكيهگاهش است يا برعكس؟ ببينيد زن بايد اين حس را به مرد بدهد كه تو تكيهگاه مني. اما چه كنم كه بعضي از آقايان چنان اشتباهات و سوتي هايي ميدهند كه اين حس ايجاد نميشود. معناي اين وضعيت ميدانيد يعني چه؟ ما هميشه در كلينيكها ميگوييم يك مرد ايدهآل بايد 11 خصوصيت داشته باشد. حتي اگر به غير از خصوصيت اول، چند تايي را هم نداشته باشد قابل رفع است اما اگر آن اولي را نداشته باشد حتي اگر همه آن 10 خصوصيت ديگر را هم داشته باشد بلا اثر است. و آن خصوصيت اول چيست؟ آن خصوصيت اول اين است كه زن نسبت به شوهر خودش اعتماد داشته باشد. مرد هم بايد در رفتار خود صداقت داشته باشد. بعضيها فكر ميكنند صداقت فقط يعني يعني راستگويي. تجربه بنده در مراكز مشاوره و تحصيلاتم در زمينه روانشناسي ميگويد صداقت صرفاً به معني راستگويي نيست. صداقت واقعي و نتيجهبخش به معني درستي در رفتار و مديريت در گفتار است. مديريت در گفتار يعني رفتار من صادقانه باشد. اگر ميروم بيرون با كسي نباشم. صادقانه سر زندگي خودم باشم و به زنم خيانت نكنم. اما اين دليل نميشود كه در كلام خودم هم صادق باشم. فرض كنيد من در محل كارم همكار زني دارم كه ميخواهد با من ارتباط برقرار كند. من به اين خانم توجهي نشان نميدهم. خب كار خوبي است و نشان ميدهد كه من در رفتارم صادقم اما دليل نميشود در گفتارم هم با خانمم صادق باشم و مثلاً بيايم در خانه به او بگويم كه همكار خانمي دارم كه هر روز به يك روشي ميخواهد با من از در دوستي وارد شود و رابطهاي برقرار كند. اين گونه گفتن حساسيت زن را برميانگيزد. شما در مشاورههايتان با توجه به موارد متعددي كه برخورد داشتهايد، ريشه تنوعطلبيها و اختلافات زوجها را در چه ميبينيد؟ پيامبر (ص) ميفرمايد: بهترين زنان امت من براي مردم باحياترين و براي شوهران خود بيحياترين هستند. همين فرمايش پيامبر را چقدر از زنهاي ما رعايت ميكنند؟ 83 درصد از طلاقهاي اين مملكت به خاطر اين است كه زنها كنار شوهرانشان نيستند. مرد ميگويد: حاجآقا! من ميخواهم سر سفره زن و بچه خودم باشم، اما وقتي سفره زن و بچهام كثيف است، با منّت است، هر وقت بخواهم پهن نيست، ميروم سر سفره ديگري مينشينم. اگر من سر سفرهاي بنشينم و غذا بدمزه باشد نميخورم. ميروم بيرون ساندويچي، غذايي، چيزي پيدا ميكنم و ميخورم. من به زنها ميگويم خانم! خيلي زشت است شوهر شما وقتي نگران باشد شما كنارش نيستي. وقتي ميبيند امروز ميآيد شما برايش تعيين ميكني كه كنارش باشي، مثل روباهي است كه شكار ميكند و چال ميكند براي روز مبادا. اين زشت است و توهين. شما بايد كنار شوهرانتان باشيد. مرد ميگويد حاجآقا! وقتي ميآيم خانه، زن من تازه لباسهايش را عوض ميكند و آرايشش را ميشويد. يعني كاملاً برعكس. به جاي اينكه زن، داخل خانه بهترين لباس و بهترين آرايشش را براي شوهرش داشته باشد، بهترينها را براي بيرون ميپوشد. بهترين رنگ و لعابها و لباسها براي بيرون است، به همسر خودش كه ميرسد هيچ رنگ و عشوهاي وجود ندارد، همه چيز ميرود داخل كمد، انگار براي شوهرش ممنوع است. خانم! شما وقتي خيابان ميآيي هزار مدل آرايش ميكني شما براي همين مردها آرايش كردهاي. شما وقتي هزار مدل آرايش ميكني، كانون خانوادهها را ميريزي به هم. باعث ميشوي طرف با زنش بدرفتاري كند، زنش را طلاق بدهد. مرد به خاطر تو با بچهاش بدرفتاري ميكند. خانم! گناه آن مرد پاي تو نوشته ميشود. چطور شما براي مردهاي ديگر آرايش ميكني، پس زنهاي ديگر هم حق دارند براي شوهر تو آرايش كنند. طبيعي است. و اينگونه ميشود كه زنان خودشان عامل رفتار غلط مردان ميشوند. البته آقايان هم كم مقصر نيستند. آنها هم هم مقصرند، چون نگاههايشان را كنترل نميكنند، چون مديريتي بر احساسهايشان ندارند، چون اعتقاداتشان سست شده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]