واضح آرشیو وب فارسی:شفا آنلاین: شفا آنلاین>اجتماعی>پژوهشگران و مترجمان حوزه فرهنگ و ادبیات، به دلیل این که تازه های نشر را در زمینه کار خود خوب رصد می کنند، اشراف خوبی بر حوزه فعالیتی خود دارند و می توانند حوزه تخصصی خود را به درستی آسیب شناسی کنند.به گزارش شفا آنلاین ، در روز جهانی کتاب کودک، سراغ منوچهر اکبرلو و راحله فاضلی رفتیم تا نظرشان را درباره آثار منتشر شده و نقاط قوت و ضعف ادبیات کودک و نوجوان بدانیم.یادداشت های زیر، حاصل تامل موجز این دو، به مناسبت روز جهانی کتاب کودک است. منوچهر اکبرلو، مدرس دانشگاه، روزنامه نگار، منتقد، پژوهشگر ،مترجم، نویسنده، ویراستار و... است و در زمینه نویسندگی، بازیگری وکارگردانی نمایش بزرگسال، نویسندگی وکارگردانی نمایش کودک و نوجوان، نمایشنامه نویسی و داستان نویسی، سابقه و رزومه مفصلی دارد. یادداشت منوچهر اکبرلو، نگاه آسیب شناسانه ای به ادبیات کودک و نوجوان ما دارد. راحله فاضلی نیز، مترجم، روزنامه نگار، شاعر و داستان نویس، متولد 1360 کرج است که آثار متعددی را ترجمه کرده که ترجمه 9 عنوان کتاب کودک از مجموعه کتاب های بهترین داستان های تصویری دنیا ، جزو جدیدترین کارهای وی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان است که توسط انتشارات شهر قلم بهار، در سال 94 منتشر شده است. ترجمه رمان سال غریب نوشته بریژیت ژیرو از دیگر آثار راحله فاضلی است. ادبیات کودک ونوجوان ما چه چیزهایی را ندارد؟ منوچهر اکبرلو ادبیات کودک ونوجوان ما از دنیای کودکان ونوجوانان دور است. به استثناها کاری نداریم.اما کلیت آن به دلایل درون متنی و برون متنی، از دنیای بچه ها دور است و این همان چیزی است که ادبیات مطرح دنیا از آن سرشار است.همان ها که بازار کتاب ما را پُر و فریادِ داستان نویسان ما را به هوا بلند کرده اند. بنابراین برای جستجوی کمبودهای ادبیات کودک ونوجوان ایرانی باید ببینیم بچه ها در دنیای شان چه دارند. بچه ها دوست ندارند که ما از مهربانی های روستایی که در کودکی مان زندگی کرده ایم برای شان قصه بسازیم.آن ها در شهر بزرگ شده اند و اهل شهرِ بازی و کامپیوترند. بنابر این اگر داستان را به روستا می بریم، بوی نان تازه و هوای پاک، توجه شان را جلب نمی کند. آن ها بیشتر مشتاقند ازشیطنت ها بدانند. از درخت بالا رفتن ها،گم شدن در جنگل ها،سر زدن به لانه گنجشک ها،یافتن یک بچه روباه که مادرش را گم کرده و... . بچه ها از صبح تا شام،از پدر و مادر گرفته تا معلم و مربی و ناظم و مجریان تلویزیونی وکارتون های ایرانی،نصیحت می شوند.این ها برای شان کافی است. دیگر نمی خواهند در داستان، حرف های این چنینی بخوانند.داستان نویسان ما هم باید «تعهد» را، هم معنی «پند گفتن »نگیرند. بچه های ما، مثل همه بچه های دنیا، می خواهند بچه هایی از جنس خودشان در داستان ها بیابند. بچه هایی که یواشکی به سراغ مربّا می روند.از دارو متنفرند، از آمپول می ترسند،سه بار مسواک زدن در روز را نمی فهمند،حتی اگر درسخوانند، بازی را ترجیح می دهند،از شاگرد اول ها بدشان می آید و نمی توانند تصور کنند که بچه ای چیزی را به تعطیل شدن مدرسه ترجیح دهد. آن ها(حتی با ادب های شان) دوست دارند ادای معلم شان را در آورند، شلوغ کنند و علاقه نداشته باشند که «بزرگ شوند». همان آرزوی بزرگترها. همان که همواره با خود یک عالمه تعهد می آورد.آن ها نمی خواهند بپذیرند که چیپس و پاستیل بد است و آش شلغم دارای فهرست کاملی از مواد مغذی و ویتامین هاست.بچه های ما، می خواهند درباره کسانی چون «رامونا»و«هنری زلزله»و«گودون»و «نیکولا کوچولو»بخوانند. سلیقه و نیاز کودک امروز را بشناسیم راحله فاضلی کلاس اول است. هنوز همه حرف های الفبا را به آنها درس نداده اند اما می تواند بخواند. آمده منزل ما برای عیددیدنی. مادرش می گوید علی عاشق کتاب است و من کتاب هایم را برایش می آورم که ببیند. با اشتیاق یکی از آنها را برمی دارد و ورق می زند. چشم هایش برق می زند و می گوید: خب برای کی بخونم؟ می گویم اول برای من چون خودم کتاب را ترجمه کرده ام. می آید کنارم و آرام شروع می کند به خواندن. هر واژه ای که می خواند انگار دریچه ای از نور گشوده می شود توی خانه. این ها همان واژه هایی است که چند ماه پیش با وسواس انتخاب کرده ام و حواسم بوده که بچه ها آن را می فهمند یا نه؟ فکر می کنم بهترین تصویری که یک مترجم می تواند ببیند همین است. کودکی که کتابی دست گرفته و با ذوق و هیجان برای بزرگترهایش می خواند. این همان بچه ای است که پنج دقیقه بعد تلفن همراه پدرش را می گیرد و بازی می کند اما دست های کوچکش کاغذ را می شناسد و کتاب را هم دوست دارد. عده ای نگران هستند که کودکان امروز دیگر علاقه ای به کتاب ندارند و بازی های رایانه ای و دنیای مجازی را به دنیای کاغذی ترجیح می دهند اما این موضوع کاملا نسبی است و به عوامل بسیاری بستگی دارد. کودکی که از ابتدا در خانه و دست پدر و مادرش کتاب دیده حتما کنجکاو می شود که کتاب ها را ورق بزند. اگر در مدرسه زنگ کتابخوانی داشته باشد برای رقابت با همکلاسی هایش هم که شده نگاهی به کتاب ها می اندازد و اگر آن کتاب برایش جذاب باشد، آن لذت را با چیز دیگری عوض نمی کند. اگر سلیقه و نیاز کودک امروز را بشناسیم حتما می توانیم کتابی تولید کنیم که توجه او را جلب کند. کتابی که برای همیشه گوشه ای از ذهن او را روشن کند. درست مثل کتاب هایی که تا امروز ذهن ما بزرگترها را روشن نگاه داشته اند.
یکشنبه ، ۱۵فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفا آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]