واضح آرشیو وب فارسی:الف: موانع اقتصاد مقاومتي
محمدكاظم انبارلويي /14 فروردین 95
تاریخ انتشار : جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۴
امسال را مقام معظم رهبري سال اقتصاد مقاومتي، اقدام و عمل نام نهادند. سياستهاي اقتصاد مقاومتي در اواخر دولت دهم ابلاغ شد و اگر قرار بود اقدام و عملي درباره آن صورت بگيرد بايد در برنامه و بودجههاي سالهاي ۹۲ و ۹۳ و ۹۴ و نيز ۹۵ خطوط علمي و عملي آن ظاهر شود. اما اين طور نشد! چرا؟ بايد ديد موانع علمي و عملي اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي چيست؟ كه در زير به پارهاي از آنها اشاره ميشود؛۱- طبقه جديد و پيوند آن با طبقه ثروتمند قديم:واقعيت آن است كه پس از انقلاب كساني كه مدعي اجراي عدالت با بهرهگيري از فنون سوسياليسم بودند در اين دام افتادند كه طبقه جديدي از مترفين را در جامعه انقلابي ما شكل دهند و اين طبقه در پيوند با طبقه مترفين در زمان طاغوت و نيز پيوند با سرمايهداري جهاني كم كم از ارزشها الهي انقلاب فاصله گرفتند و در برابر امام، اسلام و انقلاب موضعگيري كردند.قرآن كريم بارها خطر مترفين و ايستادگي در برابر پيامبران را متذكر شده است. خداوند در قرآن ميفرمايد: «و ما ارسلنا في قريه من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون و قالوا نحن اكثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبين - ما هيچ رسولي را در دياري نفرستاديم جز آنكه ثروتمندان عياش آن ديار به رسولان ما گفتند ما به رسالت شما كافريم و هيچ ايماني به آن نداريم، و باز گفتند كه ما بيش از شما مال و فرزند داريم و در آخرت هم هيچ رنج و عذابي نخواهيم داشت.» (سبأ ۳۴ و ۳۵)مترفين در طول تاريخ نشان دادهاند در برابر برنامههاي اصلاحي پيامبران و اولياي الهي ايستادهاند. آنها جماعتي هستند مرفه كه در لذات و شهوات دنيايي غوطهورند و غالب آنها مشغول فسق و فجورند و به مقدسات و ارزشها توهين ميكنند و مومنين را مسخره مينمايند. آنها با حفظ پايگاه ثروت با ساخت سياسي ورود ميكنند. آنها در حوزه اخلاق و فرهنگ به «تهمت»، «تبليغ دروغين» و «تمسخر» عليه ارزشهاي الهي روي ميآورند و تمام زيرساختهاي نظام سلطه نيز در اختيار آنان است.انقلاب اسلامي، دشمن را در پشت مرزهاي جغرافيايي متوقف كرده است. اما آنها در حوزه فرهنگ، همه مرزها را درنورديده و در داخل خانههاي ما نفوذ كردهاند و مشغول ترويج و تبليغ سبك زندگي ای هستند كه هيچ تناسبي با ارزشهاي قرآني و اسلامي ندارد و با آن سر ستيز دارد.آنها از غفلت برخي مسئولين و خيانت نفوذيها در پيشبرد برنامههاي خود سود مي جويند. عناصر داخلي آنها چون سدي در برابر اجراي برنامههاي اقتصادي و اصلاحي عمل مي نمايند.۲- كفران نعمات اقتصادي:كشور ايران مملو از ثروتهاي روي زميني و زيرزميني است. بركات الهي از زمين و آسمان ايران ميجوشد. موقعيتهاي اقليمي و جغرافيايي ايران در كمتر كشوري در جهان وجود دارد. معادن بيحساب و كتاب نفت و گاز، نيروهاي نخبه، خردمند و دانشمند، سرمايههاي مادي و معنوي كه خداوند بزرگ در اين سرزمين به وديعت در اختيار مردم قرار داده است. اما همه اين نعمت ها توسط طبقه جديد مترف كفران ميشود.خوشگذراني، عياشي، هوسراني، اسراف و تبذير، تجملپرستي، نازپروردگي، رفاهطلبي، تكبر، فخرفروشي و عيش و نوشهاي بيحساب توسط طبقه جديد، تهديد بزرگي براي اقتصاد مقاومتي است.قرآن كريم خطر «بطر و بطرت» را يادآور ميشود. بَطِر به معناي سوء استفاده از ثروت و طغيان به هنگام نعمت است. «وكم اهلكنا من قريه بطرت معيشتها فتلك مساكنهم لم تسكن من بعدهم الا قليلا... - و چه بسيار شده كه ما اهل دياري را كه به هوسراني و خوشگذراني پرداختند، هلاك كرديم، اين خانههاي ويران آنهاست كه بعد از آنها جز عده قليلي در آن ديار سكونت نيافتند.» (قصص، ۵۸)۳- اقتصاد ما به ربا، رشوه، كم فروشي، گران فروشي و بخل و در يك كلمه به فساد آلوده است. هر كدام از اين امراض كافي است كه كمر اقتصاد كشور را بشكند كه شكسته است. مناسبات ربوي در بانكها صداي مراجع را در آورده است. داد مسئولان و نخبگان اقتصادي از اين روابط ظالمانه كه عملاً جنگ با خداست بلند است. اما چرا چارهاي انديشيده نميشود. بايد در مكانيزم حضور طبقه جديد در ساخت اقتصادي كشور جستجو كرد. مرز منكرها و معروفها در حوزه اقتصاد در هم نورديده شده است. آنجا كه مرز هم روشن است امري به معروف نميشود و نهي از منكر هم صورت نميگيرد. سلامت بازارهاي ايران و مراكز داد و ستد در معرض امراض ياد شده و منكرات اقتصادي و معروفهاي فراموش شده است. وظيفه دولت و حاكميت در اين برهه، خطير و تعيين كننده است. دولتهاي پس از انقلاب هيچ گاه حاضر نشدند در صف و ستاد «اتاق جنگ اقتصادي» حضور يابند. كار عملا در دست كساني بوده است كه كشور را در حوزه اقتصاد به مرز فاجعه هدايت كردهاند. مرز فاجعه كجاست؟ مرز فاجعه همين فاصله عظيم طبقاتي است كه چون درهاي هولناك و سياهچالي وحشتناك همه تدابير اصلاحي را ميبلعد و اجازه نميدهد دو قدم پيش برويم.ما در حوزه اقتصاد ريلگذاريهاي خوبي داريم. برنامه چشمانداز بيست ساله كشور، برنامههاي پنجساله، سياستهاي اجراي اصل ۴۴ قانون اساسي، سياستهاي روشن اقتصاد مقاومتي كه بارها مقام معظم رهبري آن را تبيين فرموده اند اما در عرصه «اقدام» و «عمل» چيزي عايد ملت نشده است.هريك از سه قوه در اين سياستها وظيفه مشخصي بر عهده دارند. اما وقتي جلسه سران قوا تشكيل ميشود هيچ آثاري از تعقيب و پيگيري سياستهاي اقتصاد مقاومتي مشاهده نميشود! چرا؟ اين سئوال بايد در اولين نشست سران قوا در سال جديد پاسخي شايسته پيدا كند. ان شاء الله.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]