واضح آرشیو وب فارسی:نبرد: شهربانو منصوریان بانوی پر افتخار ووشوی کشورمان با دستانی خالی برای رفتن روی سکوی جهان مبارزه کرد و طعم خوش قهرمانی جهان را سه بار چشید. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ورزشهای رزمی (نبرد) و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان وقتی برای نخستین بار مدال طلای جهان را به گردن آویخت در یک لحظه تمام روزهای سختی که برای تمرین مجبور بود روزی ده ساعت ازمحل زندگی اش دور شود و تنها غذایش یک لقمه نان و پنیر بود را به یاد آورد . روزهایی که برای نداشتن دستکش و هوگو مجبور بود جریمه های سخت استادش را در تمرین به جان بخرد اما لب باز نکرد که پول خرید این وسایل را ندارد . حالا شهربانو منصوریان بارها طعم خوش آویخته شدن مدال طلا را طی دوازده سال ملی پوش بودن در میادین مختلف بین المللی بر گردنش حس کرده ، با افتخار از روزهایی که با دستانی خالی برای کسب بهترین مقام ها جنگید، یاد می کند . متولد چه سالی و اهل کجا هستید؟ متولد بهمن سال 1364 در شهر سمیرم هستم حال و هوای یک خانواده ورزشی داشتن چطور هست؟ ما 6 خواهر و برادر هستیم که من ، الهه و سهیلا هر سه ووشو کار می کنیم .اینکه مدام با هم در حال تمرین هستیم خیلی حس خوبی دارد و در کودکی و نوجوانی در هنگام مبارزات آنقدر وسایل خانه را شکستیم که مادرم اصرار داشت ما به باشگاه برویم تا وسایل خانه از دست ما در امان باشد . همیشه اشاره کردید که با شرایط سختی به اینجا رسیدید،چه چیز به شما انگیزه می داد؟ از سن 13 سالگی رشته ووشو را به قصد ملی پوش شدن و روی سکوهای بین الملی رفتن انتخاب کردم و با وجودیکه 5 سال کونگ فو کار کرده بودم اما وقتی دیدم اعزام به مسابقات برون مرزی کم دارد،رهایش کردم چون فقط به مدال فکر می کردم . مشوق شما برای این همه پیشرفت در ورزش چه کسی بود؟ در ابتدا خانواده ام بود ، بخصوص اینکه من و الهه مدام برای قهرمانی یکدیگر را تشویق می کردیم و به هم انگیزه می دادیم.بعد از ازدواجم نیز همسرم مشوق من بود . ازدواج با ورزشکار حرفه ای بودن ، برایتان سخت نبود؟ من بعد از ازدواج چندین مقام کشوری داشتم و قصد داشتم که ورزش را کنار بگذارم، اما همسرم بسیار اصرار داشت که تا مدال آسیایی و جهانی نگرفتم ،این کار را نکنم ودر طول 7 سال زندگی مشترک پس از کسب هر مدال بازهم مرا تشویق به جنگیدن برای مدال بعدی کرد . در پاییز 94 موفق به کسب سومین طلای مسابقات جهانی شدید،چه حسی دارید؟ طبیعی است که بسیار خوشحالم چون توانستم سه مدال طلای جهان را پی در پی از آن خود کنم ، خانواده من از نظر مالی زیر صفر بود اما بعد از عناوینی که من و الهه کسب کردیم ،روی شرایط مالی خانواده هم تاثیر گذاشت.حتی مدال های ما برای پیشرفت ورزش بانوان شهرستان سمیرم هم مفید بود، چون توانستیم در اینجا باشگاه تاسیس کنیم. من و خوهرانم با راه اندازی این باشگاه ورزشی سعی کردیم تا اکثر کسانیکه به ورزش علاقه دارند اما شرایط اقتصادی شان اجازه پیشرفت نمی دهد را کمک کنیم . یعنی کسی در باشگاه شما رایگان هم تمرین می کند؟ نه ! به هیچ عنوان ، چون اگر قرار باشد هیچ پولی پرداخت نکند، قدر نمی داند.به همین دلیل با کمترین هزینه کسانی را که امکان پرداخت شهریه را بصورت کامل ندارند،ثبت نام می کنیم اما لباس و سایر لوازم مسابقات را بطور رایگان در اختیارشان قرار می دهیم. من در کنار الهه از حریفانم یک قدم جلوتر هستم . با کسب سومین مدال طلای جهان بازهم آرزویی دارید؟ من به هر چیزی که می خواستم رسیدم اما برای مسابقات جهانی امسال(آبان 94 اندونزی) آرزو داشتم که با با خواهرانم (سهیلا و الهه) اعزام بشویم و هر سه با مدال برگردیم که نشد . الهه در تمام اردوها در کنار شما بود اما درنهایت جزو نفرات ثابت تیم نشد و از اعزام بازماند، در اندونزی جاش خالی نبود؟ یکی از بدترین اتفاقات امسال در اندونزی ، نبودن الهه در کنارم بود، جای خالی او مدام حس می شد .من با الهه انرژی ام چندین برابر می شد و مطمئنم که اگر او بود، مبارزاتم را با زحمت کمتری پیروز می شدم . وقتی در کنار سکوی مبارزه یکدیگر را تشویق می کنیم ،حریف روبرو حس می کند که تنهاست و مثل ما کسی را برای پشتیبانی ندارد و این نقطه قوتی برای ما محسوب میشود.
پنجشنبه ، ۱۲فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نبرد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]