واضح آرشیو وب فارسی:سیرنگ: اسدالله امرایی با نقل خاطره ای از اولین باری که در سال نو به جای سکه، اسکناس عیدی گرفته است، گفت: با اینکه ارزش مادی آن عیدی بیشتر از سکه ها بود، اما به خاطر اینکه صدا نمی داد، دوستش نداشتم.به گزارش سیرنگ اسدالله امرایی مترجم و روزنامه نگار باسابقه در حوزه ادبیات درباره آئین های نوروز در زادگاهش تهران و خاطرات دوران کودکی اش از این ایام، گفت: خانواده ما آن زمان در خزانه و در محله نازی آباد ساکن بود و تا حدود ۱۹ سالگی در همین منطقه سکونت داشتیم. یادم آن زمان تلویزیون یا نبود یا خیلی فراگیر نشده بود و به همین خاطر، با صدای در کردن توپ از رادیو، آمدن بهار را نوید می دادند. وی افزود: یکی از آئین های قبل از آغاز سال قاشق زنی بود که در تهران هم برگزار می شد. البته من یادم نمی آید که ما خودمان به صورت خانوادگی در این برنامه (قاشق زنی) شرکت کرده باشم، چون پدرم در این قبیل موارد، مقداری سختگیر بود. امرایی اضافه کرد: پریدن از روی بُته های آتش، یکی دیگر از برنامه ای قبل از سال بود که چهارشنبه سوری نام داشت. مردم در این مراسم از یک هفته قبل شروع می کردند به بُته فروختن و یادم می آید که کپه ای از بُته ها را جلوی خانه ما که محوطه بازی بود، آتش می زدند و عموماً جوان ها از روی آن می پریدند. نام ترقه های آن زمان هم «هفت ترقه» بود که نوعی ترقه های کاغذی بود و آنها را لای گراف می پیچیدند و با آتش کوچکی که کنارش روشن می شد، ۷ بار صدای ترکیدن در می کرد. این مترجم ادامه داد: دید و بازدیدها هم عموماً دسته جمعی بود و به این شکل بود که یک دسته به خانه ای می آمدند و عید را تبریک می گفتند و بعد به اتفاق خانواده میزبان، بلند می شدند و به خانه ای دیگر می رفتند و این رسم همینطور سلسله وار ادامه داشت. وی همچنین با بیان اینکه در نوروز، معمولاً عیدی به بچه ها پول و بیشتر هم سکه های پنج زاری و یک تومنی می دادند و نه اسکناس، به نقل خاطره ای از خود در این زمینه پرداخت و گفت: اولین بار که اسکناس عیدی گرفتم، سال ۴۹ بود که یک اسکناس ۲۰ ریالی (دو تومنی) از دایی ام عیدی گرفتم و وقتی دیدم که به همه بچه های دیگر سکه های پنج زاری و یک تومنی عیدی داده بودند، ناراحت شدم و گفتم که این عیدی را نمی خواهم چون مثل عیدی های بقیه بچه ها، صدا نمی دهد!
چهارشنبه ، ۱۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیرنگ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]