تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850120270




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تشنه لبانی که سیراب شدند/ شهادت مظلومانه در دل کوه


واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): ورود آب جان تازه ای به بچه ها بخشید اما هم زمان با انتقال آب، سنگر گروهی که بچه های تهران در آن مستقر بودند گرفتار تیر مستقیمی شد که از ارتفاعات مجاور شلیک شد.روایت ها و خاطرات دوران دفاع مقدس همواره سندی گویا بر احیای تاریخ دوران طلایی حماسه و خون است. یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری که می فرمایند: «جنگ ما یک گنج است»، همین اشاعه و نشر فرهنگ و معارف آن روزهای به یادماندنی است. بخشی از ماندگاری معارف دفاع مقدس، روایت رزمندگان و خانواده های شهداست که نسل بعد از جنگ می توانند با رجوع به این روایات گوشه ای از گنج جنگ هشت ساله را بیابند. مدیریت خبرگزاری فارس در استان مازندران با توجه به ظرفیت بالای حماسه مردان دیار علویان با محوریت لشکر ویژه 25 کربلا روزانه گزارشاتی از خاطرات و روایات دوران دفاع مقدس را نشر می دهد که در ادامه برگ زرینی دیگر از دوران دفاع مقدس از نظرتان می گذرد. * شوخ طبعی ها نورعلی رمضان نژاد از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا و از راویان پرتلاش دفاع مقدس چند خاطره از آن دوران را چنین بیان می کند: از سنگر تا دستشویی حدود 15 دقیقه راه بود، یک شب دو نفر از بچه ها که با هم دست به یکی کرده بودند، مرا از خواب بیدار کردند که بلند شو، بجنب که نمازت قضا شد، برخاستم، رفتم دستشویی، وضو گرفتم آمدم، دستشویی جایی نبود که خلوت باشد، آن هم صبح زود. شک کردم، بله، ساعت 1:30 دقیقه بامداد بود! چقدر خندیدیم به زرنگی دوستان و حواس پرتی خودم، باید تلافی می کردم، حالا که ما به فیض رسیدیم چرا دیگران محروم باشند، یکی یکی تمام برادران را صدا زدم، با همان روش، بلایی را که سر من آورده بودند، سر بقیه آوردم، البته بعضی با خوشرویی بلند شدند و نماز شب خواندند و شاید مرا هم دعا کردند. * شربت اول و آخر رفیق ما بود و از اولین اعزامش به جبهه و اینکه چه تصوری از جنگ و شهادت، خط اول و این جور چیزها داشت تعریف می کرد، او می گفت: «ممکن است باور نکنی، من وقتی به منطقه آمدم نمی دانستم وقتی می گفتند فلانی شهید شد و شربت شهادت نوشید یعنی چه؟ البته سن و سالی نداشتم، شاید 13 ـ 14 ساله بودم، بین راه جایی ایستادیم، پیرمردی بالای سر بشکه داد می زد: شربت، شربت شهادت و با پارچ آبی که در دست داشت داخل آن می زد و لیوان رزمندگان را پر می کرد، من آن لحظه با خودم گفتم: نکند این همان شربت شهادت معروف باشد که اگر بخورم، هنوز از گرد را نرسیده و حداقل چند نفر عراقی را نکشته، شهید بشوم! واقعاً از آن شربت نخوردم و حالا هر وقت شربت می خورم از ته دل به خودم می خندم.» * برای مسئولان چند شب مانده بود به عملیات والفجر هشت، شور و حال عجیبی بین بچه ها بود، هر شب برای تقویت روحیه، دسته های عزاداری به راه می انداختیم و به گروهان ها و گردان های هم جوار می رفتیم. یک شب کل گروهان را به دو ستون کردیم و به طرف گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ویژه 25 کربلا رفتیم، من وسط دو ستون بودم تا حرکت بچه ها با نظم باشد، آن شب، جاده به خاطر بارانی که شب قبل آمده بود خیس و گلی بود و احتمال داشت لیز بخوریم، بین راه دیدیم که ستون ها به هم چسبیده اند، سریع خودم را به آن قسمت رساندم، دیدم فردی با یک پیت نفت که بر دوش دارد باعث به هم ریختن ستون شده است. کمی از کارش دلخور شدم، وقتی رفتم به او اعتراض کنم دیدم سردار سرلشکر شهید حاج حسین بصیر «قائم مقام لشکر ویژه 25 کربلا» است که وسط چاله ای که در آن آب است ایستاده تا بقیه بچه ها به داخل آن نیفتند، دستش را طوری روی صورتش گرفته بود که شناخته نشود. * شهادت تشنه لبان سلمان یزدانی از رزمندگان دوران دفاع مقدس می گوید: در عملیاتی ایذایی در منطقه کردستان که با شرکت تیپ عملیاتی قدس سنندج، گروهی از پیش مرگان کُرد و گروهان جندالله ارتش انجام شد، شرکت داشتم. ساعت 4 صبح به قله مورد نظر رسیدم، روز اول هیچ تحرکی از جانب عراق مشاهده نشد اما ساعت 12 شب صدای الله اکبر از پایین ارتفاعات شنیده می شد، بچه ها هیچ عکس العملی از خودشان نشان ندادند. موضوع را از طریق بی سیم با فرمانده تیپ در میان گذاشتیم، اما او تأکید کرد که بچه ها نباید هیچ واکنشی نشان دهند، چرا که این صداها، حیله دشمن برای فریب نیروهای ماست. بعد از فروکش کردن صداها، توپخانه دشمن شروع به آتش کرد و منورها نیز آسمان را روشن کرده بودند. ما در ابتدا تحرک چندانی انجام ندادیم اما زمانی که متوجه شدیم، دشمن در حال صعود به ارتفاعات و نزدیک شدن به مواضع ماست، درگیری آغاز شد. درگیری همه جانبه ای که در نهایت به رویارویی تن به تن هم منجر شد، رفته رفته از شدت زد و خورد کاسته شد و در پی مقاومت جانانه بچه ها، عراقی ها از منطقه عقب نشینی کردند. در روز سوم با مشکل جدید روبه رو شدیم و آن اتمام ذخیره آب و غذا بود، بالگرد چند بار تلاش کرد تا مقداری آب و غذا را از طریق چتر به ما برساند اما از آنجایی که ما در ارتفاعات ناهموار قرار داشتیم و از چند جهت در محاصره عراقی ها و نیروهای کومله و دمکرات بودیم، تلاش خلبان بی نتیجه ماند و نتوانست مأموریت خود را به انجام برساند. رفته رفته تشنگی بر ما غلبه کرد و تاب و طاقت را از بچه ها گرفت، به علت شرایط خاص منطقه و قرار گرفتن در محاصره، هیچ راهی برای فرار از این وضعیت به نظرم نمی رسید، در حال صحبت با یکی از دوستان بهشهری بودم که متوجه شدیم چند کلاغ در پایین دامنه سر و صدا می کنند. به این نتیجه رسیدیم که احتمالاً باید در آن نقطه خبری باشد که کلاغ ها این گونه در آنجا تجمع کرده اند، به همین دلیل قمقمه آب را درون چفیه ای قرار دادم، دل را به دریا زدم و به راه افتادم. به هر شکل ممکن خود را به پایین دره رساندم، وقتی به پای دامنه رسیدم با صخره ای از برف روبه رو شدم که قطرات آب از آن جاری می شد به سرعت قمقمه ها را پر کردم، چفیه دیگری که به همراه داشتم را پهن کردم، قطعاتی از برف و یخ را شکاندم و روی آن گذاشتم و به طرف قله به راه افتادم. ورود آب جان تازه ای به بچه ها بخشید اما هم زمان با انتقال آب، سنگر گروهی که بچه های تهران در آن مستقر بودند گرفتار تیر مستقیمی شد که از ارتفاعات مجاور شلیک شد و در پی این ماجرا هفت تن از این بچه ها، تشنه لب شهید شدند. /فارس


پنجشنبه ، ۵فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن