واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): همه ی مردم ما در جنگ تحمیلی درگیر بودند و همه ی مردم ایران خانواده شهید محسوب می شوند. بنده به عنوان یکی از اعضای این خانواده بزرگ، از مسئولان توقع دارم، جمهوری اسلامی را به دنیا نشان دهند و به فکر منافع شخصی نباشند.در گلزار شهدای آبادان در حال قدم زدن بودیم. چشممان به خانواده شهیدی افتاد که در کنار مزار شهیدی نشسته و در حال درد و دل کردن با شهید بودند. نزدیک رفتیم و پس از احوالپرسی، ضبط صوت (ریکوردر) را روشن کردیم تا با مادر خانواده (که دختر همان شهید بود) گفتگو کنیم. دفاع پرس؛ وقتی پدرتان شهید شدند، شما چه سنی داشتید؟ دختر شهید: بنده دختر کوچک شهید هستم. وقتی ایشان به جنگ رفتند، من 12 سال بیشتر نداشتم. دفاع پرس؛ وقتی که ایشان قصد رفتن به جبهه را داشتند، مادر شما (همسر شهید) مخالف نبودند؟ دخترشهید: در آن زمان اصلا اینطور نبود. شرایط شهر طوری شده بود که همه به دنبال این بودند تا زن و بچه ها را از شهر خارج کنند و از آبادان دفاع نمایند. پدر من هم مثل بقیه افراد، هدفش دفاع از وطن بود، به همین دلیل ما را به منزل عمویم در اهواز فرستادند و خودشان در آبادان ماندند. 20 روز بعد هم خبر شهادت ایشان رسید. من بعد از سه سال که حصر آبادان شکست، با کمک بنیاد شهید توانستم مزار ایشان را پیدا کنم. دفاع پرس؛ رفتارها و برخوردهای شهید چطور بود؟ دختر شهید: ایشان به مسائل اخلاقی و خصوصا احترام به فرزندان بسیار تاکید داشت. به هیچکدام از اعضای خانواده حتی یک «تو» هم نمی گفت و می خواست با تمام توان از خاک وطن دفاع کند. دفاع پرس؛ چه درخواستی از مردم و مسئولان به عنوان خانواده شهید دارید؟ دخترشهید: همه ی مردم ما در جنگ تحمیلی درگیر بودند و همه ی مردم ایران خانواده شهید محسوب می شوند. بنده به عنوان یکی از اعضای این خانواده بزرگ، از مسئولان توقع دارم، همانطور که شهدای ما اینقدر به حفظ وطن و جلوگیری از نفوذ بیگانه بیه کشور اهمیت می دادند، مسئولان هم اینطور عمل کنند و سیاست ها و عملکردهایشان به نحوی باشد که از ورود فرهنگ بیگانه به کشور، جلوگیری نمایند. من می خواهم که مسئولین، جمهوری اسلامی را به دنیا نشان دهند و به فکر منافع شخصی نباشند. دفاع پرس؛ زمانی که پدرتان در جنگ بودند شما استرس داشتید؟ نمی ترسیدید که پدرتان شهید شود؟ دخترشهید: من خیلی به ایشان وابسته بودم. از همان روزهای اول نگران بودم و استرس داشتم که برایشان اتفاقی بیفتد. اما عاقبت شهادت نصیب ایشان شد و من تنها شدم./ دفاع مقدس
سه شنبه ، ۳فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]