تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843789311




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شوخی با قومیت ها بی اخلاقی نیست


واضح آرشیو وب فارسی:مازندنومه: نویسنده جوان مازندرانی: شوخی با قومیت ها رو لزوما بی اخلاقی نمی بینم، مگر اینکه سازماندهی شده باشه/ اقوام به این خود شناسی برسند و خودشون شوخی درست کنن/ من به عنوان یک مازندرانی ویژگی های خاصی در مردم شهرم پیدا کردم که خیلی جذابه و موقعیت کمیک خاصی می تونه به وجود بیاره، بارها و بارها با رفقامون در مورد این خصوصیات حرف می زنیم و از کنارش می گذریم، اما وقتی که یکی دیگه همین حرف هارو می زنه جدی می شیم.مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، شبنم لشگری: امیرعلی نبویان دوم فروردین ماه سال 1359 در آمل به دنیا آمد و امروز امروز 36 ساله شد. او فارالتحصیل رشته ی مهندسی برق از دانشگاه صنعتی مازندران است و نویسنده کتاب های طنز «قصه های امیرعلی». در کنار نویسندگی و تدریس آن، بازیگری، اجرا و گویندگی هم می کند. مردم او را با رادیو هفت بیشتر می شناسند که برخی شب ها با «قصه های امیرعلی» با مخاطبان سخن می گفت و سپس در شبکه نسیم با برنامه «نه سیم خاردار. » او به تازگی در برنامه خندوانه و در بخش «لباهنگ/ دابسمش»مقابل احسان کرمی قرار گرفت و در نظرخواهی مردمی توانست برنده شود. با امیرعلی نبوی برای نشریه طنز دانشجویی «گلابی» گفت و گو کردیم که نسخه ای از آن را با ویرایشی دیگر در مازندنومه بخوانید. *طنز بیشتر از خنده تاسف به بار میاره این سال ها متاسفانه تعریف های به نسبت نادرستی از طنز ارائه شده؛ مثل ژانر کمدی در سینما که اسم طنز پیدا می کنه و در اصل چنین چیزی در سینما وجود نداره. طنز تعریف ادبیاتی داره و به مفهوم نوشته ای است که بناست به معضلات و مشکلات اجتماعی با زبانی گزنده بپردازه؛ یعنی از اساس انگار بناست مخاطبش را بخندونه، اما یه وقتی که تو لایه هاش کمی بیشتر فکر می کنی به این نتیجه می رسی که بیشتر از خنده، تاسف به بار می آره. این جامع ترین تعریفی است که تو این سال ها از طنز خوندم و دقیق ترینش هست. * پشتکار بدون استعداد یه کارایی می کنه! گاهی می پرسند که شکل گیری یک نوشته ی طنز، براساس علاقه و تمرین شکل می گیره یا به استعداد و ذات شخصی بستگی داره.اساسا تفکیک این دو رو موافق نیستم. در تمام رشته های مختلف هنری و گاه غیر هنری مجموعه ای از ویژگی های اکتسابی و یک سری خصوصیت های ذاتی و غریزی وجود داره؛ مثل تکنیک و حس تو بازیگری. در واقع بخشی اکتسابی است، یعنی در کلاس یاد می گیرند و تکنیک و ساختار ها رو مطالعه می کنند و طبق مطالعه خود و دریافت هایی که از این فضا دارند، به نتایجی می رسند. منتها از اساس نمی شه منکر استعداد و خلاقیت و ویژگی های شبه غریزی آدم ها شد. اگر از من می پرسید من این طوری فکر می کنم که پشتکار و آموزش و تحصیل خیلی بیشتر از استعداد و غریزه کارکرد داره، یعنی به نظر این جوری می رسه که استعداد به تنهایی کاری از پیش نمی بره، اما پشتکار بدون استعداد یه کارایی می کنه! گرچه شاید کارای ارزشمندی نباشه ولی به هرحال کارکردش بیشتره. در کل نمی شه تفکیک کرد این دو تا رو، به نظرم تلفیق و بالانس این ها و پیدا کردن نقطه تعادل درست بین تکنیک وحس، غریزه و آموزه های آکادمیک بهتره. * پشت طنز تفکر و سینه سوختگی وجود داره یه وقت پرسش اینه که آیا محدوده و خطوطی وجود داره که طنزنویس ملزم به رعایت اون ها باشه و از چارچوب معینی جلوتر نره؟ نمی تونم بگم محدوده و چارچوب معینی وجود داره، اما این صحبت در واقع نتیجه ی تعریف های نادرستی است که از طنز شده.  ما به هرچه که می خندیم اسم طنز گذاشتیم که این بسیار غلطه و در بسیاری از موارد اساسا طنزی وجود نداره و هجویات و من حیث المجموع لودگی و گاه مسخره بازی هایی است که باعث خنده می شه. بالطبع خیلی از لحظه های این چنینی برای هرکدوم مون وجود داره، یعنی از اساس عمق و معنای طنز رو نداره، ولی باعث خنده می شه.  مسلما این ها رو باید از هم تفکیک کرد، اما شکی ندارم پشت طنز تفکر و سینه سوختگی و غصه ا ی بزرگ وجود داره. در واقع آن چارچوبی که در موردش صحبت می کنند ناشی از همین تفکر و نگرانی ها است و وقتی که آن را از پشت طنز بردارین، چیزی جز مسخرگی نمی مونه. * اقوام به این خود شناسی برسند و خودشون شوخی درست کنن شوخی با قومیت ها رو لزوما بی اخلاقی نمی بینم، مگر اینکه سازماندهی شده باشه. متاسفانه در این سالها گاهی اوقات این رفتارها به نظر سازماندهی شده و گاهی هم البته در حد شوخی هست. می شه ریشه های تاریخی رو جست و جو کرد که این شوخی های قومیتی از کجا شروع شده و بعد چرا در مورد فلان قوم، فلان خصوصیت نسبت داده می شه. دو پیامد مهم داره این جریان که باید توجه کرد؛ یکی سازمان یافته بودن این جنس شوخی هاست که گاهی می بینیم کاملا مشخص است که انگار حالا دست از سر این قوم برداریم و بریم سر یه قوم دیگه. این ها اصلا اتفاقی نیست و به شدت سازماندهی شده است.  یه روی دیگه جبهه ای است که در مقابل این شوخی ها گرفته می شه که گاهی اوقات به اصل خودش تبدیل می شه و اون یکپارچگی و وحدت رو از بین می بره. گاه شعارهای نژاد پرستانه ای هم می شنویم و مرتب این شکاف عمق بیشتری پیدا می کنه. به نظرم این بازی دو سر باخت است. اگرجریان سازماندهی شده نباشه و صرفا یک شوخی باشه باید تحمل کرد و خندید و ازش گذشت، ولی من حیث المجموع اسم طنز نمی شه روش گذاشت. بهترین و مناسب ترین شیوه ی مواجهه اونه است که اقوام به این خود شناسی برسند خودشون این شوخی ها رو درست کنن. من می شناسم اقوام و آدمایی که این کار رو می کنن. من به عنوان یک مازندرانی ویژگی های خاصی در مردم شهرم پیدا کردم که خیلی جذابه و موقعیت کمیک خاصی می تونه به وجود بیاره، بارها و بارها با رفقامون در مورد این خصوصیات حرف می زنیم و از کنارش می گذریم، اما وقتی که یکی دیگه همین حرف هارو می زنه جدی می شیم. به نظر می رسه که این رفتار کمی متعصبانه است. اگر ما خودمون این ویژگی ها رو کشف کردیم، به این دلیله که این ویژگی ها وجود داره و حالا اگه یه نفر دیگه بتونه کشف کنه از تیز بینی اون فرده. البته بگم غیرت با تعصب خیلی فرق می کنه. *نمی شه از یک نفر اسم برد اگه بخوام اونایی رو که طنز نوشتند و صاحب نام و سبک هستند، اسم ببرم کار سختیه، اما علاقه ی خودم به "دایی جان ناپئون" ایرج پزشکزاده که رمان طنز تاریخیه و بسیار دقیق، ریشه ها ی مشکلات رو در لایه های اجتماعی زمان خودش شناسایی کرده و گاهی اوقات شبیه به پیش بینی می شه. کمدی های سیاه علی حاتمی مثل کمدی خواستگار و آثار طنز صادق هدایت هم قابل مطالعه و معرفی هستند. * امیرعلی و مهران؛ مجموعه ای از بلاهت های روزمره آدم ها شخصیت های امیرعلی و مهران مجموعه ای از بلاهت های روزمره ی همه ی آدم ها هستند که در یک نفر جمع کردم. وقتی راوی قصه اول شخص است، یکی از مهم ترین ویژگی هایی راوی اول شخص اینه که به خودش حق می ده آدما رو قضاوت کنه و اگه اشتباهی در قضاوت داشته باشه، چون یک آدمه قابل اغماضه. البته این را از نظر ساختار داستان نویسی می گم، نه مفهوم معنوی. به همان اندازه که مهران شخصیت منفی قصه است، امیر علی هم همان اندازه منفی است و مدام در حال قضاوت کردن همه است و حق به جانب، پدیده های مختلف رو به نفع خودش مصادره می کنه. این یعنی ما با یه نفر آدم مواجهیم که شاید یکی مثل اون رو در درون خودمان داشته باشیم. اگر به نظرتون امیر علی در تحقیر مهران زیاده روی میکنه واقعیت اینه که گاهی این رفتار ها از ما سر می زنه. * نوشتن انتخاب منه اگه بخوام بین بازیگری، نویسندگی و اجرا یکی را انتتخاب کنم، مسلما" نوشتن انتخاب منه، از چند جهت؛ یکی این که وقتی می نویسی آقای خودتی و نوکر خودت و همه چیز تحت کنترل خود آدمه، گر چه در شرایط خاص ممکنه شرایطی پیش بیاد که همه چی تحت کنترل خودت نباشه. مسئله دوم اینه که روحیه ات چه جوری باشه. دلت می خواد خالق باشی یا ابزار. راستش را بخواهید من از ساختن و نوشتن بیشتر لذت می برم تا بازی کردن.  نکته ی بسیار مهمی که وجود داره اینه که وقتی نویسنده هستی، آدمایی که طرفدارت هستند خیلی هواتو دارن، حتی اگه منتقد تو باشن. یادم میاد که یک جمله ای دارم که خیلی خوشم میاد. اون قسمت که مهران مرتب مشغول خوردن ضربه های روحی سرگردانی بود که در کوچه و خیابان در حال رفت و آمد بودند! یعنی از اساس او این خانم هایی که مرتب مهران عاشقشون می شد رو به چشم ضربه های روحی بالقوه می بینه که در خیابان رفت و آمد می کنن. ضمنا کدی رو هم گذاشته بود که وقتی مهران به جایی خیره می شه و لبخند می زنه، طوری که روی دوتا لپش چال می شه، یعنی شروع عاشقیشه و این متفاوته با اون لبخندی که روی یه لپش چال می شه و بزن بزنی در راه وشروع یه خشونته، این ها نتیجه ی نگاه های جزئی به دنیای اطرافه که فکر کنم کسی که می نویسه -به خصوص طنز- باید این ویژگی رو داشته باشه.


سه شنبه ، ۳فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مازندنومه]
[مشاهده در: www.mazandnume.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن