تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و ني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827705972




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دانشگاه در ایران چگونه به وجود آمد؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه  - در یکی از نشست‌های گروه علمی‌ـ‌تخصصی جامعه‌شناسی علم و معرفت انجمن جامعه‌شناسی ایران روند شکل‌گیری و ظهور دانشگاه در ایران بررسی شد. شایا شهوق: در بخش دوم میزگرد «بررسی انتقادی ساختار و جایگاه اجتماعی دانشگاه در ایران» که نهم دی‌ماه در انجمن جامعه‌شناسی تشکیل شد، اسماعیل خلیلی عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بحث خود را با نگاه نیمه تاریخی به فرآیند به‌وجود آمدن دانشگاه در ایران آغاز کرد. او با این پیش‌‌فرض که اولین طلیعه تأسیس دانشگاه‌ها، تأسیس دارالفنون است، گفت: عمدتاً فرزندان دیوانیان، مستوفیان و نظامیان وارد دارالفنون می‌شدند. البته استثنائاتی نیز وجود دارد؛ منظورم این است که از طبقات بالاتر (شاهزاده‌های قاجار) هم کسانی مانند نادرمیرزا یا جلال‌الدوله که از نوادگان فتحعلی‌شاه هستند، در این دسته جای گرفته‌اند. وی ادامه داد: پیش از تأسیس دانشگاه تهران، مدارس عالی حقوق و دارالمعلمین تأسیس می‌شوند. در این دو مدرسه هم کسانی که وارد می‌شوند، از فرزندان طبقات دیوانیان هستند و البته این امر به دلیل سنت انتقال شغل به فرزندان بوده که از دیرباز وجود داشته است. در این طبقه، سنت انتقال شغل به فرزند بیش از سایر طبقات جدی گرفته می‌شد و این سنت تا تأسیس دانشگاه تهران نیز ادامه دارد؛ به طوری که در دوره‌های اول دانشگاه تهران نیز شاهدیم که فرزندان دیوانیان آن دوره، وارد دانشگاه می‌شوند؛ دیوانیانی که از دوره ناصری به بعد از دیوانیان اصلی کشور محسوب شده و پس از انقلاب مشروطیت نیز، مسئولیت این امر را بر عهده داشته‌اند. خلیلی سپس با اشاره به روند تأسیس دانشگاه تهران گفت: در اقداماتی که در بدو تأسیس دانشگاه تهران انجام می‌گیرد، بیشتر گرایش به نگرش و فلسفه‌ پایان دوره رنسانس و فلاسفه عصر روشنگری مشاهده می‌شود؛ چنان‌چه ترجمه‌هایی که در حوزه‌های مختلف ادبیات، فلسفه، اخلاق و حقوق صورت گرفته نیز با نگاه به چنین منشائی بوده‌است. وی در ادامه بحث خود، به چرایی به وجود آمدن دانشگاه تهران پرداخت و گفت: صرف‌نظر از گرایش کلی‌ای که در حکومت پس از مشروطه به وجود آمده بود، دو مسئله مشخص نیز در تأسیس دانشگاه تهران دخیل بودند و یکی از آن‌ها بحران‌های مالی بود که در روابط بین‌المللی و روابط دولت ایران با کشورهای دیگر به‌وجود آمده بود. در واقع، ما در آن زمان، با اعزام دانشجو به خارج، مقروض می‌شدیم و فشار سنگینی روی دولت ایران وارد می‌شد. مسئله‌ دیگر نیز این بود که برخی از افراد که برای تحصیل به خارج اعزام شده بودند، به وطن بر نمی‌گشتند و بنابراین مخارجی که شده بود، برای کشور قابل استفاده نبود. دبیر گروه علمی‌ـ‌تخصصی جامعه‌شناسی علم و معرفت انجمن تأکید کرد: نکته‌ دیگری که در تأسیس دانشگاه تهران وجود دارد، این است که تشکیل‌دهندگان، مدیران و برنامه‌ریزان نخستین دانشگاه تهران در حوزه‌های علوم انسانی، هم نگاه به سنت‌ دارند و هم نگاه به دنیای جدید و دستاوردهای آن. به تعبیر دیگر، همان‌قدر که به حافظ می‌پردازند یا همان‌قدر که به فردوسی توجه دارند، به شکسپیر هم می‌پردازند. این در حالی است که این امر به تدریج و در طول زمان دگرگون شده و به عبارتی، با تأسیس دانشگاه‌های دیگر، گسترش دانشگاه‌ها و جایگزین شدن نسل‌های دیگر، این نگاه کم‌کم حذف می‌شود. به تعبیر خلیلی، این نگاه می‌توانسته از خاستگاه طبقاتی حاضران دانشگاه، یعنی دیوانیانی که به سنت‌های خود به شدت وابسته بوده‌اند؛ نشأت گرفته باشد. حال آن‌که نسل‌های بعدی که وارد دانشگاه شدند، از دیوانیان نبوده و گروه‌های اجتماعی متفاوتی را شامل می‌شدند. وی سپس اشاره‌ای به طبقه دیوانیان کرد و گفت: طبقه دیوانیان در ایران باستان وجود نداشت و این طبقه از نیمه‌های دوره ساسانی شکل می‌گیرد. مهم‌ترین علت به‌وجود آمدن آن نیز رشد شهرنشینی است که ضرورت وجود این طبقه را به دستگاه حاکمه یادآور می‌شود و این طبقه تا دوره مشروطه نقش تاریخی بسیار مهمی را ایفا می‌کند. در واقع، برخلاف نظامیان که در تمام این دوران خاستگاه اجتماعی روستایی دارند، خاستگاه اجتماعی دیوانیان شهرنشینی است. در میان امویان و عباسیان، این طبقه در بازسازی سنت و هویت ایرانی نقش بسیار مهمی ایفا کرده و با ورود به دربار آنها، سنت ایرانی را پاسداری می‌کنند تا آن‌که پس از تأسیس سلسله‌های مستقل در ایران، از سامانیان به بعد، این طبقه زمامدار تحولات اجتماعی و کنترل فکری، حقوقی و اجتماعی می‌شود. خلیلی در ادامه، با تأکید بر نقش پررنگ سنت دیوانی در تأسیس دانشگاه‌ها در ایران و پس از آن، ورود این سنت به جامعه با ورود فارغ‌التحصیلان به نظام دولتی و دیوان‌سالاری، یادآور شد: از زمان انقلاب مشروطه تا پهلوی اول، تحولات اجتماعی‌ای در ایران شکل می‌گیرد که قرار بوده دانشگاه رهبری آنها را بر عهده بگیرد. در اوایل دوره تأسیس دانشگاه تهران تا آخر سلطنت رضا شاه، دانشگاه در ایفای این نقش کمابیش موفق است و دانش‌آموختگانی وارد جامعه می‌شوند که از شکاف ارزشی (که دکتر معیدفر اشاره کردند) کمتر آسیب دیده‌اند. این افراد، تحصیل‌کردگانی هستند که واقعیات موجود اجتماعی برای آن‌ها قابل درک بود و خود نیز مقید به اخلاقی هستند که بتوانند برای جامعه نقش‌های الگویی ایفا کنند. این در حالی است که در ادامه، چند اتفاق فضای دانشگاه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد که یکی از آنها، رشد شهرنشینی در ایران است که باعث می‌شود قشرهایی وارد صحنه شوند که فاقد سابقه شهرنشینی هستند. دومین اتفاق، رشد تقاضا برای آموزش عالی است که در دوران پهلوی دوم به گسترش دانشگاه‌ها منجر می‌شود. موضوع دیگر، افول اشرافیت دانشگاهی است؛ در دوران اولیه دانشگاه کسانی مانند فروزان‌فر، دهخدا، ملک‌الشعرای بهار از نوعی اشرافیت اخلاقی و رفتاری برخوردار هستند که در دوره‌های بعد و تا همین امروز، این اشرافیت به‌تدریج افول می‌کند. نکته‌ آخر نیز گسترش دانشگاه‌ها است که متناسب با رشد تقاضا برای آموزش عالی افزایش زیادی پیدا می‌کند. این چهار نکته سبب می‌شوند سنت دیوانی در دانشگاه کمرنگ شود؛ چرا که دانشگاه دیگر نه از خاستگاه اجتماعی دیوانیان برخوردار بود و نه محصولات دانشگاهی به آن سنت می‌پیوستند. اسماعیل خلیلی در بخش دیگری از سخنانش، ادامه داد: دو نکته سیاسی بسیار مهم نیز این فرآیند را به شدت تشدید می‌کند؛ یکی از آن‌ها کودتای 28 مرداد و دیگری اصلاحات دهه چهل، موسوم به اصلاحات ارضی است. در واقع، تا پیش از این مقطع تاریخی، دانشگاه کمابیش ویژگی نخبه‌گرایانه دارد؛ با وجود آن‌که تغییری در نحوه گزینش دانشجویان از قشرهای مختلف رخ نمی‌دهد اما از این زمان به بعد، دانشگاه ویژگی نخبه‌گرایانه خود را چه در نوع آموزش و چه در انتظاری که از فرد دانشگاهی می‌رود، کاملاً از دست می‌دهد. از این پس، دانشجو به عنوان کسی که زمام امور را دردست دارد، نگریسته نمی‌شود. در واقع، به اعتقاد من، یک آموزش عالی تخریب شده و برانگیخته، می‌تواند توصیف کننده نوع نگاه آموزش عالی و آن‌چه در آموزش عالی ایران می‌گذرد، باشد. وی سپس به ویژگی‌های آموزش عالی توده‌وار ذکر شده پرداخت و گفت: یکی از این مشخصه‌ها، فرارفتن از تولید دانش بدون توفیق جدی در تولید دانش اجتماعی است. در واقع، یکی از کارکردهای دانشگاه این بود که در غیاب سنت بتواند قاعده‌ای برای نظم اجتماعی تعریف کند. بدین ترتیب، در دانشگاه باید گفتمان‌هایی تولید شوند که بتوانند در غیاب سنت‌های اجتماعی، نظم اجتماعی را پایدار نگه دارند و در چنین شرایطی دانشگاه باید تولید کننده معنایی باشد که برای ساختارهای اجتماعی به آن نیاز داریم. این در حالی است که در ایران چنین اتفاقی نمی‌افتد. با رفتن دانشگاه به سمت «تحصیلات توده‌وار»، گفتمان دانشگاهی نمی‌تواند شکل‌دهنده پایه‌های اجتماعی باشد و در نتیجه، همان‌طور که آقای دکتر معیدفر نیز اشاره کردند، گویی دانشگاه می‌آید که به نفی جامعه بپردازد، نه اینکه برای تداوم آن گام بردارد و این اتفاق بسیار مهمی است. در این وضع و حال، ما در شرایطی قرار می‌گیریم که دانش‌آموختگان بعد از خروج از دانشگاه، درصدد برچیدن نظم اجتماعی برآمده و تاب پذیرش آن را ندارند. بنابراین، رفتارهای علمی، به جای اینکه تابع پیروی از اصول خاصی باشند، به نوعی «مد» تبدیل می‌شوند و در پی آن، ما از مُدهای علمی به جای اصول علمی تبعیت می‌کنیم. خلیلی پس از ذکر این مطالب گفت: حال این پرسش مطرح است که آیا در دانشگاه‌های ایران یک «کنش اجتماعی» به تعبیر دورکیمی، جریان دارد یا اینکه ما به جای اینکه با کنش ساختار یافته مواجه باشیم، با «رفتارهای شخصی»‌ای روبرو می‌شویم که امکان ایجاد اندیشه و تولید دانش را به عنوان یکی از کارکردهای اصلی دانشگاه، از دانشگاهیان سلب می‌کند. وی ادامه داد: تغییر خاستگاه اجتماعی کسانی که وارد دانشگاه شدند، اعم از استاد، دانشجو و بخش اداری، در فرآیندی که از دارالفنون تا امروز ادامه دارد، نوعی بحران هویت دانشگاهی را در ایران رقم زده و این بحران با مرور زمان و توده‌ای شدن بیشتر دانشگاه‌ها، هر دم ابعاد وسیع‌تری به خود گرفته است تا جایی که امروز دیگر تعریف مشخصی از چیستی دانشگاه وجود ندارد. وی تأکید کرد: نفی نظام اجتماعی که در طبقه متوسط جامعه به شکل‌‌های مختلف خود را نشان داده بود، در دانشگاه جنبه خاص‌تری به خود گرفت. در واقع، می‌توان گفت که یکی از کارکردهای دانشگاه در دوران پهلوی اول و دوم، تحکیم امکان سقوط رژیم پهلوی است؛ چنان‌که اگر دانشگاه نبود، ما می‌توانستیم تصور کنیم که انقلاب اسلامی ایران لااقل با این وضعیتی که به وقوع پیوست، اتفاق بیافتاد. در این شرایط، آن‌چه را که ما در تقابل دانشگاه با نظام سیاسی می‌بینیم، در تقابل دانشگاه با نظام اجتماعی نیز قابل مشاهده بوده و به تعبیری، دانشگاه دارای این توان است که هر روز بیش از پیش با نظام اجتماعی موجود و ارزش‌های اجتماعی موجود به ستیز برخیزد. خلیلی در عین حال خاطرنشان کرد: اعتمادپذیری دانشگاهیان ما در جامعه، به نسبت سایر اقشار دیگر، از میزان بالاتری برخوردار است؛ تا حدی که حتی دانشگاهیان سنتی، مانند حوزویان نیز در خیلی از موارد، از میزان اعتمادی که خود دانشگاهیان دارند، برخوردار نیستند. وی سپس افزود: شاهدیم که از تأسیس دارالفنون تا به حال، همواره تقاضا برای ورود به دانشگاه رو به فزونی داشته است و می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که در سال‌های آینده نیز این تقاضا همچنان افزایش خواهد داشت. در شرایطی که در جامعه ما، میزان تولید به معنای کلی، بسیار پایین است؛ دست‌یابی به منابع قدرتی که اعضای جامعه ایران برای بقای خود نیاز دارند، یکی از دلایل افزایش روزافزون تقاضا برای آموزش عالی است. به همین دلیل، اعتبار تحصیلات دانشگاهی نیز در سطح بالایی خواهد ماند؛ البته این به این معنا نیست که ما نهاد دانشگاهی را نیز دارای اعتبار فرض کنیم؛ بلکه به گمان من، دانشگاه در آینده می‌تواند با بحران‌های اعتباری بیشتری مواجه شود. اسماعیل خلیلی در پایان بحث خود، تصریح کرد: وقوع انقلاب اسلامی و نسلی از انقلاب که ارزش‌های موجود در دانشگاه را به دو شیوه روش‌مند و غیررو‌ش‌مند مورد چالش قرار داده‌اند، وضعیتی را ایجاد کرده که اگر جامعه در آینده دستخوش بحران‌های دیگری شود، می‌تواند برای دانشگاه بحران اعتقاد ایجاد کرده و پایگاه و شأن اجتماعی آن را به صورت‌های مختلف دچار مسئله کند. او نمونه‌ای از این بحران‌ها را بحران اقتصادی معرفی کرد که از دوران سازندگی به بعد، به وجود آمده و سبب شده بخشی از اعتبار اجتماعی دانشگاهیان، تحت‌الشعاع مسائل اقتصادی قرار گیرد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن