واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: رکنا: تلخ ترین حادثه در روزهای پایانی سال 94 در شهریار رخ داد در این حادثه مادری به همراه پسر و دخترش 5 ساعت زیر شکنجه های وحشیانه پدر خانواده بودند. در پایان پسر جان سپرد، دختر به کما رفت و مادر زخمی و شاکی؛ این عقوبت را بخاطر اینکه پسر بی اجازه ترقه خریده و پولش را یادش رفته به کاسب محله بدهد، عادلانه نمی داند. گروه جنایی ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ 2882 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید. رکنا: مادری به همراه پسر و دخترش 5 ساعت زیر شکنجه های وحشیانه پدر خانواده بودند. در پایان پسر جان سپرد، دختر به کما رفت و مادر زخمی و شاکی؛ این عقوبت را بخاطر اینکه پسر بی اجازه ترقه خریده و پولش را یادش رفته به کاسب محله بدهد، عادلانه نمی داند. مادر خانواده 5 ساعت شاهد شکنجه پسر 12 ساله و دختر 17 ساله اش توسط پدرشان بود. او که خودش هم از دست پدربچه ها کتک زیادی خورده بود، سرانجام متوسل به خانواده اش در اسلامشهر شد. همان ها بودند که بلافاصله خودشان را به شهریار رساندند و محمدحسین، فاطمه و مادرشان را به بیمارستان منتقل کردند. ساعت 5 صبح بود که محمد در راه بیمارستان جان سپرد و فاطمه به کما رفت. کارآگاهان جنایی، بامداد دوشنبه هفدهم اسفند از مردی که با پلیس تماس گرفته بود، از جنایت شهرک مصطفی خمینی شهریار باخبر شدند. کارآگاهان به محل که رسیدند درِ خانه نیمه باز بود و همسایه ها می گفتند پدر خانواده همسر، دختر و پسرش را زخمی کرده و خودش گریخته است. روی دیوار و کف اتاق خواب لکه های خون پاشیده شده بود. تبر و میله بارفیکس خونین هم در گوشه اتاق افتاده بود. نشانه های خونین پنجه هایی بر دیوار کشیده شده بود. لکه های خون هنوز بوی فریادها و تلاش خانواده را برای فرار از چنگ مردی دیوانه می داد. حالا این مادر بچه ها؛ فرد نجات یافته از چنگ مرد دیوانه بود که برای اصغر احمدی کشیک ویژه قتل دادسرای شهرستان شهریار ماجرای وحشت و شکنجه 5 ساعته بچه هایش را بازگو می کرد: از اول هم شوهرم بداخلاق و عصبی بود. شب حادثه به خانه که آمد شنید پسرمان محمد حسین از مغازه همسایه مان ترقه خریده و پولش را نداده است. یعنی یادش رفته بود پولش را بدهد. اون روز ترقه را که از مغازه گرفته بود، قرار بود عصر پولش را بدهد اما فراموش کرده بود. موضوع ترقه خریدن را هم همان همسایه به شوهرم گفته بود. او بمحض ورودش به خانه اول مرا به باد کتک گرفت. بعد به سراغ پسرمان رفت. فاطمه، دختر 17 ساله مان جلو دوید تا مانع کتک خوردن برادرش شود. زن با سرو صورتی کبود و تن رنجور در برابر بازپرس همچنان بی وقفه از شکنجه بچه هایش می گفت: نیمه شب شده بود اما پدرشان موضوع را رها نمی کرد. با شال و دستبند یکبار مصرف دست و پای پسر و دخترمان، هردو را بست. جفت شان را زیر کتک گرفت. او حالا دیگر با میله بارفیکس و تبر به جان بچه ها افتاده بود. کتک زدن هایش تمامی نداشت. ساعت ها بچه ها ناله می کردند و او می زدشان. پسرمان با بدنی خونین کنج اتاق زیر ضربات وحشیانه پدرش از درد پنجه به دیوار می کشید. هربار که به میان شان می دویدم تا مانع اش شوم با مشت و لگد دورم می کرد. داشت سپیده می زد که به خانه مان در اسلامشهر زنگ زدم. شاید پدری برادری بدادمان برسد. مادر خانواده ادامه می دهد: وقتی خانواده ام از اسلامشهر به خانه ما رسیدیند، دیگر صدایی از بچه ها درنمی آمد. شوهرم فهمید که آنها آمده اند تبر و میله خونین را گوشه اتاق انداخت و از خانه گریخت. بچه هایم را که سوار ماشین می کردند به بیمارستان ببرند، محمد حسین اصلا تکان نمی خورد. یعنی نفس نداشت. فاطمه هم حال و روزی بهتر از اون نداشت، انگار هردو بیهوش شده بودند. حواسم نیست از کی شنیدم که می گفت محمد حسین به بیمارستان هم نرسید و فاطمه هم فاصله ای تا مرگ ندارد. بازپرس دستور جستوجو برای دستگیری مرد جنایتکار را صادر کرد. ماموران یک روز پس از زیرنظر گرفتن محل اختفای مرد جانی، او را دستگیر کردند. متهم در مقر پلیس آگاهی غرب استان تهران به قتل پسرش و سوءقصد به جان همسر و دختر 17 ساله اش اعتراف کرد و گفت: شب حادثه زمانی که متوجه شدم پسرم بدون اجازه من ترقه خریده و پولش را نداده، عصبانی شدم و به جان آنها افتادم. او با قرار قانونی روانه زندان شد. بازپرس شعبه هشتم دادسرای شهرستان شهریار دستور داده متهم برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شود.
شنبه ، ۲۹اسفند۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]