واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: مراسم ازدواج، از رسمهای قدمتدار و اصیل ایرانی است که تکرار هزاران باره آن و گذر سالها موجب شده پر و بال بگیرد و دائم از نقطهای به نقطه دیگر پرواز کند. در پس همین پروازها بر شاخههای متعدد قومیتهای مختلف است که هر بار آیینی به آن اضافه میشود و رنگی جدید به رخسار میگیرد.
به گزارش جام جم آنلاین ، در نقطهای ازدواج اتفاقی است که تنها پدر و مادر آن را رقم میزنند و در نقطه دیگر این دختر و پسر هستند که همدیگر را انتخاب میکنند. سیب ازدواج از آن روزی که به آسمان پرتاب شده میلیونها بار چرخیده تا به امروز رسیده است. متن پیشرو گزیدهای از کتاب دالمانی، توریست فرانسوی درباره ازدواج ایرانی است. او با جزییات فراوان از مراسم خواستگاری و عقد زنانی میگوید که مرد خود را تازه زیر سفره عقد میدیدند و میتوانستند آینده خود را در چشمان او نظاره کنند، زمانهای دوری که واقعا ازدواج هندوانهای سربسته بود. «موضوع ازدواج در ایران یکی از امور مهم بهشمار میرود. ایران از این حیث بر تمامی کشورها و ملل مدعی تمدن و ترقی، برتری دارد. در تمام فلات ایران چنین مرسوم است که والدین جهیزیه همراه دختر خود به خانه داماد میفرستند و بهای این جهیزیه غالبا از سه برابر مبلغی که داماد برای عروس آورده، بیشتر است. ایرانیان ازدواج پسرعمو با دخترعمو را بسیار پسندیده و نیک بهشمار میآورند و میگویند عقد آنها در آسمان بسته شده است. از طرفی هم پیوند کردن با خویشاوندان برای این است که ثروت خانواده به خارج نرود و برای افراد آن در آتیه محفوظ بماند. در ایران پیوندها مطابق میل پسر و دختر صورت نمیگیرد، علاوه بر این رسم است که هر طبقه از اجتماع با هممسلک خود ازدواج کند، مثلا تاجر با تاجر و اعیان با اعیان و علما با علما پیوند میکنند. صرفنظر از پسران و دخترانی که والدینشان بهمناسبت خویشی و بستگی و روابط دوستانه برای آنها نامزد انتخاب کردهاند، سایر ازدواجها توسط زنان پیری که آنها را دلاله میگویند و در شغل خود مهارت و تبحر خاصی دارند، صورت میگیرد. این زنان پیر میدانند چه زنی برای فلان جوانی مناسب است و به هر خانهای که در آن دختر سراغ داشته باشند میروند و با کمال گرمی پذیرایی میشوند، چراکه حامل مژده خوشبختی هستند و چون به خانهای رفتند با مادر گفتوگو میکنند و از صفات پسندیده پسر جوان تعریف زیاد میکنند و چون رضایت خاطر مادر و کسان دختر را بهدست آوردند، به خانه پسر میروند و با مادر او صحبت میکنند و راجع به زیبایی چهره و کمالات و هنرمندی دختر بیاناتی ایراد میکنند. غالبا دختران از این گفتوگوها و رفت و آمدها خبر ندارند و مخصوصا مادر و کسان او دقت میکنند که او از این قضیه آگاه نشود. بنا به دستور دلاله روزی مادر داماد به همراه یک عده از زنان، بدون اطلاع قبلی به خانه عروس میروند، مادر خانواده به همراه یکی از زنان آن خانه به استقبال این اشباح سیاه که همه رو پوشیده هستند، میروند و میگویند چه فرمایشی دارید؟ یکی از زنان که در نطق و بیان مهارت داشته باشد، جلو رفته و میگوید ببخشید ما در جایی دعوت داریم، چون خسته شده بودیم خواستیم در خدمت شما رفع خستگی کرده و مقداری آب بنوشیم. معمولا این کار در ساعات عصر صورت میگیرد و زنانی که برای دیدن دختر میروند همه لباسهای خوب پوشیده و چادر سیاهی بر سر دارند. مادر دختر و سایر زنان خانه احساس میکنند که باید کاسهای زیر نیم کاسه باشد، بنابراین آنها را وارد خانه کرده و اصرار میکنند که روهای خود را باز کنند. پس از مدتی زن ناطق میگوید که شنیدیم شما دختری دم بخت در خانه دارید، خواستیم راجع به او با شما صحبت کنیم و اگر ممکن باشد او را هم ببینیم. با گفتن این جملات پذیرایی صورت دیگری به خود میگیرد و کاملا تغییر میکند، خانم خانه خدمتکاران را صدا میکند و دستور آوردن چای و میوه و شربت میدهد و یک نفر از زنان که با دختر صمیمیتر است، نزد او رفته و قضیه را به او اطلاع میدهد و نصیحت میکند که چگونه لباس بپوشد و چطور صحبت بکند و اگر از او پرسشی بکنند، پاسخ شایستهای بدهد و با وضع موقرانه وارد اتاق بشود و به خانمها سلام دهد. این نصایح در وجود دوشیزه تاثیر بسزایی میگذارد و میفهمد که گفتار و کردار او با سرنوشت زندگانیاش ارتباط دارد، پس خود را جمع میکند و پاسخهایی را در خاطر خود حاضر میکند، که در موقع لزوم به کار برد. پس از آنکه دختر به بهانه چای و قلیان به مجلس وارد میشود و زنان به دیدن آن موفق شدند، اگر حالت نشاط و سروری پیدا کردند معلوم میشود که دختر موردپسند واقع شده است و قرار ملاقات دیگری میگذارند. در ملاقات بعدی، زنان وضع خودمانی به خود میگیرند و از شرایط ازدواج سخن به میان میآورند، معمولا پسر جوان نباید روی نامزد خود را ببیند مگر موقعی که مجلس عقدکنان منعقد و دوشیزه زن مشروع او شود ولی دلالهها غالبا حیلهای به کار برده و وسایلی فراهم میآورند که داماد بتواند نظری به صورت زن آینده خود بیندازد. یکی از وسایل این است که دلاله روزی دختر را به خانه خود برای کار لازمی دعوت میکند و داماد را قبل از ورود او در جایی مخفی میکند تا بتواند در موقع ورود صورت دختر را ببیند. اگرچه خانوادههای عروس و داماد از این خدعه دلاله باخبر هستند، اما چیزی نمیگویند تا دیگران از قضیه اطلاع پیدا نکنند. وقتی والدین به چنین ازدواجی رضایت دادند، روزی را معین کرده و برای نامزدی به خانه دختر دار میروند. در این روز افراد دو خانواده با هم ملاقات میکنند و زنان در اندرون و مردان در بیرونی جمع میشوند و پس از تعارفهای معمول ایرانی، طاقه شال ترمه و انگشتری و پارچههای گرانبهایی را که برای لباس عروس آوردهاند به مادر او تقدیم میکنند و این تشریفات با نوشیدن چای و کشیدن قلیان برگزار میشود. غالبا در این مجالس نامزدی مطربانی هم هستند که با ساز و آواز و رقص حضار را سرگرم میکنند. معمولا قبل از انجام عقد داماد مبلغی به عنوان شیربها میدهد که پدر و مادر دختر هم مبلغ زیادی به آن اضافه و صرف خرید لوازم زندگانی زن و شوهر آینده میکنند. داماد علاوه بر این مبلغ تعهد میکند که مهریه عروس را هم بپردازد و ممکن است قسمتی یا تمام آن قبل از عروسی پرداخت شود ولی معمولا مهریه گرفته نمیشود تا همیشه مرد مدیون همسر خود باقی بماند و چنین دینی ادا نخواهد شد مگر در هنگام طلاق دادن زن یا مرگ شوهر. غالبا در میان نامزدی و عروسی فاصله قرار میگیرد تا وسایل لازم فراهم شود. مجلس عقدکنان در خانه دختر برگزار میشود و مجتهدی به همراه دو ملای زیر دست خود، خطبه اسلامی عقد را جاری میکند. البته برای عاقدین هدایایی که در شأن آنها باشد، بعدا فرستاده میشود. پس از اجرای مراسم عقد، پسر و دختر مجاز هستند که صورت همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند.» ضمیمه چمدان
جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 12:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]