تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820287879




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آیا «جبر زمان» می تواند ربا را حلال کند؟


واضح آرشیو وب فارسی:عقیق: برخى مسلمانان غرب زده گاهى مى گویند؛ ربائى که در اسلام حرام است، رباى تصاعدى است ولى رباى کم، حرمت ندارد! و گاهى مى گویند؛ رباى حرام «رباى استهلاکى» است نه «رباى استغلالى»؛ یعنى اگر پولى را براى مخارج ضرورى بگیرد ربا در آن جائز نیست و اگر پول را براى تجارت بگیرد ربا در آن مانعى ندارد! و گاهى نیز...عقیق :حضرت آیت الله مظاهری به این استدلال که؛ جبر و زمان اقتضا دارد ربا حلال شود، پاسخ گفتند. * زیان هاى اجتماعى ربا اسلام جامعۀ بشریّت را همچون یک بدن واحد مى داند و افراد به منزلۀ اعضاى آن هستند، و برنامه ها و قوانین اجتماعى اسلام همه گویاى همین مقصود می باشند. اسلام ثروت را خون این بدن مى داند و اکیداً خواستار آن است که این خون به همۀ اعضاء جامعه به طور متعادل و به مقدار نیاز برسد و در پیکر جامعه جریان داشته باشد؛ به همین جهت قوانین مالى اسلام طورى تنظیم شده که این امر مهم به طور خودکار انجام شود. از جملۀ آن قوانین، قانون مواسات و بشردوستى است؛ اسلام بر مواسات و بشردوستى بسیار تأکید کرده و از هر چیز که بر این دو خصلت انسانى لطمه و ضربه اى وارد مى سازد به شدّت نهى نموده است. *تقویت بشردوستى درسایه «قرض الحسنه» از چیزهایى که مواسات و بشردوستى را تقویت مى کند «قرض الحسنه» است، و از چیزهایى که بر این دو خصلت ضربه مى زند «رباخوارى» است؛ قرض الحسنه موجب محبت و حُسن تفاهم و نشر عطوفت و رحمت و تألیف قلوب است، حتّى مى توان گفت در امنیت و حفظ جان و مال و عرض و آبرو نیز مؤثر است، و مى تواند از بسیارى مفاسد از قبیل دزدى و اختلاس و غصب جلوگیرى کند. قرض الحسنه روح اتحاد، برادرى، مساعدت و معاونت را در جامعه تقویت مى کند، و سلامت اجتماع را تضمین مى نماید،به همین جهت در آیات و روایات بسیار به این کار نیک و پرثمر سفارش شده است. * ربا ملّت ها را ضعیف و ظلم پذیر مى سازد متقابلاً ربا موجب کینه و دشمنى و اختلاف، و نشر قساوت و زیان رساندن به غیر و سوء ظن و کدورت دل ها از یکدیگر است؛ ربا امنیت جامعه و مصونیت جان، مال، عِرض و آبرو را به مخاطره مى اندازد، ربا احساسات را جریحه دار مى کند، و انتقام جوئى را بر مى انگیزد؛ برادرى و اتّحاد را از بین مى برد و تفرقه و اختلاف را جایگزین آن مى سازد، و موجب پراکندگى و تشتّت جامعه و شکاف طبقاتى، و به وجود آمدن اجتماعى ناسالم از جهات اخلاقى و اقتصادى مى شود. ربا ملّت ها را ضعیف و حقیر و استثمارشده و ظلم پذیر مى سازد و دست استثمارگر متجاوز را براى استثمار بیشتر باز مى کند، در عصر حاضر شاهد همین وضعیت اسفبار هستیم، یک دسته رباخوار و استثمارگر و متجاوز بر جهان حاکمند و دسته اى دیگر ربادهنده و استثمارشده و زیر بار هستند؛ و اسلام هر دو را مقصّر و محکوم مى داند زیرا در اسلام هم از ظلم نهى شده و هم از ظلم پذیرى؛ باید ربا نخورند و ربا هم ندهند. استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائى در تفسیر المیزان آیۀ «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» (1) را به همین معنا تفسیر کرده اند و بیان داشته اند: چون ربا موجب عداوت است، مال به جهت عداوت هاى اجتماعى نابود مى شود، و چون انفاقات موجب محبّت است، مال به واسطۀ آن افزایش مى یابد. گرچه فرمایش ایشان از نظر تفسیر آیۀ شریفه مورد تأمل است، ولى اصل کلام بسیار خوب و پسندیده مى باشد و روایات بسیارى نیز به همین مضمون از پیشوایان معصوم علیهم السلام صادر شده است. بى تردید کسانى که مورد محبت دیگرانند و بر دل ها حکومت مى کنند از هر جهت مى توانند از جامعه بهره ورى و از یارى و خیرخواهى دیگران برخوردار شوند و متقابلاً افرادى که مورد دشمنى و نفرت جامعه باشند، مطرود و محروم خواهند بود. * پاسخ به چند اشکال در مورد حرمت ربا افراط و تفریط، هر دو در اسلام ناپسند است؛ اسلام خود را دین حنیف و میانه رو مى داند و پیروان خود را به صراط مستقیم مى خواند و از آنان مى خواهد که در یکى از حسّاسترین و سازنده ترین وظائف اسلامى و به هنگامى که در برابر خدا ایستاده اند و با دل به سوى او رو کرده اند یعنى در نماز بگویند: «اهدنا الصراط المستقیم». اسلام مسلمانان را در همه چیز، در اخلاق، اقتصاد، عبادت، معاشرت و ... از افراط و تفریط نهى کرده است؛ و متأسفانه انسان ها در بیشتر موارد خالى از افراط و تفریط نیستند، و در مورد ربا نیز همین زیاده روى از دو سو دیده مى شود،؛ یک دسته، نظرى افراطى دارند و مى گویند هر سودى حتّى سود تجارت، ربا است و باید از آن اجتناب شود! و بدیهى است که این نظریه قابل اعتنا و بحث نیست؛ زیرا علاوه بر آن که با روش همۀ عقلا منافات دارد و با اقتصاد هم سازگار نیست، با آیات و روایات بسیارى نیز مغایر است، و براى ردّ این نظریه آیۀ «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» کافى است. (2) آنچه لازم مى دانیم بررسى کرده و پاسخ دهیم نظریۀ تفریطى است که مى گویند؛ ربا حلال است! و مهم ترین استدلالشان هم تمسّک به «جبر زمان» است. آن ها مى گویند ربا یک امر مهم بین المللى است و اقتصاد هر کشورى در حال حاضر متوقف بر آن است؛ اگر بانک هاى داخلى و خارجى نباشد کارها فلج مى شود و تحریمِ ربا مخالف با مصالح اقتصادى است بلکه با تئورى تولید، توزیع و مصرف و قاعدۀ عرضه و تقاضا منافات دارد، و تحریم ربا موجب رکود صنعت و بیکارى و مفاسد دیگرى مى گردد!. بر مبناى همین اشکال که از روح مادّیگرى ناشى شده و شاید از صهیونیسم بین المللى سرچشمه گرفته باشد برخى مسلمانان غرب زده گاهى مى گویند؛ ربائى که در اسلام حرام است، رباى تصاعدى است ولى رباى کم، حرمت ندارد! و گاهى مى گویند رباى حرام رباى استهلاکى است نه رباى استغلالى؛ یعنى اگر پولى را براى مخارج ضرورى بگیرد ربا در آن جائز نیست و اگر پول را براى تجارت بگیرد ربا در آن مانعى ندارد! و گاهى نیز از بانک ها دفاع مى کنند که چون بانک، شخصیتى حقوقى دارد ربا در آن نیست؛ ربا جائى صدق مى کند که بین دو شخص حقیقى (دو انسان) باشد نه میان دو شخصیت حقوقى، و نه میان یک شخص حقیقى و یک شخصیت حقوقى!. و گاهى هم به جهت حیله و وسیله اى که براى موارد ضرورى است، مطلق ربا را حلال مى شمارند و چک بازى و سفته بازى بانکى را حلال مى پندارند!. قبل از آنکه به خصوصیات قضیه بپردازیم لازم است به اصل اشکالى که آنان را واداشته تا مذبوحانه دست و پائى بزنند پاسخ دهیم: * مى گویند جبر زمان اقتضا مى کند که ربا حلال باشد! پاسخ آن است که اولاً: اگر جبر زمان بر دزدى و اختلاس و رشوه و ... نیز اقتضا کند آیا این کارها را جایز و حلال خواهید دانست؟!؛ ثانیاً: قوانین اسلام مانند دانه هاى زنجیر به یکدیگر وابستگى دارد، حتّى نظام مالى آن، به اخلاق و عباداتش مربوط و پیوسته است؛ بنابراین اگر اشکالى دیده شود که شما به جهت آن ربا را حلال کنید باید بدانید که آن اشکال از نظام مالى اسلام نیست بلکه بدان جهت است که جامعه به همۀ قوانین اسلام عمل نمى کند و به عبارت دیگر اسلامِ تمام و کمال را در جامعه پیاده نکرده اید، و به دلخواه خود در میان قوانین اسلام جدائى انداخته اید و برخى را رها نموده اید. اگر بانک ها که بیش از بیست گونه درآمد دارند، دست از رباخوارى بردارند، باز جبر زمان، افراد جامعه را به ربا دادن وا مى دارد؟ اگر بانک ها به جاى رباخوارى قانون مضاربۀ اسلام را پیاده کنند، و براى مضاربه پول بگیرند و براى مضاربه پول بدهند، جبر زمان با آنها چه خواهد کرد؟؛ اگر ممالک اسلامى به استقلال خود پایبند باشند و از غرب زدگى و شرق زدگى و پیروى از اربابان غارتگر شرق و غرب روى برتابند، و به آیین مقدس اسلام روى آورند، آیا باز جبر زمان موجب مى شود که زیر سلطه و استثمار دیگران قرار گیرند؟!؛ اگر خرج هاى اضافى و بى جهت ماهیانه از زندگى حذف شود، آیا رباهاى شخصى و رباهاى شخصیت هاى حقوقى از بین نخواهد رفت؟!؛ گذشته از همۀ اینها، اگر جبر زمان باشد براى ربادهنده است به رباگیرنده؛ فرضاً ربادهنده گاهى به قرض ربوى مجبور مى شود و ممکن است قاعدۀ «الضرورات تُبیح المحذورات» ربا دادن را براى او تجویز کند، ولى مى توانید مدّعى شوید که گرفتن ربا براى گیرنده هم جایز است؟ دقت شود. و امّا پاسخ راه هایى که براى حلال شمردن ربا، نام مى برند: 1- ادعا می کنند؛ رباى تصاعدى حرام است نه رباى کم! سابقاً گفتیم که آیۀ «فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» (3) براى ابطال و رّد این ادعا کافى است، و به راستى شگفت آور است از کسى که ادعاى مسلمانى دارد، و در روایات بسیارى بخواند که «دِرْهَمٌ رِبًا أَشَدُّ مِنْ سَبْعِینَ زَنْیَةً کُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ» (4) یک درهم رباخوردن در نزد خداوند بدتر است از هفتاد زناى با محارم. و باز بگوید رباى کم از نظر اسلام مانعى ندارد. 2- ادعا می کنند؛ رباى استغلالى مانعى ندارد! براى رّد این گفتار توجه به شواهد عینى که در جامعه نمونه هاى بسیار دارد، کفایت مى کند. مى پرسیم؛ بیشتر زیان ها و مفاسدى که از ربا متصوّر است و هم اکنون نیز دامنگیر جامعه ماست، آیا جز این است که از رباهاى استغلالى به وجود آمده اند؟!؛ علاوه بر این، به چه دلیل ظهور آیات و روایات را که بر تحریم مطلق ربا تأکید دارد، کنار بگذاریم؟ و چه دلیلى داریم که از مناط حکم یعنى علّت و حکمت حکم ربا که شامل رباى استغلالى نیز مى شود دست برداریم، مگر علّت تحریم ربا (هرچه باشد) و حکمتِ تحریم آن که ما برخى را از نظر اخلاق و اقتصاد و اجتماع ذکر کردیم، در مورد رباى استغلالى صدق نمى کند؟ اتّفاقا مفسّرین شیعه و سنّى مى گویند آیۀ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا» (5) در مورد رباى استغلالى نازل شده است؛ نقل کرده اند که «بنى مغیره» که از ثروتمندان قریش بودند از «بنى ثقیف» که از ثروتمندان طائف بودند براى تجارت قرض مى گرفتند، با نزول آیۀ تحریم ربا اختلاف کردند که سودى را که قبلاً پرداخته اند از اصل سرمایه کم کنند یا نه؟ پیامبر اکرم اسلام (ص) میان آنان را اصلاح فرمود، و آیۀ فوق الذکر نازل شد. از این بیان معلوم مى شود که آیات و روایات و مناط حکم، میان شخص حقیقى و شخصیت حقوقى تفاوتى نمى بیند و قائل نیست، و این گونه فرق تراشى، ناشى از عدم دقت در آیات و روایات و مناط حکم است. پی نوشت: (1)- بقره، 276. (2)- بقره، 275. (3)- بقره، 279. (4)- الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص: 144 (5)- بقره، 278. کتاب «مقایسه اى بین سیستم هاى اقتصادى، جلددوم، ص: 68-62. آیت الله العظمی مظاهری منبع:حوزه


چهارشنبه ، ۲۶اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عقیق]
[مشاهده در: www.aghigh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن