تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):روزه قلب از فکر (در گناهان)، برتر از روزه شکم از طعام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819830417




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چهارشنبه‌سوری در میان اقوام خراسان‌شمالی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۹




1458031172605_5-905.jpg

واژهٔ «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه نام یکی از روزهای هفته و سور به معنای عیش و عشرت ایجاد شده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان‌شمالی، بر اساس آئین باستان در این روز آتش بزرگی برافروخته می‌شد که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شد، این آتش به‌طور معمول در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌گذرند آغاز می‌شود. در این روز مردم در حالی که شاد و مفرح در حال پریدن از آتش هستند می‌خوانند «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی است که واژه «سوری» به معنی سرخ به آن اشاره دارد، به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلات‌شان را از میان ببرد و به‌جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آن‌ها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد. اگر گذری به سال‌های گذشته بیندازیم و پای صحبت‌های مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌های خراسان‌شمالی بنشینیم و از جشن‌هایی بپرسیم که به‌مناسبت استقبال از بهار و رفتن زمستان در چهارشنبه آخر سال برگزار می‌شد، با علاقه تمام از آش چهارشنبه‌سوری می‌گویند که همسایه‌ها با همکاری یکدیگر می‌پختند و ملاقه‌زنی، شال‌اندازی و پرتاب توپ آتش که اجرا کنندگانش پسران نوجوان بودند و بوته افروزی که در فضایی باز انجام می‌شد. همکاری زنان همسایه در پختن آش چهارشنبه‌سوری یکی از مراسم‌ مردم خراسان‌شمالی بوده که هر یک از همسایگان هر اندازه که می‌توانست حبوبات مورد نیاز پخت آش را می‌آورد و آش می‌پختند و در کنار یکدیگر آن را میل می‌کردند. از جمله شعرهای محلی که در زمان پخت آش چهارشنبه‌سوری خوانده می‌شد و نوید بهار را می‌داد، شعر کرمانجی( چَلَه چو بهار هاد گِرمِه دَ نَه دَ نَه هاد) بوده که در تفسیر فارسی به معنای زمستان رفت بهار آمد، آش دانه دانه آمد. ‌در مراسم ملاقه‌زنی، نوجوانان با پوشاندن سر و صورت خود به در خانه‌ها رفته و با ملاقه در خانه‌ها را می‌زدند و با خواندن ترانه‌های محلی هم‌چون شعر ترکی( خَله خَله خَلتَمه به بُگُیجه گَلیَم یِمِرته به ) که به زبان فارسی یعنی خاله خاله دستمالم بده، شب که میام تخم مرغ بده، ملاقه را از لای در به داخل خانه برده و صاحب‌خانه با نیت کردن در درون ملاقه هر چه که می‌توانست از پول گرفته تا نخود، شیرینی و سنجد را هدیه می‌داد. شال‌اندازی نیز توسط نوجوانان انجام می‌شد و در این مراسم نیز آنان سر و صورت خود را می‌بستند و با خواندن ترانه‌های محلی به روی پشت بام‌های آشنایان و همسایگان می‌رفتند و از روزنه پشت بام که بیشتر مواقع روزنه بخاری بوده شال را به درون خانه می‌انداختند و صاحبخانه هدیه‌ای در شال می‌گذاشت. یک هفته مانده به شب چهارشنبه‌سوری پسران نوجوان با اشتیاق تکه پارچه‌های نخی را به‌صورت توپی در می‌آوردند و اطرافش را سیمی نازک می‌پیچیدند و این توپ پارچه‌ای را در داخل نفت به مدت یک هفته قرار می‌دادند. شب چهارشنبه‌سوری همه آشنایان و همسایه‌ها در فضایی باز نزدیک به منزلشان می‌رفتند و پسران نوجوان توپ پارچه‌ای را آتش می‌زدند و به بالا پرتاب می‌کردند. بوته‌افروزی نیز از دیگر مراسم‌ است که اکنون نیز در حاشیه‌های اطراف شهر و روستاها نیز دیده می‌شود. در غروب چهارشنبه آخر سال بوته‌ها و چوب‌های نازک را روی هم می‌چینند و آتش می‌زنند که بوته‌افروزی در گذشته‌ها بر روی پشت بام‌ها نیز انجام می‌شد. پس از این‌که بوته‌ها به آتش کشیده شدند، همه افراد از پیر و جوان گرفته تا کودکان برای خوش یمنی از روی آتش می‌پریدند و با گفتن سرخی تو از من، زردی من از تو ‌معتقدند که با این کار درد و بلا از آنان دور می‌شود. شال‌اندازی نیز یکی دیگر از آداب چهارشنبه‌سوری بود، که پس از مراسم آتش‌افروزی جوانان به بام همسایگان و خویشان می‌رفتند و از روی روزنه‌ بالای اتاق(روزنه بخاری) شال را به درون می‌انداختند، صاحبخانه باید هدیه‌ای در شال می‌گذاشت. از دیگر مراسم چهارشنبه‌سوری فالگوش بود و آن بیشتر مخصوص کسانی بود که آرزویی داشتند، مانند دختران دم‌بخت یا زنان در آرزوی فرزند. شب آخرین چهارشنبه سال اهل خانواده دور هم می‌نشستند و پس از کلی صحبت‌های خوب و خوش، مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه به علامت تنگدستی در کوزه‌ یا ظرف شیشه‌ای می‌انداختند و هر یک از افراد خانواده آب دهان خود را در کوزه یا طرف شیشه‌ای می‌ریختند یک بار آن را دور سر خود می‌چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام یا در خانه می‌برد و آن را به کوچه پرتاب می‌کرد و می‌شکست. آن‌ها معتقد بودند با این کار بلا، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی از خانه و خانواده دور می‌شود. صبح روز بعد کوچه‌ها و دم درخانه‌ها پر بود از کوزه و شیشه‌های شکسته و این یعنی شکست ناامیدهای‌ها که در چهارشنبه ازبین می‌رفت. انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن