تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، شمشير بُرَّنده اى است بر ضد اهل باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842266325




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هیاهوی زایش و رویش بهاری در بازار هزارساله قزوین


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش می‌دهد؛
هیاهوی زایش و رویش بهاری در بازار هزارساله قزوین

قزوین


شناسهٔ خبر: 3579663 - دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۰
استانها > قزوین

قزوین- بازار هزار ساله قزوین، این روزها پر از هیاهویی است که در رفت‌وآمد بهاری عابران و مشتریانی که با فروشندگان گرم معامله و چانه‌زنی‌اند؛ زاییده می‌شود و حرف زیادی برای گفتن دارد. خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- میترا بهرامی: این بازار... این بازار... امان از این بازار؛ و چقدر حرف برای گفتن دارد این بازار. گذر بسیاری از مردم قزوین این روزها برای یک بار هم که شده به این بازار هزار ساله می‌افتد تا در آستانه بهاری دیگر در هیاهوی مردمی که شوق خریدن دارند، نو نوار شوند. شلوغ است؛ پر از همهمه‌ای ه نه فقط زیر سقف بازار کهن قزوین؛ که بیرون از آن هم با صدای بوق‌های ممتد ماشین‌های آن خیابان شلوغ، رفت و آمد عابران و صحبت مشتریانی که با دستفروشان گرم معامله و چانه‌زنی‌اند؛ زاییده می‌شود. دستفروشانی در آن حوالی بساط پیراهن زنانه و دخترانه دارند و یکی‌شان در بعدازظهر معتدل اسفندماه روی بساطش دراز کشیده، آن دیگری کفش‌های پاشنه بلند زنانه آورده که چندین سال است از مد افتاده و خریدارچندانی ندارد و خلاصه هر کدام به هر نحو ممکن می خواهد کالای خود را به فروش برساند. بالای بساط یکی از دست فروشان، زنی آمده و می‌خواهد پیراهنی را که به تازگی خریده، پس بدهد؛ اما از او اصرار و از فروشنده انکار. همچنان‌که زن اصرار می‌کند، صدای مرد فروشنده کمی بالا می‌رود که: «گردن کاسب را بزن؛ اما جنسش را پس نده» و زن به صرافت می‌افتد که دست کم، دستفروش را راضی کند تا آن پیراهن را با یکی دیگر عوض کند...

پیاده‌رو جلوی بازار شلوغ است و عابران تنگ هم راه می‌روند، صدای غر زدن مردی می‌آید که می‌گوید: «آقا نایست. خیابان که جای ایستادن نیست!» و کمی آن طرف‌تر صدای بلند مرد جوانی که بر سر بساطش می‌خواند: «کار می‌کنم به خاطر عیالم، عیال بی‌خیالم». در سرای سعدالسلطنه، آنجا که تا چند سال پیش بخشی از بازار بوده و اینک بازسازی شده است، کسانی هستند که برای خرید بخشی از لوازم عیدشان به غرفه‌های صنایع دستی، شیرینی‌ فروشی و عطاری مراجعه کرده‌اند. زنان و مردان زیادی آمده‌اند تا خانه‌هایشان را با زینت صنایع دستی ظریف این بازار کهن بیارایند، سفره‌های هفت‌سین را با آن رنگ و لعاب بخشند و سر و وضع خود را با لباس‌های سنتی‌اش نو نوار کنند. در مغازه عطاری، زنانی که چند قلم خرید کرده‌اند، وقتی از فروشنده تخفیف می‌خواهند، صدای فروشنده را درمی‌آورند که چرا مانتوی ۱۰۰ هزار تومانی می‌خرید، تخفیف نمی‌خواهید. آن‌وقت چند قلم جنس از عطاری خریده‌اید توقع تخفیف دارید؟ غرفه دیگری هم هست که در آن سوی گذر و چند پلاک پایین‌تر قرار گرفته و صنایع دستی و عروسک‌های دست‌دوز زنان روستاهای «اردبیلک» و «الولک» را می‌فروشد. این عروسک‌ها برخی‌هایشان وصف حال مادری با نوزاد پیچیده در قنداق است که روی پای مادر به خواب رفته و غرفه‌اش از آن غرفه‌های مخاطب‌پسند است. در گوشه ابتدای غرفه، صندوقی تعبیه شده و روی آن، کاغذی با این مضمون چسبانده‌اند: «به ازای عکس‌برداری از اجناس این مغازه، مبلغی «به قدر همت» به نفع کودکان مبتلا به سرطان دریافت می‌گردد.» با گذران یک به یک غرفه‌ها و خروج ازآن سرای تاریخی و مسجدالنبی(ص)، از یک راه میان‌بُر به بازارمی‌رسی و پا به درون میدان کوچکی می‌گذاری که یک سوی آن، مغازه‌های لباس‌فروشی قرار دارد و آن طرف هم لوازم خانگی. حجره‌ای هم که تا همین چند سال پیش به ظاهر مسگری بود و چند تکه لوازم مسی هم در آن به فروش می‌رفت، اکنون از سرخی مس بی‌خبر مانده است. در این قسمت از بازار، شلوغی و رفت و آمد، زیر طاق آبی‌رنگ آسمان جان می‌گیرد و تازه در این ازدحام، بازار معنا می‌یابد. در یکی از مغازه‌ها که مانتو و شلوار زنانه می‌فروشد، مرد فروشنده مشتری‌هایی را راهنمایی می‌کند که هیچ کدام هم کارشان به خرید ختم نمی‌شود و بی‌آنکه چیزی بخرند، از کنار اجناسش عبور می‌کنند. وی همچنانکه قیمت مانتوهای چیده شده در بیرون از مغازه را اعلام می‌کند، از کسادی کسب امسال می‌گوید و اینکه سال‌های گذشته در آستانه عید هیچ وقت مغازه‌ها به این اندازه خلوت نبوده است.

فروشنده‌ای هم که گل‌های مصنوعی رنگارنگ از در و دیوار مغازه‌اش بالا رفته و به سقف رسیده است، در حالی که با گوشی موبایلش سرگرم شده، از این که به گفته خودش امسال کسب آن‌ها نسبت به سال گذشته یک پنجم شده است، گلایه دارد؛ مثل فروشنده آن پتوفروشی که می‌گوید: «پارسال، این موقع حتی فرصت حرف زدن با کسی را هم نداشتم؛ اما امسال...» و با تکان دادن سر و لبخندی حاکی از گلایه، حرفش را قورت می‌دهد. در انتهای بازار، آنجاکه اسباب استیل و فلزی می‌فروشند، پیرمردی باموهای سپید و پوست روشن در یکی از مغازه‌ها روی زمین نشسته و با دستگاه مخصوصش مشغول ساختن یکی از اجناس استیل است که از سقف و دیوارهای مغازه آویزان شده است؛ قیف، شیرجوش و ظروفی که قسمت پایین آن مخروطی شکل است و به گفته پیرمرد، نفت در آن نگه می‌دارند. پیرمرد بعد از توضیحات در باره اجناس حجره‌اش و گفت‌وگو درباره اینکه با تمام شدن فصل سرما، بازارش کسادتر می‌شود، وقتی که برایش از خدا برکت می‌خواهی، انگار درست صدایت را نشنیده است که با لهجه قزوینی‌اش می‌گوید: «آن که بله؛ راضی‌ام از خدا، خیلی راضی‌ام.» و می‌خندد. در امتداد این گذر خلوت، با پشت سر گذاشتن چند مغازه که در آن چاقو و کمربند می‌فروشند و یک لباس‌فروشی زنانه دقیقا در کنار آن جای گرفته است، یک مغازه موبایل‌فروشی دیده می‌شود که تعدادی تُنگ ماهی و یک آکواریوم قرار گرفته و یک پسر نوجوان جلوی درب آن ایستاده است.

در آکواریومی که پر از ماهی‌های قرمز لاغر و رنگ‌پریده است و ماهی‌هایش دانه‌ای هزار تومان به فروش می‌رسند، ماهی‌های مرده‌ای دیده می‌شود که جسم بی‌جانشان با فشار اکسیژن و آب داخل آکواریوم بین ماهی‌های زنده بُر می‌خورد. در خلوتی این قسمت از بازار، یک پارچه‌فروشی وجود دارد که پارچه مخصوص لباس‌های کردی عرضه می‌کند و یک سوی درب ورودی مغازه، طاقه‌های پارچه کردی و در سوی دیگر صندوق‌های فلزی آبی‌رنگ قرار گرفته است. فروشنده که پشت پیشخوان مغازه در حال نماز خواندن است، با تمام شدن نمازش توضیحاتی درباره اجناس می‌دهد، درباره آن پارچه سفید رنگ توری و پولکی که مخصوص لباس عروس است و اینکه قیمت پارچه‌های مغازه از متری ۱۵ هزار تومان شروع می‌شود تا ۳۰ و ۴۰ هزار تومان و قیمت‌های بالاتر. در مغازه دیگری که لباس مردانه و کت و شلوار می‌فروشد و مساحتش شاید کمتر از ۱۰ مترمربع باشد، یک کت کوچک بچه‌گانه آویخته شده است و پسربچه‌ای با سر تراشیده و کاپشن چرم‌مانند قهوه‌ای‌رنگی بر تن همراه پدرش و چند مرد دیگر با لبخندی بر لب، نگاهش را به آن سمت می‌دوزد. قسمت‌های دیگر بازار اما شلوغ‌تر است؛ مثل آنجایی که یک پسر جوان با ظاهر کاملا امروزی و لباس و مدل موهایی که حکایت از مد پسندی وی دارد، جلوی درب مغازه ترمه‌فروشی نشسته و با گوشی موبایلش خود را سرگرم کرده است تا وقتی که مشتری‌ها هنگام رد شدن، قیمت ترمه‌ها را پرسیدند، پاسخشان را بدهد و احیانا، مشتری‌ها را راه بیندازد.

شاید پرشورترین قسمت بازار آنجایی باشد که حاجی‌فیروز با لباس‌های سرخ‌رنگ و چهره سیاه و زغالی‌اش، بر دایره سرخ کوچکی می‌زند و آواز سر می‌دهد: «حاجی فیروزم من، حاجی فیروزم من، فقط یک روزم من» و مردمی که از آن لذت برده و هیجان گرفته‌اند، اسکناس‌های ۵۰۰ تومانی و هزار تومانی درون دایره کوچکش می‌اندازند. در این هیاهو پسرک گل‌فروش که لباس زمستانی به تن دارد، به سویت می‌آید و در انتهای این فصل سرد، گل‌های بافتنی به تو تعارف می‌کند و بانویی به خواهرش می‌گوید که چه خوب است از این‌ها بخری و زمستان و بهار خانه‌ات را با آن زیبا کنی. دستفروشی که در حاشیه مسیر بساط پهن کرده، پارچه‌های گلدار رنگارنگی با خود آورده که انگار سبزی و نشاط گل‌های بهاری بر آن نشسته است و قدر سال‌ها، حرف و خاطره دارد؛ پارچه‌هایی شبیه پارچه‌های پیراهن مادربزرگ و پرده‌های طاقچه‌ای که همیشه روزهای اول عید، گردسوز و چراغش روشن بود. در ادامه این راه تصادفی در پیچاپیچ بازار، پسرکی با پدرش ایستاده و کارتنی در دست دارد که صدای نازک و ظریف آن، آشناست و اگر با لبخند، به درون کارتنش سرک بکشی خواهی دید که بله؛ صدای جوجه‌های رنگی یک‌روزه است! در ورودی بازار میوه و تره‌بار هم این صدا زیر سقف بازار، گوش عابران را پر می‌کند. زمین را که بنگری، چندتایی از آن‌ها را در کارتن بزرگی خواهی یافت و پیش از آنکه چیزی بپرسی، فروشنده نوجوان با سبیل‌های تُنُک تازه برآمده‌اش می‌گوید: «هزار تومان». زن میانسالی که زن جوانی را در کنار خود دیده، سر صحبت را باز می‌کند و گلایه می‌کند از اینکه بالا بودن قیمت‌ها نگذاشته آن‌ها چیزی بخرند و فقط راه رفته‌اند.

از زیر سقف و طاق‌های بازار که بیرون می‌آیی، جنس هیاهو انگار فرق می‌کند. انگار آدم‌های بیرون، نمی‌دانند آن داخل چه می‌گذرد. مردی مقابل ورودی بازار، شیرینی‌هایش را جعبه جعبه زیر سقف آسمان روی هم چیده است و دو قدم آن سوی‌تر، مردانی ایستاده‌اند که روسری رنگارنگ ابریشم و ساتن نرم را دانه‌ای ۱۰ هزار تومان می‌فروشند. در بازگشت از بازار درختان اطراف که با وجود طی کردن زمستان هنوز سبز هستند و برخی نیز شاخه‌های خشک، ازمغان زمستانشان بوده است، دست به آسمان برده‌اند و پامچال‌هایی که قیمت ۱۰ هزار تومان، بر گلدان‌هایشان نشسته است، جلوی درب گل‌فروشی به زیبایی، خود را آراسته‌اند. عطر و نام پامچال‌ها یاد سال‌های دور را برایت زنده می‌کند و یک بار دیگر با خود زمزمه می‌کنی: «گل پامچال، گل پامچال، بیرون بیا، بیرون بیا، فصل بهاره...»









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن