واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: روایتی از گلریزان ورزشکاران و هنرمندان برای آزادی محیط بان دنا جامعه > محیط زیست - روزنامه وقایع اتفاقیه، در گزارشی، مراسم گلریزان برای رهایی یافتن غلامحسین خالدی، محیط بان دنا از زندان روایت کرده است؛
مرشد روی سازش ضرب میگیرد، زنگ میزند و به میهمانان زورخانه خوشامد میگوید. حاضران برای کمک به آزادی دومین محیطبان دنا به مراسم گلریزان آمدهاند؛ وزیر ورزش و معاونانش، بزرگان ورزش باستانی، هنرمندان، تشکلهای محیطزیستی و کوهنوردان. فقط چند روز به پایان سال ٩٤ مانده و این تلاشی برای آزادی غلامحسین خالدی است که نزدیک به شش سال پیش در درگیری با شکارچیان دنا و مرگ یکی از آنها به زندان افتاد. میاندار وسط گود زورخانه شهیدفهمیده ایستاده و با زنگ مرشد میگوید: «برای آزادسازی دومین محیطبان دنا دور هم جمع شدهایم. همین شما هفته پیش محیطبان دیگری را آزاد کردید. صفای بزرگان و کوچکترها، همبستگی کنید.» زورخانه؛ خانه امید مردم علی دادگر، سرپرست فدراسیون ورزشهای پهلوانی و زورخانهای رخصت میخواهد: «مولا علی با زور بازویش در خیبر را از جا کند و امروز ورزشکاران ما در راه خدا قدم برمیدارند، اینها پهلوان واقعیاند. این مجلس برای دستگیری از کسی است که در راه انجام وظیفه مرتکب خطا شده و نیازمند کمک است. امروز پهلوانی این نیست که پشت حریف را به زمین بزنیم یا اینکه زور بازویمان زیاد باشد، پهلوانی این است به درد همنوعان برسیم.» قصه محیطبان خالدی، بار دیگر بازگو میشود. تیرماه 89 وقتی در سراشیبی یک تپه، شکارچیها بعد از ایست مأموران به سمت آنها حملهور شدند، «غلامحسین خالدی»، با دو شکارچی که به روی او چاقو کشیده بودند درگیر شد. دو شکارچی دیگر تفنگ برنو در دست، درگیری را نگاه میکردند؛ خالدی و همکارانش با شکارچیان گلاویز شدند. در این جدال 12 گلوله از پنج اسلحه کلاشینکف شلیک شد و ناگهان یکی از شکارچیان به نام محمد پایهگذار با چاقویی از غلاف درآمده در دستش، نقش بر زمین شد. برای نجات محیطبان خالدی که باوجود خلأهای قانونی گرفتار زندان شد، دیهای 750 میلیون تومانی لازم است. محیطبان خالدی در این سالها یک دختر و پسرش را از دست داد و جز همسر و دخترش نازنین هیچ برایش نماند. بعد از سهبار که حکم قصاص او در دادگاه کیفری نقض شد، در آخرین دادگاه، قاضی حکم به مصالحه داد و برای گرفتن رضایت از اولیایدم، امضای طرفین پای توافقی میلیاردی نقش بست. آواز مرشد و ضرب زورخانهای محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان را فرا میخواند. میگوید که با حضور در این جمع احساس نشاط و شادی معنوی به او دست داده: «دو دلیل دارد، اول اینکه در فضایی هستیم که شباهتیهایی به مسجد دارد و پر از معنویت است. ازطرفدیگر در معنویتی هستیم که از ضعیفان و کسانی که دچار مشکل هستند، دستگیری میکند. تاریخچه ورزش باستانی به بیش از سه هزار سال میرسد. از زمانی که آیین مهرپرستی شکل گرفته، چنین فضایی بوده است؛ جایی که در آنجا هم پرستش مخلوق بوده و هم صیقلدادن جان، نفس و روح. زورخانه همیشه محل اهل فتوت بوده است. این ورزش و زورخانه، خانه امید مردم بوده و درهای این خانه امروز برای کمک به کسی که گرفتار ضعف در قوانین شده باز است. کسی که از محیطزیست و منابع طبیعی کشور ما محافظت و حمایت کرده است. امیدوارم عزیزان همتی کنند تا بتوانیم مقداری که مورد نیاز هست، تأمین شود تا گرفتاری از بند رهایی پیدا کند. این کار ثوابی برای همه ما در این دنیا و در آخرت خواهد داشت.» نازنین، دختر محیطبان خالدی هم در میان جمع است. شش سال از آخرین باری که پدر را آزاد دیده، میگذرد: «این مدت خیلی سخت گذشت، مادرم خیلی مریض شد، نتوانست با ما بیاید؛ من هم نمیتوانم درس بخوانم. پدربزرگم از بس اشک ریخت چشمش کور شد. حالا که قرار است آزاد شود، خیلیخیلی خوشحالم پدرم بعد از شش سال خانه را ببیند. یک ماه پیش در ملاقات دیدمش، بغکرده میگوید: «امروز تلفنی باهاش حرف زدم که کی آزاد میشوی؟ گفت تو پیگیر کارهای منی، من نمیدانم.» همه پیگیر آزادی محیطبان دربند ضرب زورخانه و آواز مرشد با هم میآمیزد: «تا بردمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید/ آن یــوسف چــون ماه را از چاه غـم بیـرون کشید/ در کلبه احزان چرا ایــــــن نالـه محزون کنیـــد... . این تخـــت را ویــران کنید/ این تاج را وارون کنیــــد» پهلوانان با ضرب او در گود چرخ میزنند، شنا میرند و میل میگیرند. میاندار که مرد سپیدمویی است، میگوید: «برای من ناقابل در این جمع صحبتکردن مشکل است. هر کسی با هر هنری کمک کند. چراغ اول را وزیر ورزش و جوانان روشن کرد.» وزیر ورزش و جوانان برای آزادی محیطبان خالدی، 20 میلیون تومان اهدا میکند. مرشد برای کسانی که کمک میکنند، دعای خیر میخواند و زنگ میزند. رسول نجفیان را میان گود میآورند و قول میدهد کنسرتی به نفع آزادی محیطبان دنا برگزار کند. هر دقیقه که میگذرد، میاندار و مرشد نام کسی را میبرند: میترا حجار، نفیسه روشن و صمد نیکخواهبهرامی، کاپیتان تیم ملی بسکتبال و... . سرپرست دفتر محیطزیست وزارت ورزش و جوانان از اصلاح قوانین میگوید و مشکلی که خالدی را گرفتار کرد: «امیدوارم قوانین مربوط به محیطبانان اصلاح شود. اگر قرار است آنها از اسلحه استفاده کنند، قوانین باید طوری باشد که اجازه استفاده از اسلحه را بدهد؛ اگر نه پس اسلحه را از محیطبانان بگیرند.» مرشد میخواند: «سوزش دل عالمی برهم زند/ خاصه آن دم کز شکایت سر زند/ در خانه دل نوشته با خط جلی/ این خانه بنا شد به تولای علی. هر کار که میکنی بگو بسمالله.» دستگاه پرداخت بین مردم میچرخد و هرکس کمکی میکند. سرآخر بیشتر از 47 میلیون تومان جمعآوری میشود. در ماههای گذشته «پویش حیات» که مسبب راهاندازی این گلریزان است، با کمکگرفتن از مردم برای جمعآوری دیه توانست، دست محیطبان تقیزاده را بگیرد. مردم به این پویش پیوستند و کمک کردند تا دیه ذرهذره جمع و راه آزادی محیطبانان محکوم هموار شود. حالا برای خالدی200 میلیون تومان از طریق کمکهای مردمی و 200 میلیون هم از مبلغ بیمه جمعآوری شده است. چند روزی از آزادی اسعد تقیزاده، محیطبان دیگر دنا گذشته، او پشت میکروفون بریدهبریده حرف میزند: «از همه تشکر میکنم، مردم خوب «سیسخت»، سازمان محیطزیست و همه شما؛ زندگی را مدیون شما هستم. تشکر از همه شاید سه چهار ساعت طول بکشد. من آمدهام از شما برای کمک به محیطبان خالدی خواهش کنم تا شرایط آزادی همکارم فراهم شود و دل زن و فرزند و مادرش خوشنود شود.» او حرفهایش را با شعری به پایان میبرد: «ای دنای سربلند، تو شکستی و من نشکستم، تو بریدی و من نبریدم.» ۴۷۴۷
کلید واژه ها: محیط بان -
دوشنبه 24 اسفند 1394 - 09:33:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]