واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رو دست زدن به همدستان آدمربا براي نشستن سر سفره عقد
مستأجر تاجر سرشناس سه مرد را براي ربودن او اجير كرد تا حسابش را خالي كند. وقتي سناريوي آدمربايي رقم خورد، آدمربايان 200 ميليون تومان از حساب مرد تاجر برداشت كردند و سكه خريدند، اما اين پايان ماجرا نبود تا اينكه يكي از آدمربايان كه قرار بود ازدواج كند، كيسه سكهها را برداشت و همدستانش را تنها گذاشت.
به گزارش خبرنگار ما، اوايل اسفندماه بود كه مردي به اداره پليس رفت و گفت پسر عموي تاجرش به طرز مرموزي ناپديد شده است. شاكي گفت: پسر عمويم مرد سالخوردهای است. او تاجر و پولدار است. تمام اعضاي خانوادهاش در خارج از كشور هستند به همين دليل در خانهاش تنها زندگي ميكند. هر چند روز يك بار به او سر ميزنم تا اينكه امروز ظهر براي كاري به خانهاش رفتم، اما هر چقدر در زدم، كسي در را باز نكرد. پس از اين با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما تلفنش هم خاموش بود. نگرانش شدم و به اداره پليس آمدم تا موضوع را اطلاع دهم.
آغاز تحقيقات جنايي به دستور قاضي سهرابي
پس از طرح اين شكايت، پرونده به دستور قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم دادسراي جنايي تهران براي رسيدگي در اختيار تيم زبدهاي از كارآگاهان مبارزه با آدمربايي قرار گرفت. نخستين بررسيها حكايت از آن داشت كه مرد گمشده مدتي است با يكي از مستأجرانش به نام پيمان به خاطر اجاره خانه اختلاف دارد. از سوي ديگر تحقيقات نشان داد تاجر سرشناس براي آخرين بار با پيمان قرار ملاقات داشته است. به همين دليل مأموران به پيمان مظنون شدند و وي را براي بازجويي بازداشت كردند. وي در بازجوييها مدعي شد از سرنوشت تاجر سرشناس اطلاعي ندارد، اما وقتي مورد بازجويي تخصصي قرار گرفت، اعتراف كرد سه مرد را براي ربودن مرد سالخورده اجير كرده است.
اعتراف مستأجر به آدمربايي
متهم گفت: چند سالي است من مستأجر مرد تاجر هستم. مدتي است درباره اجاره ملك با او اختلاف دارم. هر چقدر تلاش كردم اختلافم را با او حل كنم، فايدهاي نداشت تا اينكه نقشه آدمربايي را طراحي كردم تا حسابش را خالي كنم. چند روز قبل، سه نفر از دوستانم را اجير كردم و نقشه آدمربايي را براي آنها شرح دادم تا اينكه روز حادثه با تلفن مرد تاجر تماس گرفتم و خودم را پليس مخفي معرفي كردم. به او گفتم كه سه نفر از مأموران اداره در پارك حوالي خانهاش منتظر او هستند تا به تعدادي از سؤالهاي ما پاسخ دهد. همان ساعت من و دوستانم كنار پارك منتظر او بوديم تا اينكه مشاهده كردم او در حال نزديك شدن به پارك است. مرد تاجر را از دور به دوستانم نشان دادم و آنها هم به عنوان مأمور پليس او را سوار خودرو كردند و بعد طبق نقشه او را با تزريق آمپولي بيهوش و به ويلايي در شمال كشور منتقل كردند.
خريد 200 ميليون تومان سكه با پول گروگان
وي ادامه داد: پس از اين به آدمربايان دستور دادم تا با تهديد كارتهاي عابرش و رمزشان را بگيرند تا حسابش را خالي كنيم و آنها هم با كارت عابر گروگان از صرافي در شمال كشور 200 ميليون تومان سكه خريدند و قرار شد چند روز ديگر سكهها را به من تحويل دهند و دستمزدشان را بگيرند كه دستگير شدم.
با اعتراف مرد مستأجر مأموران براي نجات گروگان و آدمربايان راهي شمال كشور شدند. كارآگاهان در محل حادثه دو نفر از آدمربايان را دستگير كردند و دريافتند ساعتي قبل آدمربايان كه متوجه دستگيري سركرده باند شده بودند، گروگان را در يكي از خيابانهاي شهر رها كردهاند. همچنين بررسيها نشان داد قبل از آزادي گروگان، يكي از آدمربايان به همدستان خود رو دست زده و كيسه سكهها را سرقت كرده و به مكان نامعلومي گريخته است.
حرفهاي شاكي پس از آزادي
شاكي در تحقيقات گفت: روز حادثه در خانهام نشسته بودم كه تلفنم زنگ خورد. وقتي جواب دادم مردي خودش را مأمور معرفي كرد و خواست براي پاسخ به سؤالاتي به پارك حوالي خانهام بروم. وقتي به پارك رسيدم دو مرد به سراغم آمدند و از من خواستند سوار خودرويي كه راننده آن آماده حركت بود، شوم. وقتي سوار شدم ناگهان يكي از آنها آمپولي به من تزريق كرد كه بيهوش شدم. بعد از بههوش آمدن متوجه شدم دست و پايم با طناب بسته است و داخل اتاقي زنداني هستم. آنها با تهديد، رمز عابرم را گرفتند و چند روز بعد هم در يكي از خيابانها رهايم كردند كه متوجه شدم يكي از شهرهاي شمالي كشور است. دو مرد آدمربا در بازجوييها به آدمربايي اعتراف كردند و مدعي شدند اين نقشه را پيمان طراحي و اين سه نفر اجرا كردهاند. يكي از متهمان گفت: شب قبل يكي از همدستانمان به صورت مخفيانه كيسه سكه را برداشته و از محل گريخته است. پس از اين ما فهميديم كه پيمان دستگير شده به همين دليل گروگان را آزاد كرديم، اما خودمان گرفتار شديم.
قرار بود با سكههاي سرقتي پاي سفره عقد بنشينم كه دستگير شدم
مأموران تحقيقات فني خود را براي رديابي همدست متهمان آغاز كردند تا اينكه دريافتند وي قرار است در يكي از استانهاي مركزي با دختر مورد علاقهاش به زودي ازدواج كند. سپس مأموران به شهر مورد نظر رفتند و آخرين متهم را قبل از اينكه پاي سفره عقد بنشيند، دستگير كردند.
اين متهم نيز به جرم خود اقرار كرد و گفت: من براي ازدواجم به پول زيادي نياز داشتم. وقتي با پول گروگان تعداد زيادي سكه خريديم، وسوسه شدم سكهها را از همدستانم سرقت كنم تا اينكه در فرصت مناسبي كيسه سكهها را برداشتم و راهي محل زندگي دختر مورد علاقهام شدم، اما قبل از اينكه با او ازدواج كنم، دستگير شدم. چهار متهم به دستور قاضي سهرابي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]