واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - سحر عصرآزاد «سیزده 59» میتوانست با نگاهی موشکافانه تبدیل به یک فیلم دفاع مقدسی خوشساخت با زاویهای انتقادی به آدمهای جنگ شود، اما متأسفانه این اتفاق در تفکر حاکم بر فیلم نیفتاده است. سامان سالور آثاری مستقل و تجربی همچون «ساکنین سرزمین سکوت»، «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» و «ترانه تنهایی تهران» را در کارنامه دارد که هیچکدام به اکران عمومی درنیامدهاند. فیلمهایی جمع و جور و بدون حضور بازیگر حرفهای که ارتباطشان با مخاطب داخلی تنها به چند نمایش جشنوارهای و خصوصی ختم شد. حرکت سالور به سمت و سوی ساخت فیلمی دفاع مقدسی با نگاه انتقادی به شرایط روز و حضور جمعی از بازیگران حرفهای سینمای ایران در وهله اول میتواند برخاسته از همین پیشینه قلمداد شود که گامی هوشمندانه و مثبت است. اما اشکال از جایی ایجاد میشود که فیلم «سیزده 59» با داعیه به نقد کشیدن وضعیت رزمندگان دیروز در جامعه امروز - که حرف جدیدی هم نیست و از دهه هفتاد در فیلمهای دفاع مقدسی انتقادی بروز کرد - حرفی فراتر از بقیه فیلمهای این چنینی ندارد و چه بسا دغدغهای هم ندارد. در واقع آنچه میتواند فیلم جدید سالور را در کارنامه او و سینمای دفاع مقدس مورد توجه قرار دهد، اهمیت پرداختن به چنین قصه تکراری در سال 89 آن هم از سوی این فیلمساز است، اما در فیلم «سیزده 59» نه اثر از کارگردانی است که با سه فیلم اشاره شده او را میشناسیم و نه نگاهی موشکافانه از سال 89 به جنگ و آدمهایش آن هم از سوی این کارگردان جوان. میتوان از سکانس افتتاحیه فیلم که جنگ را به تصویر میکشد به عنوان یک افتتاحیه جذاب در سینمای دفاع مقدس با اجرایی تکاندهنده نام برد و حتی آن را به نمونههای خارجی شبیه کرد، اما واقعیت این است که فیلم فقط همین صحنه و آغاز تأثیرگذار نیست. آنچه در ادامه میتواند مخاطب را با همان حس کنجکاوی برانگیز همراه کند، پیگیری یک قصه چه بسا آشنا و تکراری با روایتی جذاب است، اما این اتفاق نیفتاده است. چرا که قصه بیدار شدن سیدجلال از کمایی چندین ساله که اطرافیان را وادار میکند برای او همان گذشته فراموششده را بازسازی کنند، بیشتر روایتی برای پر کردن حفرههای منطقی داستان است تا یک قصه جذاب و روان. علاوه بر اینکه حفرههای داستانی هم به قوت خود باقی هستند تا در نهایت آنچه مخاطب را درگیر میکند پرداخت ملودرام موقعیت، آدمها و تکگوییهایشان باشد. حتی اگر فیلم را به واسطه اقتباس از فیلم «خداحافظ لنین» واجد ویژگی بدانیم همچنان «سیزده 59» از جهت ایجاد منطق داستانی که چرایی ترتیب این نمایش را حیاتی میکند، ناتوان است. هرچقدر هم تلاش میکند به واسطه توضیحات علمی پزشکان درباره شرایط بیمار و ... رفتن به سمت و سوی این نمایش را منطقی جلوه دهد، بیحاصل. به نظر می آید در شرایطی که سینمای دفاع مقدس به شدت نیازمند احیا شدن و ورود به حیطههای جدید با حضور نگاههای نو است، فیلم «سیزده 59» نتوانسته زاویه دید جدیدی به تبعات جنگ بر آدمهای جنگ داشته باشد. به همین دلیل به یک نمایش خوشساخت میماند با حرفهایی کهنه که رنگ و بوی شعارزدگی دارند و دوره آنها سرآمده است.54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]