واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سينماي دفاع مقدس از اوج تا رکود!
رخداد مهم و عجيبي همچون جنگ تاثيرات مهمي بر روي زندگي مردم داشته و بسياري از هنرهاي بشر را تحت تاثير خود قرار داده است. در دو جنگ جهاني اين رويداد ادبيات و به ويژه سينما را دگرگون ساخت و اين دو حوزه پر شد از مضامين ميهن پرستانه براي تهييج حس ناسيوناليستي مردم در جهت پيروزي در جنگ. به گزارش رخداد مهم و عجيبي همچون جنگ تاثيرات مهمي بر روي زندگي مردم داشته و بسياري از هنرهاي بشر را تحت تاثير خود قرار داده است. در دو جنگ جهاني اين رويداد ادبيات و به ويژه سينما را دگرگون ساخت و اين دو حوزه پر شد از مضامين ميهن پرستانه براي تهييج حس ناسيوناليستي مردم در جهت پيروزي در جنگ.اين پروپاگانداي هنري در تمامي جنگ ها از جمله جنگ تحميل شده به ايران طرفداران زيادي داشته و به مرحله اجرا درامد.فيلم هاي هاليوود و بسياري از توليدات اروپايي در سال هاي مابين 1938 تا 1946 ميلادي اختصاص به مضامين جنگي و نمايش شجاعت سربازانشان داشت .سينماي ايران که پس از انقلاب اسلامي تازه روي پاهاي خودش ايستاده بود به يکباره با جنگي مواجه شد که در يک قرن اخير بي سابقه بود: دريک سو کشوري تا دندان مسلح که حمايت گسترده غرب را با خود داشت و در طرف ديگر کشوري انقلابي که هنوز درگير پس لرزه هاي انقلاب و حواشي اش بود. رخداد مهم و عجيبي همچون جنگ تاثيرات مهمي بر روي زندگي مردم داشته و بسياري از هنرهاي بشر را تحت تاثير خود قرار داده است. در دو جنگ جهاني اين رويداد ادبيات و به ويژه سينما را دگرگون ساخت و اين دو حوزه پر شد از مضامين ميهن پرستانه براي تهييج حس ناسيوناليستي مردم در جهت پيروزي در جنگ. در سال هاي ابتدايي دهه 1360 کارهاي جنگي زيادي با محوريت دليري و شجاعت سربازان ايراني ساخته شد که بعضا بسيارهم مورد استقبال قرار گرفت.به عنوان مثال مي توان به عقاب ها ساخته ساموئل خاچيکيان اشاره کرد که هنوز هم لقب پر بيننده ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را يدک مي کشد. از ديگر فيلم هاي مشابه مي توان به گذرگاه ساخته شهريار بحراني که براي نخستين بار در ايران از نماي شيشه اي(ساخت ماکت برروي شيشه) در آن استفاده شده و کاني مانگا ساخته زنده ياد سيف الله داد که به تقابل نابرابر دو تکاور با گروه اشرار ضد انقلاب مي پردازد،اشاره نمود اما در همان دوران در کناراين فيلم هاي مهيج،فيلمي همچون:پرواز در شب نيز ساخته مي شد که با ظرافت بسيار، محاصره و تشنگي رزمندگان را با واقعه کربلا پيوند مي داد .پس از امضاي قطعنامه 598 و پايان رسمي جنگ هم سينماگران زيادي همچون ابراهيم حاتمي کيا،جمال شورجه ،جواد شمقدري و رسول ملاقلي پوربه ساخت فيلم هاي مربوط به دفاع مقدس با ديدي عميق تر پرداختند که اتفاقا درخلال آن آثار مهم و بسيار تاثير گذاري همچون:مهاجر،حماسه مجنون،سفر به چزابه و ... ساخته شدند که هنوز هم پس از گذشت سال ها به دليل تبليغاتي نبودنشان و خلوص نيت سازندگانشان قابل ديدن است. به ويژه سفر به چزابه که با وجود ساختار ذهني پيچيده اش توانست نظر مثبت منتقدين و عموم را در گذران زمان جلب کند. فيلمسازي متعهد همراه با آهنگساز جوان فيلمش سر صحنه فيلمي جنگي به يکباره وارد تونل زمان شده و از جهنم چزابه سر در مي آورند و شاهدي بر دلاوري و مظلوميت رزمندگان ما مي شوند. حاتمي کيا در مهاجر نيز به زيبايي سير و سلوک رزمنده اي جوان را از طريق هواپيماي کوچک شناسايي به تصوير کشيده و به اين پرنده آهنين شخصيت بخشيده است. جمال شورجه هم در حماسه مجنون به بحث بسيار مهم و کمتر پرداخته شده تبليغات و نقش حساس آن پرداخته و صحنه هاي جذاب و نفس گيري را با استفاده از فضاي مرداب انزلي ساخته است. در اوايل دهه 1370 سينماگران عرصه دفاع مقدس به سراغ مضاميني که محور آن سرگذشت آدم هاي پس از جنگ بود، رفتند که شاخص ترينش از کرخه تا راين اثر ابراهيم حاتمي کيا بود؛ فيلمي جذاب و به غايت تاثيرگذار که به زندگي مجروح شيميايي(سعيد) مي پرداخت و در خلال آن تماشاگر با طيف هاي مختلف جانبازان جنگ روبرو مي شد. اين فيلم در جشنواره اي که رياست داوري آن را شهيد مرتضي آويني برعهده داشت ،جوايز فراواني را دريافت نمود و بسيار مورد تفقد آن شهيد بزرگوار قرار گرفت. در سال هاي ابتدايي دهه 1360 کارهاي جنگي زيادي با محوريت دليري و شجاعت سربازان ايراني ساخته شد که بعضا بسيارهم مورد استقبال قرار گرفت.به عنوان مثال مي توان به عقاب ها ساخته ساموئل خاچيکيان اشاره کرد که هنوز هم لقب پر بيننده ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را يدک مي کشد. کمال تبريزي با فيلم ليلي با من است وجه طنز را وارد سينماي دفاع مقدس کرد ،کاري که در آن سال(1373)مخالفين فراواني داشت .تبريزي با قرار دادن شخصيتي تر سو در منطقه جنگي ،کمدي موقعيت فوق العاده اي را با تکيه بر بازي عالي پرستويي و محمود عزيزي خلق کرد که سري فيلم هاي اخراجي ها دنباله آن محسوب مي شود.ليلي با من است وجه ديگر جبهه را به مردمي که سالها فضاي خشک و بسيار سنگيني را از جبهه در فيلم ها شاهد بودند ،نشان داد . از سال 1376 سينماي ايران به سوي فيلم هايي رفت که به اصطلاح تين ايجر بوده و سينماي دفاع مقدس به مرور به حاشيه کشيده شده و جاي آن را فيلم هايي سياسي مانند:تيک و پارتي گرفت؛ هر چند که در اواخر اين دهه نيز فيلم هايي همچون:هيوا و پرواز خاموش ساخته شدند که تنور سينماي جنگ را گرم نگه داشتند ،اما اکران نامناسب مجالي براي ديده شدن بدانها نداد!. از معدود کارهاي موفق اين دوران با محوريت اثرات جنگ آژانس شيشه اي است که که به زندگي رزمندگان پس ا ز جنگ پرداخته و تصويري خشن از شهر و مردم نشان مي دهد که ديگر اهميتي براي بازماندگان جنگ قائل نبوده و فرمانده اي آرام را به واکنشي تند وا ميدارد.حاتمي کيا نگاهي غمخوارانه به حاج کاظم و عباس داشته و حس همدردي تماشاگر را بر مي انگيزاند و در نقطه مقابل نگاه نامهربانانه اي به مردم دارد!.اين فيلم با توجه به فضاي سياسي سال 1376 به شدت مورد توجه قرار گرفت و جوايز فراواني را به خود اختصاص داد. در اواخر دهه 1370 متاسفانه سينماي دفاع مقدس کاملا به حاشيه رفته و هزينه هاي سنگين توليد نيز مزيد بر علت شد. سازمان هاي دولتي به دلايل نامعلوم حمايت از فيلم هاي فوق را کاهش داده و سينماي ايران به يکباره عرصه تاخت و تاز فيلم هاي تين ايجري بعضا مبتذل و به شدت تاريخ مصرف دار شد. جمال شورجه هم در حماسه مجنون به بحث بسيار مهم و کمتر پرداخته شده تبليغات و نقش حساس آن پرداخته و صحنه هاي جذاب و نفس گيري را با استفاده از فضاي مرداب انزلي ساخته است. در اين دوران تک و توک فيلم هايي مانند:قارچ سمي،مزرعه پدري و دوئل ساخته شدند که به جز دوئل ديگر اين آثار يا اکران نشده و يا اکران محدود و بي سر و صدايي داشتند!.چرايي اين موضوع بر مي گردد به عدم تمايل سينمادارها به اکران اين کارها و نيز ضعف و کم کاري سينماگران اين عرصه که در بسياري موارد به تکرار مکررات مي انجاميد . اما با شروع دهه 1380 مديران سينمايي وقت تصميم به تعطيلي اين ژانر از طرق مختلف همچون: کاهش بودجه هاي حمايتي،اکران دير هنگام و کوتاه مدت و ...گرفته و در اين امر تا حدود زيادي موفق بودند. بهترين هاي سينماي دفاع مقدس در اين سال ها دوئل ساخته احمدرضا درويش و مزرعه پدري اثر رسول ملاقلي پور بود. دوئل که با هزينه چند ميلياردي ساخته شده و تبليغات فراواني را انجام داده بود،به دليل ضعف فيلمنامه نتوانست آنطور که بايد و شايد تماشاگران زيادي را مجذوب خود سازد .هر چند که سکانس اففتاحيه فيلم و بمباران ايستگاه راه آهن خرمشهر فوق العاده تاثيرگذار از کار درآمده است. مزرعه پدري به عنوان فيلمي ضد جنگ اثري قابل تعمق در اين ژانر است و مرحوم ملاقلي پور به خوبي توانسته فضاي مرگبار و خشن جنگي نابرابر را به تصوير کشيده و بر مظلوميت رزمندگان ايران مهر تاييد بزند. بحث حضور آدم هاي مختلف از طبقات گوناگون را ملاقلي پور براي نخستين بار در اين فيلم با خلق شخصيتي بسيار جذاب و کم حرف (مرد لمپني که به جبهه آمده و خالکوبي روي دستش را مي پوشاند و در نهايت با همان دستش قطع شده به شهادت مي رسد) پيش کشيده و تابوي اين موضوع را ميان سينماگران مي شکند. در سال هاي اخير با قرار گرفتن يک فيلمساز عرصه دفاع مقدس در مقام مشاور هنري رييس جمهور ،تلاش هاي فراواني براي احياي اين ژانر انجام گرفته که مي بايست در دوره دوم دولت دکتر احمدي نژاد به نتيجه برسد.مشکل بزرگي که اين ژانر با آن دست به گريبان است به درگذشت کارگردان هاي مهمي مانند سيف الله داد و رسول ملاقلي پور و ديگر عدم علاقه کارگردان هايي همچون:ابراهيم حاتمي کيا به ساختن فيلم هايي جنگي و نيز حضور بسياري از کارگردان هايي مانند:جواد شمقدري و جمال شورجه در سمت هاي اجرايي باز مي گردد. اميدواريم در سال هاي آينده سينماي دفاع مقدس بتواند همپاي ادبيات جنگ حرکت کرده و دوران طلايي اش را تکرار نمايد. کاري که با برگزاري همايش هاي متعدد و تکرار مکررات حل نشده و متوليان امر بايد طرحي نو دراندازند. تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]