تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835127682
منصور ابراهیمزاده: در ریاض ایران بودیم، نه ذوبآهن
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - منصور ابراهیم زاده علیرضا فلاحی: شب، شبی رؤیایی بود؛ برای او، بازیکنان و ملت ایران. برای خبرنگارانی که تیتر «پایکوبی ایرانی در ریاض» را کنار گذاشته بودند. برای آنها که منتظر بودند ذوبآهن ببرد، به فینال برسد و با پرچمهای سبز به خیابانهای اصفهان بریزند. منصور ابراهیمزاده، تمام شب را لبخند زد؛ هر چند آرامش کشندهاش عربهای بهتزده را خشمگینتر میکرد. او برد و در کنار بازیکنانش به جشن و پایکوبی نپرداخت. روی نیمکت نشست، از خدای خودش تشکر کرد و به روی دست بازیکنان تیمش رفت. روزنامههای عربی مجبور بودند این عکس به یادماندنی را روی جلد خود کار کنند تا شاید به حقارت میلیاردرهای سعودی بیافزایند و در یک جمله به خودشان ثابت کنند: «پول همه چیز نیست.» این برد در ورای یک شکست تاریخی، انتقام سختی بود از همان عربستانیهایی که بعد از شکست تحقیرآمیز ایران در آزادی، میان اشکهای حسرت بار یک ملت، با آن شادی حقارت بارشان آزادی را روی سرشان گذاشتند. اما چهارشنبهشب، دو سال بعد از آن صحنه تلخ، ابراهیمزاده و شاگردانش تصویر جدیدی را وارد حافظه ایرانیها کردند. صحنه آن شادی به یاد ماندنی، مثل شادی عربستانیهای ذوق زده از برد ایران در آزادی. چهارشنبه شب ذوبآهن این تصویر را تغییر داد تا به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد، با مردی به نام منصور ابراهیمزاده... از این برد شیرین شروع کنیم. صعود شما به فینال در روزهای رکود فوتبال ایران شوک بزرگی بود و همه را خوشحال کرد... اولاً ما اینجا نایب الزیاره همه مردم ایران بودیم و اعمال حج را پنجشنبهشب به نمایندگی از خبرنگاران، مردم ایران و دوستان بجا آوردیم. واقعاً خوشحال هستم که با تلاش مجموعه ذوبآهن توانستیم لبخند را روی لب همه بنشانیم. مسلماً بازی در ریاض مقابل این الهلال و 70 هزار تماشاچی واقعاً سخت بود. با توجه به اینکه ما در ایران مقابل تیمهای پرتماشاچی استقلال، پرسپولیس و تراکتورسازی بازی کرده بودیم، برایمان مهم نبود. مهم این بود که قوی کار کنیم و در دفاع وحمله بتوانیم تمام تاکتیکهای تیم را پیاده کنیم. به فکر این بودیم که زمان را در اختیار بگیریم و فکر کنم این کار را در حمله و دفاع انجام دادیم و توانستیم این بازی بزرگ را ببریم. ناکامی فوتبال عربستان را در لیگ قهرمانان آسیا کامل کردید. بازیکنان الهلال باور نمیکردند این بازی را باختهاند. این یک مسئله طبیعی بود. در زمین خودشان باختند و واقعاً شکست سنگینی بود. در همان روز ساعت 2 ظهر به وقت عربستان الشباب در کره بازی را به سئونگنام باخت و حذف شد، مردم ساعت 8 شب به استادیوم ملک فهد آمده بودند تا حداقل یکی از تیم هایشان را در فینال ببینند. تمام جمعیت آماده جشن بودند. نمیدانم باید از بازیکنانم چطور تشکر کنم. این مردان دلاور و شیرهای ذوبآهن توانستند چنین کار بزرگی کنند. باید از آنها و همه کسانی که به ما کمک کردند به فینال برسیم تشکر کنم. بازی کردن در این ورزشگاه خیلی سخت است. شما چهکار کردید که بازیکنان اینقدر خوب توانستند در این جو سنگین با اعتماد به نفس ویژهای بازی کنند؟ ورزشگاه از نظر شکل ظاهری شرایط ویژهای داشت و عالی بود. طوری ساخته شده که صدا در آن انعکاس دارد. ما بلافاصله بعد از ورود به استادیوم اولین کاری که کردیم این بود، به زمین بازی رفتیم تا بازیکنان بتوانند با جار و جنجال اولیه کنار بیایند و با آرامش بازی کنند. وقتی این کار را کردیم تنهای صدایی که میشنیدیم صدای ذوبآهن و ایران بود. صدای مردم خودمان را میشنیدیم. در زمین بچهها همینطور بودند. به جرأت میتوانم بگویم تا پایان بازی هیچ صدایی غیر از صدای ایران ایران در گوش نمیپیچید. شادی بازیکنان ذوبآهن بعد از بازی مشابه شادی عربستانیها بعد از شکست تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه آزادی بود. آن بازی تلخ مقدماتی جام 2010؛ کار ویژهای کردند. موافقید؟ این حرکت اصلاً برنامهریزی شده نبود. من به بچهها چیزی نگفته بودم، دیگر مسئولین تیم هم همینطور. این شادی به خاطر خلاقیت بالای بچههای ما بود. بازیکنان من خیلی باهوش هستند و میدانند باید چطور در کجا رفتار کنند. همه مردم ایران وقتی آن بازی را به یاد میآورند، ناراحت میشوند ولی حالا برد ذوبآهن و آن شادی استثنایی بازیکنان دقیقاً این تصویر را از بین برده. مردم از یک انتقام بزرگ حرف میزنند. این واژه قشنگی نیست. من فکر میکنم نباید از لفظ انتقام استفاده کنیم. این توانایی بچههای ما بود. ما نشان دادیم توانایی انجام هر کاری را داریم. شما هم از این کلمه استفاده نکنید. ما اصلاً دنبال انتقام نبودیم. عربها همیشه در چنین شرایطی برای ایرانیها دردسر درست میکنند. با توجه به حساسیت بازی چهارشنبه آیا برخورد عربها مناسب بود؟ با توجه به مهماننوازی ویژه ما در اصفهان و استقبالی که در فرودگاه شد، میزبان با ما به خوبی رفتار کرد. باور کنید هیچ مشکلی نداشتیم. وقتی وارد فرودگاه شدیم بدون اینکه حتی ما را یک دقیقه معطل کنند پاسپورتهای خود را تحویل دادیم و بعد خودشان روی این پاسها، ویزا را به ما تحویل دادند. بابت رفتار تماشاچیان هم باید بگویم، طبیعی بود. اول بازی آنها به سمت ما بطری آب پرتاب کردند ولی این روی کارمان تأثیر نداشت و بچهها با غیرتتر بازی کردند. ابتدای بازی چه حسی داشتید؟ خیلی از مربیان بعد از بازیهای بزرگ میگویند همان اول مسابقه میدانستیم برنده ایم. واقعاً در آن دقایق چه حسی داشتید؟ فکر کنم حسم را از ابتدای فصل گفتهام. من گفتم میخواهیم قهرمان آسیا شویم و به جام باشگاههای جهان برویم. هر دفعه روی نیمکت ذوبآهن مینشینم این حس را دارم. قبل از این بازی واقعاً آرامش خاصی داشتم و به خدا و ائمه اطهار توکل کردم. این فکر به من آرامش میداد. در نهایت مزد این تلاش و زحمات را گرفتیم. همین جا باید از آقای دلیلی هم تشکر ویژهای کنم. واقعاً هر کاری از دستش برآمد برای تیم انجام داد. در بین دو نیمه به بازیکنان چه گفتید؟ نیمه اول یکسری حرکات خاص در زمین انجام شد. در بین دو نیمه میدانستیم که هر چه به پایان بازی نزدیک میشویم، میزبان با استرس بیشتری بازی میکند. همانطور که دیدید رفتهرفته کیفیت بازی این تیم پایین آمد. بازیکنان خارجی این تیم از جمله تیاگو و لیونگ پیو شرایط بدی داشتند و نتوانستند بازی خودشان را انجام دهند. با راهکاری که داشتیم به خوبی توانستیم از این بازی سربلند بیرون بیاییم. واقعاً هر چه به پایان بازی میرسیدیم ما مسلطتر بازی میکردیم. از لحظهای بگویید که سوت پایان بازی زده شد. چه حسی داشتید؟ من واقعاً خوشحال بودم. همه به وسط زمین دویدند. این برد به تمام بچهها انرژی مثبتی داد. من کار خاصی انجام ندادم. برای چند دقیقه روی نیمکت نشستم و بابت این برد خدا را شکر میکردم. فقط دوست داشتم با همه مردم و بازیکنانم حرف بزنم. در همین فکر بودم که بچهها روی سرم ریختند و بلندم کردند. دوست داشتید به مردم و بازیکنانتان چه بگویید؟ دوست داشتم به آنها بگویم خدا قوت و دست مریزاد. این برد حلالتان. شما از هر چه که داشتید استفاده کردید. شوک عجیبی به فوتبال عربستان وارد کردید. سرمربی الهلال استعفا داد و اغلب رسانههای این کشور به انتقاد از رئیس باشگاه پرداختند. این برد گوشهای از توانایی فوتبال ایران بود. مهم این است که ما بفهمیم کی هستیم و درک و فهم بالایی از این موفقیت داشته باشیم. ما نشان دادیم با برنامهریزی میتوانیم ظرفیت بالای خودمان را نشان بدهیم. با این برد به الهلال درس دادید، درست است؟ اینکه قبل از بازی خودشان را برنده ندانند. مخصوصاً به سرمربی آنها... ما به خودمان درس دادیم نه الهلال. به خودمان نشان دادیم که توانایی انجام کارهای خاص را داریم و میتوانیم هر کار بزرگی انجام دهیم. در ورزشگاه ملک فهد ایرانیها همواره مقابل الهلال شکست خورده بودند. این تابو را شکستید. البته من یادم میآید 4 سال پیش در همین ورزشگاه و در روز اول لیگ قهرمانان موفق شدیم الشباب را یک بر صفر شکست بدهیم. فکر کنم روز اول فروردین بود. من از این ورزشگاه خاطره خوبی داشتم. این را گفتم که بدانید همیشه ایرانیها در این ورزشگاه بازنده نبودند. اینکه ما الهلال را بردیم در واقع انتقام نبود. آماده بودیم برنده باشیم و بردیم. قبل از بازی با مربی الهلال کری داشتید و به او پیغام دادید در زمین معلوم میشود توانایی کدام تیم بیشتر است. خب ما هم برای آنها کری خواندیم، طبیعی بود الهلالیها هم فقط از شکست ما حرف بزنند. الهلال تیم قدرتمندی است که فکر کنم یکی از پولدارترین باشگاههای دنیا محسوب میشود. این تیم شرایط خوبی دارد و شکی نیست هزینههای بسیار هنگفتی کرده است. ما اعتقاد داریم پول همه چیز نیست و میتوانیم با همین بضاعتی که داریم برنده باشیم. ما از نظر مالی هیچوقت به الهلال نمیرسیم اما با برنامهریزی و وجود چنین بازیکنانی میتوانیم ضعف مالی را جبران کنیم. کارشناسان بعد از بازی میگفتند ذوبآهن را تیم ملی ایران کنیم در جام ملتها نتیجه میگیرد. شما چه جوابی دارید؟ ما در ملک فهد تیم ملی بودیم، این نبود که ذوبآهن باشیم. ما به عنوان تیم ملی ایران بازی کردیم و در این شکی نیست. خب، همه کارشناسان به ما لطف دارند. همه باید به توان بالای بازیکنان ما ایمان بیاورند. حالا شما قبول میکنید تیمتان تیم ملی شود؟ (با خنده) به شرطی که برای همه مسابقات تیمم را نبرند. البته در این صورت باید تیمتان را تعطیل کنید! ما اینقدر توانایی داریم که تیم خوبی بسازیم. کاسترو گل زیبایی زد. او نشان داد تفاوت یک مهاجم حرفهای با برخی از مهاجمان ایران چیست. کاسترو بازیکن باهوشی است. شما اگر دقت کرده باشید روی صحنه گل او به صورت کاملاً حرفهای بدن خود را بین بازیکن حریف و توپ قرار داد. کاسترو کنترل خیلی خوبی روی توپ داشت و با یک چرخش سریع توپ را گل کرد. اینجا باید از خلاقیت یک بازیکن بگوییم که چنین کاری انجام میدهد. وظیفه او و خلعتبری این بود که در زمین جا به جا شوند. وقتی کاسترو در محوطه باشد محمد رضا لب خط بازی کند و برعکس. این استراتژی تیمی ما در خط حمله بود و بازیکنان من نشان دادند چه خلاقیت ویژهای دارند. در 20 دقیقه پایانی بازی را به طور کامل در اختیار داشتید. اینجا حرف جالبی میزنند. میگویند همین گل نزدن شما تحقیرآمیزتر از گل زدنتان بود! ببینید هدف ما در اختیار گرفتن زمان بازی بود. میخواستیم وقتی در دفاع صاحب توپ میشویم مقابل بازیکنان آنها قرار نگیریم و بتوانیم بازی را باز کنیم. برنامه داشتیم که اجازه ندهیم توپ را پشت دفاع ما بیاندازند. در طول مسابقه این برنامه را دنبال کردیم. میخواستیم وقتی در دفاع صاحب توپ شویم سریع آن را به خط حمله برسانیم. سعی داشتیم توپ را در زمین با پاس دادن و جابهجاییهای زیاد جلو ببریم. شما دیدید که خلعتبری چقدر با آرامش این کار را انجام داد. داوران و بازیکنان و مربیان باید به حرکت او توجه کنند و این آرامش زیادش را مد نظر بگیرند. محمد رضا میخواست توپ را به بیرون بزند ولی اینقدر با اعتماد به نفس کار کرد که بازیکن حریف مجبور شد پایش را بزند و اخراج شود. کلاً تمام بچههای ما باهوش بودند. همین چیزهایی که در سایتها نوشتند واقعاً به تیم من روحیه داد. بچهها میدیدند که همه به آنها توجه میکنند و درباره ذوبآهن مینویسند. اینها واقعاً انرژی زا بود. فقط یک چیز عجیب دیدیم. وقتی خانوادههای ایرانی اینقدر دنبال بازی ما هستند و از تلویزیون چنین دیداری را نگاه میکنند، درست نیست یک گزارشگر از عدمهمکاری باشگاه ما بگوید. این کمی دور از انصاف است. وقتی ما در چنین شرایطی هستیم درست نیست از ما اینطور انتقاد کنند. منظور شما از گزارشگر بازی آقای علیفر بود که گفت، ذوبآهن گزارشگر شبکه را به عربستان نبرد؟ شما که زیاد به این مسائل میپردازید، بهتر است در این باره هم بنویسید. وقتی کاسترو گل زد با دست به او اشاره کردید که به سمت شما بیاید. چیز خاصی به او گفتید؟ موقعی که یک اتفاق در زمین بازی میافتد من همیشه با دست به یکی از بازیکنان اشاره میکنم کنار زمین بیاید تا اطلاعات فنی را در اختیارش بگذارم. بعد از گل کاسترو هم من اول خوشحالی کردم اما با دست به شاهین خیری اشاره کردم که کنار زمین بیاید تا اطلاعات جدید را از کانال او به بچهها منتقل کنم. شنیدید بعد از بازی در اصفهان چه خبر بوده؟ شنیدم همه مردم به خیابانها ریختند. حتی همسر من به همراه بچههایم بیرون رفتند تا در کنار مردم این برد را جشن بگیرند. این اخبار به ما انرژی بیشتر میدهد که به هدف اصلی مان برسیم. دقیقاً بعد از شکست الهلال به سئونگنام فکر کردید، درست است؟ نه من اول از همه به خانه امن خدا فکر کردم. فعلاً هم به پرسپولیس فکر میکنم نه سئونگنام! چه شناختی از حریف فینال دارید؟ اطلاعاتی درباره این تیم جمع آوری کردهایم و چند بازی این تیم را دیدهایم. ولی طبیعتاً باید اطلاعات خود را درباره سئونگنام بیشتر کنیم. با این برد و رسیدن به فینال چه توقعی از مسئولین فوتبال دارید؟ عمدهترین توقع من این است که اجازه بدهند این تیم هماهنگ و هماهنگتر شود. پیش از هر چیز اجازه بدهند این مدیریت، مسئولین، کادر اداری و بازیکنان به هماهنگی بیشتری برسند. ما از فدراسیون و سازمان تربیت بدنی توقع داریم زیاد این بچهها را جا به جا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]
صفحات پیشنهادی
تور 25 ساله دوچرخه سواري آذربايجان در يك نگاه
تور 25 ساله دوچرخه سواري آذربايجان در يك نگاه · سونامي قيمت ها در بازار کاغذ · منصور ابراهیمزاده: در ریاض ایران بودیم، نه ذوبآهن . ...
تور 25 ساله دوچرخه سواري آذربايجان در يك نگاه · سونامي قيمت ها در بازار کاغذ · منصور ابراهیمزاده: در ریاض ایران بودیم، نه ذوبآهن . ...
براي اينكه پنير شما بهتر بريده شود
منصور ابراهیمزاده: در ریاض ایران بودیم، نه ذوبآهن · سالانه بايد 20 درصد از باغ هاي فارس نوسازي شود · ايجاد ناامني در بلوچستان موجب نگراني عموم مردم شيعه و ...
منصور ابراهیمزاده: در ریاض ایران بودیم، نه ذوبآهن · سالانه بايد 20 درصد از باغ هاي فارس نوسازي شود · ايجاد ناامني در بلوچستان موجب نگراني عموم مردم شيعه و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها