واضح آرشیو وب فارسی:آزادگان ایران: در آغاز زیارتش آمده است: اَلسّلام علیک یا سیدة نساءِ العالمین،السّلام علیک یا والدة الحجج علی النّاس اجمعین …پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سال یازدهم هجری قمری درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) میان علما و تاریخ نگاران شیعه و اهل سنت اختلاف است. معروف و مشهور میان مورخان و سیره نگاران شیعه این است که آن حضرت درسوم جمادی الآخر، یعنی نود و پنج روز پس از رحلت پدر ارجمندش رسول خدا(ص) بر اثر ضرب و شتم مأموران دستگاه غاصب خلافت، به مدت چهل روز بیمار و پس از آن، مظلومانه به شهادت رسید. بدین منظور، این روز، روز سوگواری و حزن و اندوه شیعیان و محبان اهل بیت (علیهم السلام) است و آنان، این واقعه جان سوز را به یادگار دلبندش حضرت حجت بن الحسن(علیه السلام) و به سادات بنی الزّهرا(سلام الله علیها) تسلیت می گویند. سید بن طاووس در الاقبال، زیارت ویژه ای برای حضرت فاطمه زهرا(س) نقل کرد و سپس گفت: روایت گردیده است که هر کسی آن حضرت را با این زیارتنامه، زیارت کند و در پیشگاه پروردگار متعال استغفار نماید، خداوند سبحان گناهانش را آمرزیده و او را وارد بهشت برین خواهد کرد. در آغاز زیارتش آمده است: اَلسّلام علیک یا سیده نساءِ العالمین،السّلام علیک یا والده الحجج علی النّاس اجمعین … علاوه بر تاریخ وفات، درباره محل تدفین حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز اتفاقی بین مورخان و سیره نگاران نیست. زیرا برخی معتقدند که بدن شریفش درقبرستان بقیع، برخی می گویند در خانه خود آن حضرت و عده ای نیز گفته اندکه میان قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و منبر آن حضرت، واقع درمسجد النّبی(صلی الله علیه و آله و سلم) دفن گردیده است و به همین منظور،پیش از این واقعه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی فرمود: بین قبر و منبر من باغی است از باغ های بهشت. به هر روی، بنا به وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، حضرت علی(ع) شبانه بدن مطهرش را غسل و کفن نمود و شخصاً به همراه معدودی از نزدیکان وصحابه کبار بر او نماز گزارد و به دور از چشم سایرین، بدنش را در مکانی مقدس دفن کرد. در پایان مناسب است که علت شهادت و نحوه تدفین آن حضرت را از زبان حفید ارجمندش، حضرت جعفر بن محمد(علیهما السلام) بیان کنیم: طبری در «دلایل الاِمامه» از ابوبصیر روایت کرد، که امام جعفر صادق(ع) فرمود: فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سوم جمادی الآخر، سال ۱۱ هجری قمری بدرود حیات گفت و سبب وفاتش این بود که قنفذ، غلام عمر بن خطاب به دستور وی، با نیام شمشیرش ضرباتی به آن حضرت وارد ساخت و بر اثر آن، محسن او سِقط و وی به بیماری شدیدی مبتلا شد و ایامی که در بستر بیماری بود، اجازده نمی داد آنانی که وی را مورد اذیت و آزار قرار دادند، از او عیادت کنند. ولی آن دو مرد از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) (یعنی ابوبکر و عمر بن خطاب) از امیرمؤمنان(علیه السلام) درخواست کردند که از آنان در نزد فاطمه(س) شفاعت کند، تا آنان بتوانند از وی عیادتی به عمل آورند. حضرت علی(ع) درخواست آنان را پذیرفت و از فاطمه زهرا(س) تقاضا کرد که آنان را به نزد خویش بپذیرد. چون که وارد بر آن حضرت شدند از او پرسیدند: ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چطور هستی؟ فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: با ستایش پروردگار، به خیر هستم. سپس آن حضرت به آن دو فرمود: آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیده بودید که فرمود: فاطمه بضعه منّی، فمن آذاها فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله؟ آن دو گفتند: چرا، شنیدیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین فرمود. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: سوگند به خدا، شما دو تا، مرا اذیت و آزار کردید. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آن دو از نزد حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیرون رفتند، در حالی که آن حضرت، از آنان در ناراحتی و ناخرسندی بود. ابوعلی، محمد بن همام بغدادی روایت کرد: هنگامی که حضرت زهرا(س )به شهادت رسید، امیرمؤمنان(علیه السلام) وی را غسل داد و کسی در نزد وی حاضر نبود مگر فرزندانش حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم وهمچنین اسماء بنت عمیس و کنیزشان فضه.آن گاه بدن مطهرش را در تاریکی شب، به همراه حسن و حسین به سوی بقیع حمل کرد و بر وی نماز گزارد و کسی به آن آگاه نبود و کسی بر وی نماز نگذارد.آن گاه وی را در روضه شریفه (میان منبر و قبر پیامبر(ص) دفن نمود و محل آن را صاف و نامشخص کرد و بامداد همان شب به قبرستان بقیع رفت و چهل مکان را به صورت قبر جدید درآورد. مردم چون از دفنش باخبرشدند،به قبرستان بقیع رفته و در آن جا با چهل قبر جدید رو به رو شدند. ندانستندکدام یک قبر شریف فاطمه(سلام الله علیها) است. بدین جهت ناله و شیون کرده و یک دیگر را (در قصور و تقصیرشان در نگهداری حرمت دختر رسول خدا (ص) ملامت و سرزنش کردند و می گفتند: وای بر ما! پیامبرمان فرزندی پس از خود به جای نگذاشت، جز یک دخترش. که آنهم غریبانه وفات کرد و شبانه دفن شد و کسی از ما نه در وفاتش، نه درنمازش و نه در دفنش حاضر نبودیم و هم اینک قبر وی نیز بر ما نامعلوم است. دست اندرکاران أمر (ابوبکر و عمر) از این ماجرا با خبر شده و به زنان سوگوارگفتند: آیا کسی در میان شما هست که این قبرها را نبش کرده تا بدن فاطمه(سلام الله علیها) را بیابد و ما بر او نماز گزاریم و سپس او را دفن و محل دفنش را مشخص کنیم؟ این خبر به اطلاع امیرمؤمنان(علیه السلام) رسید. آن حضرت در حالی که خشمگین شده بود، به طوری که دو چشمش را سرخی فراگرفته و رگ های گردنش برآمده بود و قبای زردی را که معمولا در ایام درگیری و ناراحتی به تن می پوشید، در بر کرد و شمشیر ذوالفقار خود را به دست گرفت و به سوی بقیع رهسپار گردید. همین که به مردم حاضر در بقیع رسید فرمود: به خدا سوگند، اگر کسی یک سنگ از این قبرهارا بردارد، با این شمشیر بر سرش و کسی که به وی دستور داده است می کوبم. در همین هنگام عمر بن خطاب و همراهان او با امیرمؤمنان(علیه السلام) رو به رو شدند. عمر به وی گفت: چه شد تو را ای ابوالحسن! به خدا سوگند ما قبر فاطمه را نبش کرده و بدنش را بیرون می آوریم و بر وی نماز می گزاریم. امیرمؤمنان(علیه السلام) با دستان خویش پیراهنش را گرفت و وی را چرخاند و بر زمین کوبید و به وی فرمود: ای سیه چرده زاده! از حق خودم (یعنی خلافت اسلامی) به خاطر این که با اختلاف ما مردم از دین مرتد نشوند، درگذشتم. اماهیچگاه نسبت به قبر فاطمه(سلام الله علیها) در نخواهم گذشت، سوگند به کسی که جانم در دست او است، اگر تو و ملازمانت چیزی از این قبرها را جا به جا کنید، زمین را از خونتان سیراب خواهم کرد! اگر می خواهی، آزمایش کن، ای عمر! در این هنگام ابوبکر (خلیفه وقت) از راه رسید و عاجزانه به امیرمؤمنان(علیه السلام) عرض کرد: ای ابوالحسن! تو را به حق رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و به حق آن کسی که در بالای عرش است سوگند می دهم که او را رها کنی و مطمئن باش هیچ یک از ما، کاری که تو را برنجاند انجام نخواهیم داد. آن گاه امیرمؤمنان(علیه السلام) دست از عمر برداشت و او را رها کرد و مردم نیز پراکنده شدند و از آن زمان به بعد، هیچ کس جرئت نکرد قبرهایی را که علی(علیه السلام) درست کرده بود، نبش کند و به جستجوی بدن شریف فاطمه(سلام الله علیها) بپردازد. امیرمؤمنان(علیه السلام) بدین سان قبر شریف همسر مظلومش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را از نبش قبر رهانید و به وصیت خود فاطمه زهرا(سلام الله علیها) که فرموده بود، کسی در غسل، کفن و نماز و دفنش حاضر نشود، عمل نمود. تا اعتراضی باشد برای همیشه بر آنانی که حقشان راغصب و حرمتشان را شکسته و آنان را مظلومانه به شهادت رسانیدند.
یکشنبه ، ۲۳اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آزادگان ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]