واضح آرشیو وب فارسی:هوش نیوز: یکی از جنبه هایی که در اقتصاد سیاسی بین الملل مورد بررسی قرار می گیرد بررسی تاثیر منافع شرکتها در سیاست خارجی کشورهاست.خبرگزاری مهر ، گروه بین الملل -مهدی پورحسنی: در چند سال اخیر و با افزایش اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضای مجازی و ورود جوامع با نسبت های گوناگون به جامعه اطلاعاتی شرکت های فناوری اطلاعات و ارتباطات اعم از تامین کنندگان زیرساخت، اپراتورها، تولید کنندگان محتوا، ارائه دهندگان سرویس ها، شرکت های تامین کننده امنیت در فضای مجازی از اهمیت روزافزونی برخوردار شدند. این اهمیت را می توان از تغییر سطح بررسی های اقتصاد مجازی از مدیران شرکت ها به دفاتر روسای کشورها و تاثیر این فناوری در اقتصاد جهانی و دیگر بخش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متوجه گردید. سوال این است آیا منافع شرکت های مهم این حوزه مانند گوگل، فیس بوک، اینتل، اچ پی که دارای تابعیت آمریکایی هستند به همان اندازه که شرکتهای عصر صنعتی مانند اتومبیل سازی در سیاست خارجی آمریکا متجلی می گشت در سیاست خارجی آمریکا تاثیر دارد؟ به طور تاریخی سیاست خارجی ایالات متحده انعکاس منافع اقتصادی مهمترین بخش اقتصادی این کشور بوده است. در طول قرن نوزدهم منافع بخش کشاورزی و بحث تعرفه های صادرات و واردات این حوزه، دردوران صنعتی منافع بخش های صنعتی مانند فولاد، خودرو و بانکداران از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و مراکز تحقیقاتی و اتاق های فکر و شورای روابط خارجی به این موضوعات اهمیت ویژه ای می دادند. ولی امروزه با گسترش اقتصاد اطلاعاتی منافع شرکت های بزرگ آمریکایی مانند مایکروسافت، اینتل، سیسکو و گوگل در حال نزدیک شدن به مرکزیت منافع اقتصادی دولت آمریکا است. دسترسی به بازار، امنیت مجازی، خصوصی سازی و حقوق مالکیت معنوی از جمله منافع مهم این شرکت ها را تشکیل می دهد. ولی به دلیل غیرمرکزی بودن فضای مجازی و فعالیت های پراکنده شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، این شرکتها انسجام سازمانی لازم را برای ترجمه کل منافعشان در قالب سیاست خارجی ایالات متحده ندارند و به صورت بخشی عمل می نمایند. به عنوان مثال در سال 2010 شرکت گوگل اعلام کرد که قربانی حمله سایبری پیچیده و سطح بالایی شده است. چند ساعت بعد وزارت خارجه ایالات متحده طی بیانیه ای از چین درخواست توضیح کرد ولی رسانه های چینی این حرکت را توطئه ای علیه این کشور دانستند. پس از این حادثه گوگل تصمیم گرفت که از چین خارج شود ولی مایکروسافت تصمیم گرفت در چین باقی بماند و در ایجاد موتور جستجوی بومی چین همکاری نماید. برخی از محققین می گویند که شکاف نسلی بین شرکت هایی مانند مایکروسافت که از دوران جنگ سرد به جا مانده و حاکمیت محور است و گوگل که در دوران بعد از جنگ سرد به وجود آمده و مسائل نرم افزاری قدرت محور اصلی فعالیت های آن را شکل می دهد از جمله دلایل رویکرد های متفاوت آنها است. البته سیاست خارجی آمریکا از این شرکت ها برای پیشبرد سیاست خارجی خویش استفاده می نماید ولی شرکت های حاضر در«سیلیکون ولی» نفوذ کمتری در سیاست خارجی آمریکا دارند. برخی از محققین ریسک پذیری بالای این شرکت ها و این که این شرکت ها به دولت آمریکا به عنوان یک شر لازم نگاه می کنند، فاصله زیاد 3000 مایلی آنها از مرکزیت سیاسی و پراکندگی فعالیت های شرکت های دیجیتال مانند سیسکو که تجهیزات را فراهم می کند، مایکروسافت که تولید کننده نرم افزار است و اینتل که تولید کننده تراشه، «دل» که کامپیوتر تولید می کند را از جمله دلایل عدم انسجام لازم و پراکندگی منافع و در نتیجه عدم توانایی این شرکت ها در ترجمه بیشتر منافع خویش بر سیاست خارجی آمریکا نسبت به شرکتهای اتومبیل سازی در دوران صنعتی می دانند.
شنبه ، ۲۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هوش نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]