تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819076799




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مسیر عدالت با خون شهدای حقوقدان رنگین شد/شهید نوری و کریمی اسوه عدل و انصاف در سیستان و بلوچستان


واضح آرشیو وب فارسی:دادمردان: آوازه عدل و عدالت و انصاف موسی نوری دادستان زابل خشم مجرمان و مخلان امنیت را برافروخت و آنها را بر آن داشت که وی را به شهادت برسانند تا بتوانند به اقدامات مجرمانه خود در منطقه ادامه دهند.به گزارش دادمردان ، به مناسبت روز شهید این پایگاه خبری زندگی نامه سه تن از شهدای حقوقدان سیستان و بلوچستان را منتشر کند که در ادامه می خوانید. دادستان شهید موسی نوری قلعه نو آوازه عدل و عدالت و انصاف موسی نوری دادستان زابل خشم مجرمان و مخلان امنیت را برافروخت و آنها را بر آن داشت که وی را به شهادت برسانند تا بتوانند به اقدامات مجرمانه خود در منطقه ادامه دهند. شهید موسی نوری قلعه نو در 12 فروردین 1355 در خانواده ای مذهبی در زاهدان متولد شد، پدرش از معتمدین محل و کاسبی خوش نام و با انصاف بود و بیش از 30 سال در مغازه خوارو بارفروشی اش به فعالیت پرداخت و مادرش در کنار خانه داری کمک حال همسرش بود. شهید نوری دو برادر و پنج خواهر دارد که تمام خواهران و برادران به لطف پروردگار و تلاش و زحمات شبانه روزی پدر و مادر گرامی شان ادامه تحصیل داده و دارای تحصیلات عالیه هستند. شهید نوری در سال 1373 با کسب رتبه شش کنکور در رشته حقوق وارد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان شد و پس از فراغت از تحصیل در مقطع کارشناسی حقوق، مدتی با سازمان بازرسی کل کشور همکاری کرد و سپس به عنوان کارمند دادگستری مدتی را در شهرستان ایرانشهر مشغول بود تا اینکه در سال 1382 علاوه بر وکالت در آزمون قضاوت نیز پذیرفته شد. شهید با توجه به ایمان قوی، اعتقادات پاک و عشق به مولایش علی (ع) و با داشتن روحیه خدمتگزاری به خلق خدا در راستای رضایت پروردگار و گرفتن حق مظلوم از ظالم، ردای مقدس قضاوت را بر تن کرد. ایشان در ابتدای دوران قضاوت در سمت دادیاری اجرای احکام در زابل ایفای نقش کرد، که پس از مدتی به دلیل لیاقت های بی شائبه و سواد بالای حقوقی به سمت بازپرس ویژه قتل در همان منطقه منصوب شد. بعد از مدتی به دلیل صداقت، پشتکار و شجاعت در رسیدگی ها به سمت دادستانی هیرمند منصوب شدند و از آنجا نیز پس از دو سال خدمت صادقانه و قاطعانه در مهر ماه 1391 در سمت دادستان عمومی و انقلاب شهرستان زابل مشغول شد. شهید نوری در سال 1380 ازدواج کرد که حاصل آن یک پسر یک ساله به نام محمدپارسا است. شهید با توجه به علاقه شدید به پیشرفت تحصیلی و افزایش آگاهی های حقوقی در رشته حقوق جزا و جرم شناسی در مقطع کارشناسی ارشد در مهر ماه 1389 پذیرفته شد و این مقطع تحصیلی را با کسب نمره ممتاز فارغ التحصیل شد. روز چهارشنبه 15 آبان ماه 1392 هجری شمسی مصادف با دوم محرم الحرام 1435 هجری قمری در ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه صبح دادستان غیور، مقتدر، باصلابت، باایمان، باتقوی، پرتلاش، شجاع، عادل، دلسوز، مردم دار، یتیم نواز، حامی قشر مظلوم و ستم دیده، شهید راه حق، سردار عدالت حاج موسی نوری قلعه نو به کاروان شهدای کربلا ملحق شدند. حرکت های مذبوحانه هیچ خللی در عزم و اراده مسئولان و دستگاه قضایی در راستای مبارزه با قاچاقچیان و مخلان امنیت ایجاد نمی کند و از آنجایی که خون شهدا پایمال نمی شود، دو هفته بعد از شهادت دادستان زابل روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه از دستگیری اعضای تیم ترور دادستان زابل طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی خبر داد. سرانجام در تاریخ شش اردیبهشت ماه امسال با حضور خانواده معظم شهدا، جمع کثیری از مردم و مسئولان استان سیستان و بلوچستان سه تن از عاملان ترور دادستان زابل در همان مکان شهادت دادستان زابل و همراهش در ملاءعام اعدام شدند. قاضی شهید ابراهیم کریمی قاضی ابراهیم کریمی از قضات متعهد و دلسوزی بود و اسوه عدالت و انصاف بود که مدت زیادی در استان ، مشغول به خدمت بود. شهید حاج ابراهیم کریمی در مورخ27 تیرماه سال87 بدست اشرار در منطقه سراوان به درجه رفیع شهادت نائل شد. وی در حین عزیمت از محل کار به منزل بود که توسط یک موتور حامل دو نفر ، با شلیک چند گلوله مورد سوء قصد قرار گرفته است و ضاربان از محل متواری شدند وی بلافاصله به بیمارستان رازی سراوان منتقل ولی به علت شدت جراحات وارده، به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید مرتضی عباس زاده محمودی شهید مرتضی عباس زاده محمودی بسیجی حقوقدان زاهدانی یکی از شهدای شعبانیه مسجد جامع زاهدان است. وی در سحرگاه روز ۱۳۶۳/۶/۲ هنگام اذان صبح دیده به جهان گشود و دومین فرزند خانواده بود. وی از ابتدا به علت اینکه از لحاظ مالی خانواده اش در مضیقه بودند، یاد گرفته بود که در زندگی خانوادگی خود قانع باشد و به اندازه توانایی خانواده اش نگاه کند و در خرج خود قناعت داشته باشد. وی پس از اتمام دوره پیش دانشگاهی، با قبولی در رشته ادبیات دانشگاه آزاد به مدت یک سال دراین رشته ادامه تحصیل داد اما به علت شوق فراوان به رشته حقوق دوباره درآزمون دانشگاه شرکت کرد و قبول شد. مرتضی در دانشگاه به دلیل اینکه خون گرم وخوش برخورد بود خیلی زود دوستان زیادی پیدا کرد، همچنین با اساتید رابطه دوستانه و صمیمانه ای داشت. شهید به شرکت در جلسات قرآن خانوادگی علاقه داشت وهمچنین مرتضی آنقدر خون گرم و شوخ طبع بود به گونه ای که اگر مهمان می آمد و مرتضی نبود جای خالی اش احساس می شد. مرتضی پس از اتمام دوره تحصیل دانشگاه به همراه خانواده اش عازم سفر حج شد. وی همیشه در نمازهای جمعه به همراه دوستانش شرکت می کرد . وی پس از مدتی به عنوان کارشناس حقوق در شهرداری مشغول بکار شد خیلی از کارش راضی و خوشحال بود و از آنجایی که کارش با اداره پدرش و همکاران او مرتبط بود کارهای مردم را زودتر به راه می انداخت مشکل گشای مردم بود از این که بتواند به کسی کمک کند خیلی خوشحال می شد و ادامه ماجرا را از زبان زهرا سرابندی مادر شهید بخوانید: شب پنجشنبه بود از بیرون آمد و درخواست شربت نمود چون دستم بند بود از او خواستم که خودش شربت عسل آماده کند. آری آن شب مرتضی شربت شهادت را خودش درست کرد. مرتضی همیشه می گفت من در جوانی می میرم و حتی دو تا عکس را بزرگ و از آنها قاب گرفته بود و می گفت که بر سر مزارم بگذارید. مرتضی جان می گفت من مرگ معمولی نمی کنم من مرگی با شکوه و با عظمتی می کنم که در عزای من دوست و دشمن و حتی غریبه اشک میریزند من از حرف های او ناراحت می شدم و می گفتم که برای تو هزاران آرزو دارم مرتضی جان عاشق شهادت بود هرگاه عکس شهداء را می دید یا عکس شهید مسلم کیخا را می گفت خوش بحالش ای کاش خداوند همچنین افتخاری را نصیب ما هم بگرداند. وقتی بر مزار شهداء می رفت می گفت چه می شد که ما هم در همچون جایگاهی باشیم در شب شهادت مرتضی در خانه نشسته بود و مشغول تماشای تلویزیون بود ناگهان نه موبایلش زنگ زد و نه آیفن یکدفعه با شتاب از جا برخاست و از خانه خارج شد او می رفت و برای همیشه ما را از محبتها و خوشیهای که به ما می داد محروم کرد . او رفت انگار دعوت شده بود مدت ۴۵ دقیقه بعد از خروج از خانه به خواهرش زنگ زد گفت درمسجد جامع بمب گذاشتند. خواهرش گفت: مرتضی نزدیک نشوی که خطرناک است و احتمال این که بمب دیگری هم کار گذاشته باشند وجود دارد صحبتشان تمام شد مرتضی قبول کرد و خداحافظی کرد و انگار این آخرین مکالمه بودعزیزم چه زود خداوند آرزویت را برآورده کرد. مرتضی حتی حاصل دست رنج مدتی که سر کار بود را نگرفت و رفت که خداوند دست مزد او را بدهد. او رفت و شادی خانه مان را با خودش برد دیگر از شوخی و خنده های شهید در خانه مان نبود و من با عکس هایش، با خاطره هایش در خانه دنبال او می گردم حالا که نیست با عکس هایش سخن می گویم. آری شهید مرتضی عباس زاده محمودی در ماه شعبان سال ۱۳۸۹در مسجد جامع به فیض شهادت نائل آمد. انتهای پیام/


شنبه ، ۲۲اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دادمردان]
[مشاهده در: www.dadmardan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن