تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):من وصىّ آخرين‏ ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى ‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830591660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فاطمه، فاطمیه و حاج آقا مجتبی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


فاطمه، فاطمیه و حاج آقا مجتبی وبلاگ > اسماعیلی، محسن - بار دیگر ایام فاطمیه فرا رسید؛ با این تفاوت که این بار هم فقیه عارف و سالک واصل حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی نیست تا دل مجروح ما را مرهم نهد و و کام تشنگان را از سرچشمه زلال معارف فاطمی سیراب کند.

حالا ما هستیم که باید به مرور درس ها و زنده نگهداشتن خاطره های او دل خوش کنیم.نخستین کتابی هم که از ایشان منتشر شد، «بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدک» بود. این کتاب خلاصه هفده جلسه از درس‌هایش در سال ۱۳۷۴ بود. با تأکید بر اهمیت این خطبه و دریای ژرف معارف الهی در آن، می فرمودند که این مباحث چیزی است بین ترجمه وشرح. می‌خواستند به این ترتیب دیگران بیشتر با شخصیت دردانه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) آشنا شوند. در همین جا به همه عزیزان توصیه می کنم که از مطالعه و تدبر در این کتاب بی بهره نمانند. در هر حال حضرت استاد به بانوی یگانه اسلام ، ارادت و عشق ویژه ای داشت، و این ناشی از اعتقاد و معرفتی بود که به جایگاه و باطن وجود آن حضرت داشت. زمانی(۲۱/۹/۱۳۶۸) از او شنیدم که می‌فرمود: « زهرا حقیقت کوثر است و کوثر نقطه مرکزی بهشت. بهشت از زهرا علیها سلام منشعب می‌شود و بیتابی علی علیه‌السلام هم به همین دلیل بود که می‌دید حقیقت بهشت را موقتاً از دست می‌دهد. برای این ناراحت و بیتاب بود، نه برای مصیبت‌های دنیوی یا بلاهای فردی». بر همین مبنا به فاطمیه اهمیت زیادی می داد. هر دو دهه فاطمیه را عزا می‌گرفت؛ دهه اول (جمادی‌الاولی) را خودش در محل جلسات عمومی سخن می‌گفت و روضه می‌خواند؛ و دهه دوم (جمادی الثانی) را در منزل و برای خانم‌ها. کسی را دعوت می‌کرد و خود نیز تنهای تنها در اتاق اندرونی مستمع می‌شد و گریه می‌کرد. بر اثر یک اتفاق شیرین معتقد بود که این جلسه مورد قبول و عنایت واقع شده است؛ و به همین دل بسته بود. دوشنبه بیستم شوال مصادف با ۲۴/۹/۸۲ ، ساعت ۱۹ بود که در منزل خدمت ایشان رسیدم. دیدم به شدت منقلب بوده و حال خاصی دارند. پس از اصرار من و امتناع او ، بالاخره از عنایت خاصی سخن گفتند که ساعتی قبل، از سوی امام صادق علیه السلام به ایشان شده بود. می گفتند نمی دانم پاسخ این همه محبت را چگونه باید داد. به همین مناسبت موارد دیگری را هم مطرح کردند، از جمله اینکه فرمودند: « چند سال پیش در ایام فاطمیه دوم، که در خانه روضه زنانه داریم، تنها در همین اتاق نشسته بودم. در پایان که واعظ خواست برود، برای خداحافظی نزد من آمد. یک لحظه منقلب شدم و گفتم دعا کنید که حضرت زهرا این مجلس را از ما قبول کند. دو شب بعد یکی از آقایان که شما هم می‌شناسید، تلفن زد و گفت: من در اردکان یزد هستم. خواب دیدم در جایی هستم. گفتند حضرت زهرا می‌آیند. آن حضرت با جلال و عظمتی وارد شد و رو به من فرمود: به فلانی بگو ما قبول کردیم. این درحالی بود که آن آقا اصلاً از موضوع خبر نداشت». افزون بر فاطمیه، به طور ثابت ذکر مصیبت صدیقه کبری را در مناسبت‌های دیگری از سال هم داشتند؛ خصوصاً در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان که احتمال شب قدر قوی‌تر از همه شب‌های دیگر است، حال عجیبی پیدا می‌کرد و پس از تذکراتی چند درباره اهمیت شب قدر و چگونگی دعا و استغفار در آن شب، معمولاً با این جمله وارد برنامه‌های شب‌های احیاء می‌شد که: «حالا برویم در خانه دختر پیغمبر که حقیقت و باطن لیله قدر است ...». معمولاً در این شب‌ها روضه‌هایی می‌خواند که کمتر خوانده بود و یا اصلاً نخوانده بود. قصه آخرین شب قدرش هم که دیگر معروف است. بیست ویکمین روز از مردادماه سال نود ویک بود، ومصادف با بیست و دوم ماه رمضان.دیگر می‌دانست که بیماری اش عادی نیست و تا سفر به سوی ابدیت فاصله‌ چندانی ندارد. شب از نیمه گذشته بود که مثل همیشه آرام از درب شرقی وارد شبستان چهل ستون شد. جمعیت خود به خود شکاف برمی‌داشت و او طبق روال سر به زیر افکنده و آرام آرام به منبر نزدیک می‌گشت. خیلی ها می‌کوشیدند تا هر طور شده دستی به آن بدن نحیف برسانند و با تبرک عبایش، بهانه‌ای برای آمرزش و راهی برای توسل بیابند. آمد و در جای همیشگی‌اش بر زمین نشست. پشت به اولین ستون در سمت راست محراب. درحالی که زیر لب ذکر می‌گفت، استکانِ کوچک چای را آوردند. باز هم با وسواس دنبال حبه قند کوچک‌تری می‌گشت تا گلو تازه کند. بعد از تلاوت زیبایی که از آیات وحی شد، به کمک آقای هوایی از پله‌های منبر چوبین و قدیمی بالا رفت و من با حسرت به او نگاه می‌کردم. نمی‌خواستم باور کنم، امّا چاره‌ای نبود. او باید می‌رفت؛ همانگونه که بقیه هم رفته‌اند و می‌روند. وقتی شروع به سخن کرد، فهمیدم که آوار سهمگین مصیبت زودتر از آنچه فکر می کردم، در حال فرو ریختن بر سر ما است؛ خصوصاً وقتی که خرق عادت کرد و آن ذکر مصیبت استثنایی را داشت. متن آن روضه تاریخی این بود: « توسل من معلوم است و همه‌تان هم میدانید؛من چندتا جمله بیشتر ندارم، توسل به باطن لیله قدر است. در روایات دارد که باطن لیله قدر زهرا سلام الله علیها است. من اوّل چند جمله از خود زهرا سلامالله علیها نسبت به آن حادثه نقل میکنم. وَ رَکَلَ بِرِجْلِهِ الْبَابَ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ؛ آن درب نیم سوخته را چنان لگد زد (که) آن را انداخت روی من؛ درحالی که من باردار بودم... وَ النَّارُ تَسْعُر؛ آتش زبانه میکشید، فَسَقَطتُ لِوَجهی، من با صورت روی زمین افتادم، آتش زبانه می‌کشید، چهره مرا می‌سوزاند ، فَیَضْرِبُنی بِیَدِه، مرا با دست سیلی زد. امّا چگونه سیلی زد؟ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی، چنان محکم سیلی زد که گوشواره‌های من پراکنده شد.... من امشب می‌خواهم یک کاری بکنم برخلاف تمام رویه‌هایم. برای اولین بار در عمرم می‌خواهم این کار را بکنم. چهل سال پیش، اولین فاطمیه(بود که) یادم است شب‌ها جلسه گذاشته بودم. این مداح‌ها می‌آمدند، نوحه خوان‌ها می‌آمدند، نوحه می‌خواندند. چندتا جمله از آن موقع یادم است که اینها خواندند. در جگر من اثر کرد،خوب یادم است. من نوحه خوانی بلد نیستم، ولی امشب مرجعیت به کنار، اجتهاد به کنار، فقاهت به کنار، عرفان به کنار، اخلاق به کنار. می‌خواهم امشب نوحه بخوانم... دوتا جمله می‌خوانم. زبان حال علی علیه‌السلام است. خواننده علی. خواننده پدر. برای کی؟ (برایِ) همسرش که مادر است. این پدر روضه بخواند برای پسر، یعنی امام زمان صلوات‌الله علیه! آقا تشریف بیاورید. آقا تشریف بیاورید در آستانه مجلس ما. می‌خواهم برایت روضه بخوانم.این زبان حال علی علیه‌السلام است. رو می کند به زهرا. یا زهرا! در وسط کوچه تو را می‌زدند
کاش به جای تو مرا می‌زدند ... یا زهرا
چرا شده گوشه چشمت کبود
فاطمه جان مگر علی مرده بود .... یا زهرا
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من ...» به نظرم جمعیت هم همه چیز را فهمید. بالاخره بعد از چهل سال تلمذ و تجربه، معلوم بود که این منبر، مثل منبرهای همیشگی نیست.... همین طور هم شد. سلام علیه یوم ولد و یوم ارتحل و یوم یبعث حیّا.
نشرنخست:۲۲/۱/۱۳۹۲(۱۰۴۲)
بازنویسی:۷/۱۲/۱۳۹۳

کلید واژه ها: حضرت فاطمه(س) -




شنبه 22 اسفند 1394 - 07:31:13





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن