واضح آرشیو وب فارسی:تدبیر24: یک چهارم از مردم ایران اجاره نشین هایی هستند که باید آنها را خانه به دوش نامید، زیرا تعداد زیادی از آنها مجبورند هر ساله به جای جدیدی نقل مکان کنند. نقل مکان به جای جدید همان و مشکلات جدید هم همان. تا قلق محیط دستشان می آید و می فهمند که باید با هر کسی چطور رفتار کنند وقت رفتن است و دوباره روز از نو و روزی از نو. مشکلات با همسایه ها یک طرف و هزار و یک بهانه صاحبخانه هم طرف دیگر. و این چنین می شود که هنوز زندگی شروع نشده چرخ جوانی زیر بار این همه مشکل پنچر می شود.تدبیر24 : کافی است لغت «اجاره نشینی» را مطرح کنی تا رنگ از رخساره شان بپرد و نگاه خسته شان به تو این پیام را بدهد که آنها یکی از یک چهارم ایرانی های مستاجر هستند که مشکلاتشان طوماری دراز دارد. فهرست بلندبالای مشکلات آنها سال های متمادی است که به رسانه ها و به ویژه مطبوعات راه یافته است، چه گزارش ها که نوشته نشدند و چه درددل ها که رسانه ای نشدند، اما هیچ کدام از این تلاش ها نتواستند راه به جایی ببرند. به حدی که در یک دهه اخیر در کشور ما به جای اینکه روند اجاره نشینی کاهش یابد و تعداد مالکان افزایش یابد، برعکس تعداد اجاره نشین ها به رقم قابل توجهی افزایش یافته است. به طوری که سهم اجاره نشینی از ۹/۲۳ درصد در سال ۸۴ به ۶/۲۵ درصد در سال ۹۴ افزایش یافته، این در حالی است که مالک نشینی از ۲/۶۷ درصد به ۴/۶۴ درصد کاهش یافته است. افزایش اجاره هم که خبر تازه ای نیست و هر ساله هم این رقم به طرز باورنکردنی بزرگ تر و بزرگ تر می شود. این افزایش نجومی قیمت ها هم در شرایطی صورت می گیرد که ۳۳ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند و حتی حال طبقه متوسط هم تعریفی ندارد. هدف این گزارش سخن گفتن از این رقم ها نیست، تغییرات ماه به ماه بازار مسکن هم چندان در راستای کار ما نیست، ما به سراغ خانه به دوش های پایتخت شلوغ مان رفته ایم تا مشکلات اجاره نشینی را از زبان خودشان بشنویم. این افراد از طبقه متوسط شهری جامعه ایران هستند که باید سال به سال جایی دیگر برای زندگی بیابند زیرا با این بهانه های صاحبخانه دیگری امیدی به تمدید نیست. جوان هستند و در آغاز راه زندگی اما مستاجری دل و دماغ جوانی کردن برایشان نگذاشته است به حدی که ترجیح می دهند تنها شب ها را در خانه باشند و تا حد امکان هم ارتباطی با کسی نداشته باشند تا مشکلات شان کمتر شود. بهانه های عجیب برخی صاحبخانه ها «در بهترین حالت باید سال به سال جابه جا شویم، البته این بهترین حالت است زیرا در بسیاری از موارد سر و کله صاحبخانه پیدا می شود و پول پیش را کف دستت می گذارد و می گوید تخلیه! یکی پسرش عروسی کرده، دیگری خودش می خواهد ساکن شود و یکی دیگر هم بی دلیل دلش خواسته دیگر مستاجر نداشته باشد. اصلا به این فکر نمی کنند که تو وسط سال چطور می خواهی یک جای دیگر را پیدا کنی و وای به روزی که زیر بار حرف زور نروی، آنگاه بهانه های عجیب شان به حدی زیاد می شود که فرار بر قرار مرجح می شود!» اینها گفته های یک مستاجر شهرستانی است که شرایط شغلی او را راهی تهران کرده است. حسین تنها ۳۴ سال سن دارد ولی آنچه بر او در زندگی اجاره نشینی گذشته است، اگر بر سنگ می گذشت آب می شد. او در ادامه به مشکلات زندگی در محیط جدید اشاره می کند و می گوید: همسایه سالم و آرامش؛ تنها خواسته ای است که ما داریم ولی همین یک خواسته هم در جابه جایی های مختلف گم می شود، زیرا آدم مجبور است با هزار و یک آدم مختلف سر و کله بزند. بعضی صاحبخانه ها هم که کارشان اذیت مستاجران است و به رفت و آمد گیر می دهند، کرایه را گران می کنند و هزار بهانه دیگر می آورند تا مستاجر را کلافه کنند. او دو شیوه سنتی و مدرن اجاره نشینی را از هم تفکیک می کند و می گوید: زندگی در مجتمع مسکونی با خانه هایی که صاحبخانه بالا سرت باشد و دائم در کارت سرک بکشد فرق دارد. در مجتمع های مسکونی مدیر ساختمان مسئول انجام کارهاست و قوانین مشخصی برای زندگی در آن مجتمع وجود دارد. ولی آپارتمان نشینی هم مشکلات خودش را دارد که شلوغ بودن و برخورد با آدم های متفاوت، تنها بخشی از آنها هستند. دل پری از آپارتمان نشینی دارد تا اسم زندگی آپارتمان نشینی را می آورم، گره دل پرغصه اش بازمی شود و شروع به گفتن از دردهای زندگی آپارتمان نشینی می کند. معصومه ۳۰ ساله مشکلات زندگی آپارتمان نشینی را این گونه شرح می دهد: برخی همسایه ها فرهنگ آپارتمان نشینی ندارند، سر و صدای زیادشان تنها یکی از هزاران مشکلشان است، یهو ساعت دوازده شب شروع به چکش زدن به دیوار می کنند و اصلا به حق و حقوق بقیه احترام نمی گذارند. او در ادامه به ناعدالتی دیگری در زندگی آپارتمان نشینی اشاره می کند: من و همسرم تنها دو نفریم و فقط شب ها خانه هستیم و به همین دلیل مصرف آب، برق و سایر مصارف مان پایین است، اما در واحد بغلی مان در همان متراژ شش نفر ساکن هستند و چندین برابر ما از آب، برق و... مصرف می کنند ولی هنگام تقسیم هزینه ها باید مساوی پرداخت کنیم و این عادلانه نیست. او از صاحبخانه ها هم شاکی است: برخی صاحبخانه ها که دلبخواهی رفتار می کنند. پول پیش و اجاره را هرقدر که دوست دارند بالا می برند و گوششان هم به اعتراض ها بدهکار نیست. دوست دارم از این آپارتمان برویم ولی مشکل این است هر جایی که برویم شرایط همین است و شاید هم بدتر از این. جابه جایی های پرهزینه ابوذر ۳۲ ساله یکی دیگر از مستاجران پایتخت نشین است که در شرق تهران ساکن است. او مشکلات جابه جایی های هر ساله را این گونه برای «آرمان» توصیف می کند: «من شش سال است که اجاره نشین هستم و هر سال هم جابه جایی داریم. بعد از یک سال اگر بخواهی قراردادت را تمدید کنی باید یک رقم باورنکردنی به رهن اضافه کنی تا جای سابق بمانی. از آنجایی هم که توان پرداخت این رقم های نجومی را نداریم به جای دیگری نقل مکان می کنیم. در سال ده ماهش را درست زندگی می کنیم و دو ماهش را باید به دنبال پیدا کردن جای جدید و اسباب کشی باشیم. هزینه این جابه جایی ها و صدمه ای هم که به وسایل در این جابه جایی ها می خورد که دیگر جای خود دارد.» او ادامه می دهد: «عادت کردن به محیط جدید هم مشکلات خاص خودش را دارد. تا به یک محیط عادت می کنی و از آدم های آنجا شناخت پیدا می کنی، وقت رفتن می رسد و دوباره مشکلات تازه آغاز می شوند. هر چقدر هم تعداد واحدهای یک ساختمان بیشتر باشند، مشکلات هم بیشتر هستند، اگر یکی از این افراد خوب و سازگار باشد، سه تای آنها بد هستند و دنبال دردسر.» او از مشکلات فرزندش در عادت به محیط جدید می گوید: «وقتی وارد یک محیط می شویم پسرم دوستانی برای خودش پیدا می کند و از این طریق سرش گرم می شود، ولی هنگام جابه جایی دور شدن از دوستانش برایش کار آسانی نیست. به ویژه زمانی که وارد ساختمان هایی می شویم که هیچ بچه ای در آن نیست خیلی بی تابی می کند و دیر با شرایط جدید کنار می آید.» دردسرهای زندگی در آپارتمان های کوچک مریم ۳۲ ساله تا اسم مستاجری می آید در همان کلمه های آغازین شرایط را بد توصیف می کند و می گوید: «پنج سال است که اجاره نشینیم و در این مدت کوتاه مجبور بودیم شرایط سختی را تحمل کنیم. قیمت های اجاره هم که سر به فلک کشیده اند و با اینکه خودم و همسرم کار می کنیم اما به زور از پس هزینه های زندگی برمی آییم. چاره ای هم نیست و مجبوریم تحمل کنیم.» او در ادامه به مشکلات زندگی در آپارتمان های بسیار کوچک اشاره می کند و می گوید: «زندگی در یک آپارتمان ۴۰ متری وقتی که یک بچه شلوغ هم داشته باشی اصلا کار آسانی نیست. دائم باید مواظب باشی سر و صدا همسایه ها را اذیت نکند. وقت هایی هم که مهمان می آید باید اسباب و اثاثیه را هزار مدل جابه جا کنیم تا جایی برای نشستن پیدا شود. معمولا هم اگر مهمانی بیاید با دیدن شرایط به سرعت برمی گردد.» او ادامه می دهد: «ما دو سال است که در این آپارتمان ساکن هستیم و برای اینکه بتوانیم در این محیط زندگی بی دردسری داشته باشیم، ارتباطمان را با همسایه ها به حداقل رسانده ایم. زیاد از خانه بیرون نمی رویم و با کسی رفت و آمد نداریم تا مشکلی برایمان پیش نیاید.» او از مزیت زندگی در مجتمع ها می گوید: «خوبی زندگی در مجتمع ها این است که آدم صاحبخانه را تنها سالی یک بار و آن هم موقع بستن قرارداد می بیند.»
پنجشنبه ، ۲۰اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تدبیر24]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]