واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: تحلیل غربی ها این بود که علت سقوط مارکسیسم، فاصله آن با دموکراسی سکولار و لیبرال است، ولی امام(ره) علت مرگ مارکسیسم را دشمنی با خدا و راه خدا معرفی کردند.به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر،هم اندیشی علمی «اسلام و جوان غربی: چالش ها و چشم اندازها، بررسی و بازخوانی دو نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غرب» دیروز، ۱۷ اسفندماه در تالار استاد شهیدی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد. محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، در اختتامیه این مراسم گفت: خدا را شکر می کنم که سروران عزیز و اهل علم و کمال و دانش به این مسئله مهم پرداختند و این البته آغاز خوبی خواهد بود برای بنای یک نظام سیاسی مدنی براساس عقلانیت اسلامی. ما به این مسائل کمتر پرداختیم و گاهی هم نپرداختیم این جلسات الگوی خوبی برای تعمیق انقلاب ماست. وی گفت: چند مطلب را می خواهم در این جلسه بگویم؛ اولین مطلب تجربه نامه تاریخی امام به گورباچف است. مطلب دوم نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی است و مطلب سوم راجع به کارهایی است که باید با توجه به مقاصد اصلی این نامه ها انجام دهیم. محمدجواد لاریجانی افزود: امام(ره) هم برای دنیا و هم برای خودمان در داخل نامه ای نوشتند که یک کار زیبایی بود. این نامه ۴ مطلب خیلی مهم را دنبال می کرد. مقصود اول، اعلام مرگ مارکسیسم به عنوان یک مکتب بود. در قرن ۱۸ شاهد حضور دو نحله بزرگ ایدئولوژی بودیم. ایدئولوژی، یعنی عقلانیت پایه هدایت کننده عمل. از مبنای سکولاریسم دو ایده پیدا شد؛ یکی سکولاریسم مبتنی بر مارکسیسم و یکی سکولاریسم مبتنی بر لیبرالیسم و از هر دوی آنها امپراتوری درست شد و در صحنه سیاسی اقتصادی دستاوردهای خاصی داشتند. وی اظهار داشت: وقتی تحولات شوروی سابق اتفاق افتاد، بعضی ها معتقد بودند گورباچف می خواهد چرخ دنده های مارکسیسم را روغن کاری کند. امام(ره) این مسئله را به چالش کشیدند و گفتند نه فقط یک حکومت بلکه مارکسیسم مرده است. شب قبل نامه امام به گورباچف، حاج احمد آقا گفتند متنی را که آقا نوشتند، بخوانید و نظرتان را بدهید. من به ۵ جا ایراد گرفتم؛ یکی به همین مرگ مارکسیسم بود و گفتم شاید مارکسیسم نمرده باشد. اما آن چندتای دیگر را قبول کردم اما این یکی را قبول نکردم. ما آن زمان می دیدیم که تفکری براساس سکولاریسم سوسیالیستی امپراتوری عظیم و پیشرفته ای درست کرده و پیشرفت های شوروی و حجم عمیق تبلیغات رسانه ای اش و ادبیات شان که جوانان ما را هم شیفته خود کرده بود و فضای مارکسیستی خیلی فضای پرشوری بود و نیروهای مختلف تحصیلکرده را شکار کرده بود ولی با این حال این امپراتوری مرد. وی افزود: نکته دیگر نامه امام(ره)، علت مرگ مارکسیسم بود. امام، علت مرگ مارکسیسم را دشمنی با خدا و راه خدا معرفی کردند. تحلیل غربی ها این بود که علت سقوط مارکسیسم، فاصله آن با دموکراسی سکولار و لیبرال است و چون نظام آنها سرمایه داری لیبرال نیست و آزادی نداشتند، سقوط کردند اما امام فرمودند علت مرگشان دشمنی با خدا و راه خداست. معنایش این است که اگر راه دیگری غیر از راه خدا را پیش بگیریم، هرچند ممکن است به جایگاه بالایی برسیم ولی با ملاج پایین می آییم. غربی ها می خواستند دندان های شوروی را بکشند؛ همین بلایی که الان سر ما می خواهند بیاورند. سر مسئله هسته ای تمام گناه ما این است که قدمان زیادی بلند شده و می خواهند ساق ما را بزنند و چند دندان اصلی ما را هم کشیدند اما نمی توانند این توانمندی را از ما بگیرند، البته کمی از قدمان کوتاه کردند اما باز بلند می شویم. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در ادامه گفت: مقصد سوم در این نامه حضرت امام(ره) این است که می خواهد توجه سران شوروی را به راه خداپرستان جذب کند. مارکسیسم که مرد، غرب هم سراب است و حالا فقط راه خداپرستانه مانده است. حضرت امام(ره) تیزهوشی زیادی داشتند. احتمال می دادند وقتی که شوروی فرو پاشید، به سمت غرب برود. در این نامه بحث فلسفی کردند. اصل استدلالشان هم مدرن است. امام بحث فلسفی اش بحث مدرنی بود. نرفتند دنبال حواشی. دنبال این رفتند که وجود فقط وجود مادی نیست. هدف چهارمی که امام(ره) داشتند، هدف حکومتی بود و می خواستند رابطه ایران را با شوروی پسامارکسیسم برقرار کنند. وی افزود: نکته دوم من راجع به نامه مقام معظم رهبری است. ادبیات ایشان، ادبیات بسیار فاخر و به روز است. نامه امام ادبیاتش مدرن نیست، مطالبش مدرن است اما نامه مقام معظم رهبری هم مطلب و هم ادبیاتش مدرن است. از مطالب ایشان ۴ محور را می توان برداشت کرد؛ مقاصد ایشان در این دو نامه مهم است. انتخاب مردم و جوانان غربی هم به عنوان مخاطب، انتخاب زیبایی است. اولین چیزی که رهبری مقصودش از نامه ها است این است که از رهبری نامرئی سیطره غرب در جهان خلاص شوید. احساس دسترسی به اطلاعات خیلی احساس خطرناکی است. البته من هیچ هجومی به اینترنت ندارم. استفاده علمی از آن، غیر از پدیده عظیم اجتماعی است که ایجاد کرده است. به محض اینکه ایده ای به ذهنمان می آید، دنیایی از دیتاهای عظیم علمی رد و بدل می شود. حجم عظیم اطلاعات و استفاده علمی از اینترنت می شود، منتها قیمت اجتماعی اش بسیار پیچیده است. مثلا وقتی کسی می خواهد درباره چیزی تحقیق کند، ابتدا در گوگل سرچ می کند و مثلا می بیند ۷۰۰ مقاله در این رابطه وجود دارد. اولی و دومی را می خواند و احساس می کند احاطه دارد و این احساس بسیار خطرناکی است. یا راجع به مسلمانان می خواهد تحقیق کند می رود سراغ این دیتاها و از این اخبار اطلاعات کسب می کنند. وی در ادامه گفت: ترامپ نامزد ریاست جمهوری آمریکا ۳۰ ساله پیش کتابی نوشت و آنجا ۱۰ اصل را معرفی کرد. اول این بود که باید خیلی بلند پرواز باشیم تا اینکه موفق شویم. حرف های عجیب و غریب بزنیم و آخری اش این بود که باید با مردم حال کنید. تلقی اش از دموکراسی این است که این ۱۰ اصل را رعایت کنید. اینها محصولات دموکراسی لیبرال است. امروز هم در مهندسی ها فکرها اطلاعات نماها و سایت ها حرف اول را می زنند. احساس دسترسی به اطلاعات نباید به ما احساس آگاهی دهد. لاریجانی افزود: محور دوم مسئله اسلام و تلقی درست از اسلام است. باید تلقی درستی از اسلام ارائه دهیم مقام معظم رهبری می خواهند بگویند راه حقی غیر از راهی که غربی ها می روند وجود دارد. مسئله سوم، مسئله کفر مدرن است که همان سکولاریسم است. کفر مدرن مثل سرطان است و خودش را نابود می کند. طبیعت کفر مدرن همین است. در این نامه رهبر معظم انقلاب به ۵ مورد اشاره می کند و می گویند این مسیری که می روید خوش عاقبت نیست. این عدم خوش عاقبت بودن را باید جدی بگیریم. قسمت چهارم، مربوط به تعامل ما با غرب است. چه طور تعاملی می خواهیم با غرب داشته باشیم؟ تعامل با غرب موضوع اصلی برای سیاستمداران و مردم ماست. غربی ها حق بزرگی را از ما می گیرند و یک نخود و کشمشی به ما می دهند. از نظر آنها ما حق نداریم برای خودمان تمدن سازی کنیم. این مبنای تعامل غرب با ماست. باید در مقابل این مسئله بایستیم. معنایش این نیست که گفتگو نمی کنیم. باید غربی ها را خوب بشناسیم. وی با بیان اینکه باید انقلاب مان و این تجربه بزرگ خودمان را خوب بشناسیم، گفت: از این حادثه «انقلاب» لااقل دو تجربه کلید خورد؛ یکی بنای همین نظام مدنی سیاسی براساس عقلانیت اسلامی که هم مبنای مشروعیت دارد و هم ساز و کار سیاسی را در دستور کار قرار داده است و این تجربه را باید بشناسیم. غربت این تجربه در میان ما بیشتر است. باید مبنای نظری این تجربه را بشناسیم. عمل سیاسی حوزه بسیار مهمی است. حدیثی از امام رضا(ع) است که اسلام بر ۵ اصل است؛ زکات، روزه، نماز، حج و ولایت. امام رضا فرمودند کمال آن چهار چیز دیگر در ولایت است. محمدجواد لاریجانی افزود: همیشه شیعه باید بپرسد آیا این حاکم مشروع است یا نیست. اگر حاکم مشروع باشد واجب است در حد کفایت کمکش کنیم و اگر نامشروع است نباید کارگزارش شویم. دوم، دانستن ملاک مشروعیت است. اهل بیت در تفکر اسلامی، مرجعیت در فهم دین دارند. برای فهم دین، ائمه مرجع هستند و کسانی که در غیبت ائمه در فهم دین مرجعیت علمی دارند. کسانی که قال الباقر و قال الصادق را خوب می فهمند. دومین چیزی که باید شیعه بشناسد، ملاک مشروعیت است. شیعه عملی باید بداند ملاک مشروعیت چیست. سوم، مصداق است. شیعه باید دغدغه مصداق شناخت داشته باشد. گرفتاری های زیادی سر عدم شناخت مصداق داشته ایم. چهارم تولی و تبری است. حالا مصداقش را پیدا کردیم اینکه حالا بگوییم آدم خوبی است، کافی نیست، وظیفه داریم از او حمایت کنیم و از دشمنان او هم تبری کنیم. تبری از تولی سخت تر است. تبری کار بسیار مهمی است. می خواهم بگویم ولایت در عمل پایه آن فکر سیاسی است که باید داشته باشیم. تجربه سیاسی ما باید خوب شناخته شود. اگر به دنیا بخواهیم بگوییم سیستم ما ولایت فقیه و ولایت فقیه اطیعو الله و اطیعو الرسول است، خیلی نمی فهمند. امروز دغدغه مشروعیت، کلیدی ترین مفهوم سیاسی جهان معاصر است. این تجربه کوچکی نیست و باید قدرش را خوب بدانیم و زوایای مختلف و عملی اش را هم بشناسیم. مسئله بعد، مسئله لیبرالیسم است؛ لیبرالیسم هم مثل مارکسیسم است و مارکیست ها بهترین بچه های ما را شکار می کردند. الان هم بچه های تحصیلکرده ما را به اسم آزادی جذب می کنند که خطر آن از مارکسیسم بیشتر است. آنجایی که غرب با زور عمل می کند، محکم جلویش می ایستیم ولی مختصات لیبرالیسم را علمای ما باید بشناسند و تقابل فکری با آنها داشته باشیم. بدانیم حرف حسابشان چیست.
سه شنبه ، ۱۸اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]