واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: به گزارش نامه نیوز، مذاکرات هسته ای و رسیدن به موافقت نامه برجام، سوای همه مباحث تخصصی درباره چندو چون آن، برای ایران بازگشت موفقیت آمیزی به عرصه جهانی از موضع قدرت به شمار می آید. امروز وقتی بار دیگر نگاهی به آرای گروه های مخالف این موافقت نامه می اندازم، حتی با فاصله نمی توانم اندکی از تحلیلی که در زمان انجام آن مطرح کردم، فاصله بگیرم. در این تحلیل که در چندین یادداشت و سرمقاله بیان شد، تأکید کردم اگر از مخالفانِ غیرصادق این مذاکرات و نتیجه آن - یعنی مخالفانی که مانند همه بحران ها وظیفه مخربی بر دوش دارند یا به تداوم سود خود فکر می کنند- بگذریم، سایر مخالفان باید به نکته ای اساسی توجه داشته باشند. برجام دو موفقیت اساسی برای ایران به همراه داشت: نخست آنکه از جانب قدرت هایی که هنوز هم تمایل چندانی به وجود یک قدرت مستقل در منطقه ژئوپلیتیک و حساس خلیج فارس ندارند، با موضع قدرتمند منطقه ای به رسمیت شناخته شود؛ نکته دوم به وجودآمدن یک اجماع نسبی بین مردم برای آنکه با دیدگاه ها و چشم اندازهای بلند مدت، به آینده کشور خود بنگرند. به باور نگارنده هر دو نتیجه از سهمی که برجام احتمالا در آینده اقتصادی ایران خواهد داشت و بدون شک بستگی به مدیریت درست و مناسب آن دارد، مهم تر هستند. همه می دانیم روابطی که در حال حاضر در سطح بین المللی وجود دارند، به شدت آسیب زا هستند. جهان گرفتار نظامیگری غیرمتقارن است که یک سوی آن، نظام های بزرگ پلیسی- امنیتی و زرادخانه های بی پایان قدرت های بزرگ قرار گرفته اند و سوی دیگرش، تروریسم بین المللی از جنسِ پسا مدرن، پراکنش یافته، به شدت بی رحم و مجهز به تمام دانش های پیشرفته اطلاعاتی. در جهان امروز در چرخه ای باطل اسیر شده ایم که بیشتر ساکنان کره زمین را به اسارت گرفته است. همه انسان هایی که می خواهند در آرامش و تعادل زندگی کنند، باید اغلب شاهد ناتوانِ گریزی بزرگ به سوی ضرباتی سنگین تر به طبیعت و واکنش های طبیعت در قالب سقوط محیط زیست و ناممکن شدن هر چه بیشتر زیست روی کره خاکی برای انسان ها باشند. باید شاهد سقوط ارزش های معنوی و ناپایدارشدن هر چه بیشتر دستاوردهای دموکراتیک و موقعیت های اقتصادی، هرچند بسیار متوسط و ساده باشند. اکثریت مردم جهان باید هر روز احساس عذاب وجدان را تحمل کنند که در روزگاری زندگی می کنند که بزرگ ترین بی رحمی ها و توحش ها در حقِ انسان ها می شود. در این شرایط، هر کسی بتواند کوچک ترین نقشی در تغییر این مسیر دیوانه وار داشته باشد، باید قدم پیش بگذارد؛ اما این قدم پیش گذاشتن، جز با مشارکت، جز با اقدام های عقلانیت یافته و متعادل، امکان پذیر نیست و برای این رفتار، ابتدا باید خود را به رسمیت بشناسیم. اما نتیجه دوم نیز به گمان من اهمیت کمتری از اولی نداشته و ندارد. ما در کشوری زندگی می کنیم که در تب و تاب پسا انقلابی سیر می کند. شعارهای انقلاب هنوز زنده اند و به گمان من باید هم زنده باشند. این شعارها تا حد زیادی تا امروز از ما در برابر بسیاری از خطرات، ازجمله هجوم گسترده تر از آنچه شاهد آن بودیم و از نولیبرالیسم اقتصادی محافظت کرده است. هنوز بخش هایی در اقتصاد، بهداشت، آموزش، در حوزه های مالی و امنیت و حمل و نقل و ... از مسئولیت پذیری دولت به عنوان نماینده مردم و نه تصدیگری دولت به مثابه قدرت اقتصادی یا سیاسی، باقی مانده است و باید قدر این امر را بدانیم؛ اما باید به شدت از این امر در هراس باشیم که بی مسئولیتی نولیبرالیسم در جهان، در مدت ٣٠ سال گذشته که تنها یکی از اثرات آن تخریب گسترده خاورمیانه بوده است، می توانسته و می تواند ما را نیز تهدید کند. در این شرایط است که رسیدن به اجماعی گسترده روی پرونده ای که بیشتر از ١٠ سال، ما را زیر فشار بین المللی قرار داده بود؛ یعنی مذاکرات هسته ای، یک پیروزی بزرگ ملی به شمار می آید. باید به رساندن جامعه به اهدافی فکر کرد که برای آن انقلاب کرده است؛ اهدافی که در رأس همه آنها، بی تردید استقلال و آزادی برای همه ایرانیان قرار داشته و دارد. در رده های بعدی این اهداف نیز رفاه و سهیم شدن همه مردم این پهنه در ثروت های بزرگی که این سرزمین، چه از لحاظ نیروی انسانی و چه از لحاظ ثروت های طبیعی، از آن برخوردار است، اهمیت دارد. در این زمینه شاید ما با موقعیت آرمانی فاصله داشته باشیم و همین مسیر و نقشه راه را به ما نشان می دهد. هرچند این نقشه و این راه، بدون برخورداری از امنیت و اطمینان نسبت به تداوم صلح اجتماعی، سخنی خام بیش نیست؛ اما توجه داشته باشیم که امنیت و آرامشِ مبتنی بر قدرت و صلابت نیروهای مدافع یک نظام ملی، هدفی در خود نیست بلکه خودِ این مؤلفه در خدمت مردمی است که باید به جز امنیت و صلح اجتماعی، از رفاه و موقعیت های آرامش اقتصادی برخوردار باشند تا هم معنای اساسی آن امنیت سیاسی را درک کنند و هم خود ضامنی دموکراتیک برای آن امنیت باشند. اینجاست که باید بسیار بیشتر بر اندیشه ها و کنش های خود تأمل کنیم. هر اندازه پیروزی دیپلماتیک ما در مذاکرات هسته ای برجام در سال ٩٤ شیرین و امیددهنده بود، اقدامات نابخردانه ای مانند حمله به سفارتخانه های خارجی، تلخ و گویای آن بود که چگونه گروه هایی کوچک و نافرمان می توانند دستاوردهای بزرگ را در اندک زمانی به باد دهند و ازاین رو باید با همان صلابتی که دشمنِ بیرونی هدف گرفته می شود، این خروج از جاده عقلانیت در درون نیز مهار شود. اظهارات هوشمندانه و کنش های عقلانی دولتمردان ایران از همه جناح ها، جز گروه هایی کوچک و کم اهمیت، خوشبختانه تاکنون از بحران های تنش زا جلوگیری کرده اند و امید ما آن است که در سال پیش ِرو نیز بتوانند چنین کنند و مانند همه قدرت های بزرگ، نشان دهند که قدرت نه در سخت افزار، بلکه در اعتدال و در عین حال، استواری هوشمندانه بر مواضع خویش است. امید که سال آینده را با این اندیشه آغاز و با تمام رفتارها و گفتارهای خود به همین صورت پیش ببریم.
سه شنبه ، ۱۸اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]