محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829985255
من به گوش خود از زبانش دوش حرفهایی شنیدهام که مپرس
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: من به گوش خود از زبانش دوش حرفهایی شنیدهام که مپرس
در این یادداشت صحنههای مشمئز کننده و زشتی وجود دارد که از نقل آنها ناگزیر بودهام. از خوانندگان عزیزی که اعصاب خواندن اینگونه مطالب را ندارند، خواهشمندم ادامه ندهند و از آنان که این هشدار را ندیده گرفته و به مطالعه ادامه میدهند، پیشاپیش عذرخواهی میکنم.
محمد مهدی پورمحمدی: سالها پیش، قبل از انقلاب، در دوران دانشجویی، استادی مسن، شیک پوش، همیشه معطر، خوش اخلاق، آدابدان، بسیار محترم، معزز و دوست داشتنی داشتیم که به ما حقوق تجارت درس میداد. او در استفاده از تمام زمانِ کلاس جهت تدریس و شکافتن دقایق و ظرایف حقوق تجارت وسواس فراوان به خرج میداد و اتلاف وقت نمیکرد. کمتر دانشجویی بود که کلاسهای او را بپیچاند و بی عذر و بهانه واقعی غیبت کند. یکبار این استاد وقت شناس، در کمال تعجب سر یکی از کلاسهای صبح، با تأخیر وارد شد. پریشانی از سر و رویش میبارید. چشمهایش نشان از بیخوابی و موهای شانهنکردهاش نشان از تعجیل وی برای حضور به موقع در کلاس داشت. یک راست پای تخته رفت، صندلی خود را جلو تخته سیاه گذاشت، روبروی دانشجویان نشست و در حالی که به سختی جلو لرزش دستها و صدایش را میگرفت گفت: عزیزانم! تا کنون قیافه یک آدم بدبخت، بدشانس، مستأصل و بیچاره را دیدهاید؟ اگر ندیدهاید به من نگاه کنید! دیشب برای من اتفاقی افتاد که به معنای اتم و اکمل کلمه بیچاره و مستأصل شدم و پس از یک عمر با عزت و آبرو زندگی کردن، با یک شورت مامان دوز و زیر پیراهنی و در حالی که گند و کثافت و بوی تند و مشمئز کننده استفراغِ نجسی و... سراپایم را فرا گرفته بود، وارد خانهام که پر از میهمانانی بود که برای جشن تولدم آمده بودند شدم.
استاد داستان غمانگیز خود را چنین ادامه داد. من با سن و سالی که دارم، چند سالی است که دیگر رانندگی نمیکنم و ندرتاً با اتوبوس و بیشتر با تاکسی تردد میکنم. دیشب تقریباً دیرهنگامتر از همیشه، در حالی که عجله داشتم زودتر خود را به خانه برسانم و میهمانان را منتظر نگذارم، جلو دانشگاه تهران، سوار تاکسی شدم و در صندلی عقب کنار یک مسافر دیگر نشستم. حالا تاکسی فقط یک جای خالی داشت. از بخت بد، جلو یک مشروب فروشی یک مسافرِ دومتریِ کلاه مخملیِ سبیل از بناگوش در رفتهِ حدود صد و ده کیلیویی، مست لایعقل، سوار شد و کنار من نشست و از همان ابتدا بوی گند نجسی و آت و آشغال و کثافتهایی که همراه آن خورده بود فضای تاکسی را آکنده کرد. کاش قضیه به همین جا ختم میشد، اما نشد. دو سه دقیقه که گذشت مسافر تازه وارد هیکلش را آوار من کرد، و خرناس کشان به خواب مستی فرو رفت. در حالی که زیر یک خروارگوشت و دنبه، بین دو مسافر در حال له شدن بودم و به سختی نفس میکشیدم، همراه دیگر مسافرانی که بوی گند امانشان را بریده بود از راننده خواستیم نگه دارد تا پیاده شویم. مرد مست باید پیاده و بعد از پیاده شدن ما دوباره سوار میشد. بیدارش کردیم، تکانی به خودش داد و دهان گالهاش را که حدود یک سر و گردن از من بالاتر بود مثل یک غار باز کرد، باد گلوی صداداری رها کرد و... اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد. مگر یک آدم چقدر میتوانست خورده باشد؟ آن هم از همه نوع و همه جور، همه هم آت و آشغال! یعنی این همه؟ مگر ممکن است؟ از فرق سر تا نوک پایم ملوث شده بود. بوی تیز و تند محتویات گندیده معده مرد مست تا مغز استخوانم را میسوزاند. دو مسافر صندلی جلویی و یک مسافر عقبی که از معرکه جان سالم به در برده بودند، به سرعت پیاده شدند و خود را نجات دادند. مرد مست، مثل این که کمی به خود آمده و کمابیش فهمیده بود که چه دسته گلی به آب داده، منباب دلجویی در حالی که دستهای آلودهاش را به سر و صورت و کت و شلوارم میمالید و آلودگیها را بیشتر روی سر تا پایم پخش و پلا میکرد و خوب به خورد موها، صورت و لباسهایم میداد، با صدایی کشدار، مخملی و تو دماغی میگفت: عیب نداره رفیق...، پاک میشه...، خوب میشه...، پاک میشه... خوب میشه... و دست بردار و ول کن هم نبود. همین طور میگفت و به کار لجن مالیش ادامه میداد. به هر زحمتی بود خودم را از زیر هیکل فیل مانندش بیرون کشیدم و از تاکسی پیاده شدم و راننده گازش را گرفت و رفت... حالا من مانده بودم؛ آلوده و لجن مال شده، بو گندو، مستأصل، بیچاره و کیلومترها دور از خانه!
هیچ وسیله نقلیهای سوارم نمیکرد. مردمی که نمیدانستند چه اتفاقی برایم افتاده و چه بلایی سرم آمده، بینیهایشان را با دست میگرفتند و پیف پیف کنان از من دور میشدند. به چند لباس فروشی مراجعه کردم حتی حاضر نشدند به حرفم گوش کنند، تا چه برسد به آن که به مغازه راهم دهند و به من لباس بفروشند. به حمام عمومی مراجعه کردم راهم ندادند. چه کار میتوانستم بکنم؟ کتم در آوردم و در سطل زباله انداختم. با جلیقهام سر و صورتم را پوشاندم که کسی مرا نشناسد و به هر مصیبتی بود با کیلومترها پیاده روی، زیر بار نگاه¬های سنگین، جانکاه، ترحم انگیز و ملامتگر مردم شهر، خودم را به خانه رساندم. زنگ زدم و از طریق آیفون به خانمم گفتم که برای من اتفاق ناگواری افتاده و از او خواستم میهمانان را از سالن پذیرایی به یکی از اتاق خوابها ببرد، تا من بتوانم دور از چشم آنها خودم را به حمام برسانم، شستشویی بکنم و بعد به جمع آنها بپیوندم...، اما کی باور میکرد؟ تصور همه آنها این بود که به خاطر دو ساعت تأخیر، حقهای سوار کرده و میخواهم به طریقی میهمانان را سورپرایز کنم و از دلشان دربیاورم. یعنی بدتر شد... برعکس همه پشت در کمین کردند که به اصطلاح ضد کمین بزنند و در بدو ورود، به جای من، آنها مرا غافلگیر کنند. من هم بیخبر از همه جا پشت در پیراهن و شلوارم را درآوردم، در سطل آشغال انداختم که آن همه گند و آلودگی را به خانه نبرم و با یک شورت مامان دوز و عرقگیر به جمع میهمانان از زن و مرد و دختر پیوستم! حالا بعد از یک عمر زندگی با عزت و آبرو از من چه مانده است؟ آبرویی که طی سالیان دراز با رنج و زحمت و ذره ذره کسب کرده بودم، به یکباره نزد مردم شهر، محله خودمان و آشنا و فامیل به باد فنا و یغما رفته است، اما آنچه بیشتر مرا میسوزاند و هرگز فراموش نمیکنم آن صحنهای است که مرد مست با دستهای گنده و آن انگشتهای گوشتالود که غرق کثافت بود، مثل دو پاروی بزرگ به سر و صورت و لباسهایم میکشید و در حالی که آلودگیها را بیشتر به خورد تن و بدن و لباسم میداد، به جای عذرخواهی، خیلی خونسرد و آرام با صدایی کشدار، مخملی و تو دماغی میگفت: عیب نداره رفیق...، پاک میشه...، خوب میشه...، پاک میشه... خوب میشه... و دست بردار و ول کن هم نبود.
این روزها خیلی یاد آن استاد عزیزِ بدبختِ بدشانسِ مستأصلِ بیچارهام میکنم. یک آقایی پیدا شده است که تقریباً از اقرار علنی به هیچیک از ملاهی و مناهی، حتی ارتکاب به پلیدترین اعمالی که مستوجب حد شرعی، مجازات اسلامی و محکومیتهای بینالمللی است، خودداری نکرده و از به لجن کشیدن هیچیک از ارزشها حتی جبهههای نبرد حق علیه باطل، ابایی نداشته، آبروی نهادهایی همچون مجلس شورای اسلامی را از دم تیغ تهمت گذرانده، پاس و حرمت بانوان محترم کشور را نگه نداشته و آنها را آماج فحاشی ساخته، به قومیتها توهین کرده و آتشبیار اختلافافکنی بین ایرانیان شده و کار را تا جاهای بدی پیش برده که اتفاقات دروغین دستشوییهای مجلس را سوژه مطبوعات خارجی کرده و... چه بگویم، که نه تنها من، بلکه تا کنون هیچ نشریهای و حتی هیچ تالاری در شبکههای اجتماعی را یارای آن نبوده که تمام کلمات زشت و پلشتی را که او به کار برده عیناً نقل کند... طرفه آن که دست برنداشته و همچنان بر به اصطلاح مواضع خود پافشاری میکند و میگوید: "من بیدی نیستم که از این بادها بلرزم و مواضع خود را با سه چهار تا پیام تلگرام عوض نمیکنم..." و فکر میکند که با چسباندن دروغین خود به ارزشها این ننگ و سیاهی پاک میشه... خوب میشه... پاک میشه... خوب میشه...
آهای اصولگرایان! گازش را نگیرید و فرار کنید... این مسافر را شما سوار کردید...
۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
صفحات پیشنهادی
شیائومی، اپو، میزو و ویوو از فناوری حساس به فشار در گوشی های هوشمند خود استفاده خواهند کرد
در مقایسه با سایر ماژول های مورد استفاده در گوشی های هوشمند نمایشگر های لمسی مورد استفاده کمترین پیشرفت و نوآوری را به خود دید ه اند البتهاپل سال گذشته فناوری 3D Touch را رونمایی کرد که پتانسیل بالایی برای استفاده در کاربردهای مختلف دارد حال به نظر می رسد سایر کمپانی ها نیز درقبل از شستشوی فرش های خود به این توصیه گوش کنید + فیلم
به گزارش ذاکرنیوز یکی از شهروندخبرنگاران توصیه ای در این روزهای پایانی سال در مورد شستشوی فرش و قالی به هموطنانی که قصد شستشوی فرش در منزل خود را دارند دارد که در این فیلم می بینید منبع کیان – مشهد خراسان رضوی لینک مستقیم دانلود برای آموزش اصول تصویربرداری خبری برای شهروندخباعلان های پاک شده گوشی خود را بیابید +آموزش
اگر تاکنون پیش آمده که به اشتباه اعلان های دستگاه اندرویدی خود را پاک کرده اید و یا دوست دارید بعداً به این اعلان های پاک شده دسترسی داشته باشید این گزارش را از دست ندهید به گزارش مشرق از دست دادن ناخواسته ی اعلان ها در پلتفرم اندروید احتمالاً برای بیشتر کاربران سیستم عامل اندقیمت خودروهای داخلی در بازار، دوشنبه ۱۰ اسفند
قیمت خودروهای داخلی در بازار دوشنبه ۱۰ اسفند بازار خودرو با کمترین تغییر در قیمت ها به فعالیت خود ادامه می دهد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر قیمت ها در بازار خودرو درمقایسه با دو روز قبل تغییری نداشته است و خرید و فروش ها بر اساس جدول های قبلی انجام می شود قیمت برخی خوبا دست خط خود بر روی گوشی هوشمند یادداشت بگذارید + دانلود
با دست خط خود بر روی گوشی هوشمند یادداشت بگذارید دانلودبخش دانش و فناوری الف 12 اسفند94مطمئنا برای شما هم پیش آمده است که در موقعیتی بخواهید از روی یک نوشته یا یک توضیح نوت برداری کنید تاریخ انتشار چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۲ ۳۲ مطمئنا برای شما هم پیش آمده است که در موقعیت5 نکته مهمی که قبل از فروش گوشی خود باید به آنها دقت کنید
اگر قصد فروش گوشی خود را دارید حتما قبل از فروش گوشی خود اقدامات زیر را انجام دهید تا بعدا دچار مشکل نشوید قبل از فروش گوشی به نکات زیر توجه کنید آیا شما هم قصد فروش گوشی هوشمند یا تبلت خود را دارید اکثر کاربران زمانی که قصد خرید یک گوشی جدید دارند اقدام به فروش گوشی قدیمصدای گرانی در بازار خودرو به گوش می رسد
مادامی که ثبات اقتصادی نداشته باشیم توان پیش بینی قیمت های آینده را با آزادسازی قیمت خودرو نخواهیم داشت ولی می توان گفت که بوی گرانی در بازار خودرو به مشام می رسد به گزارش پرستوها طبق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی دولت مکلف به قیمت گذاری کالاهای اساسی انحصاری و خدمات عمومی اسشهید اهل سنت گالیکش؛ همواره گوش به فرامین ولی فقیه خود دهید تا دشمن نتواند به ایران اسلامی آسیبی وارد کند
حبیب الله نارویی شهید اهل سنت گالیکش به خواهران و برادر خود توصیه می کرد همواره گوش به فرامین ولی فقیه خود دهید تا دشمن نتواند به ایران اسلامی آسیبی وارد کند به گزارش "پایگاه خبری تحلیلی نیلکوه" شهید حبیب الله نارویی فرزند مرحوم حاجی پسند سوم مهرماه ۱۳۴۳ در روستای کمالبه اثرانگشت خود اعتماد نکنید! یافتن روشی آسان برای هک کردن گوشی های دارای سنسور یا اسکنر اثرانگشت
دو محقق روش جدیدی برای هک کردن گوشی هایی که از بیومتریک اثرانگشت برای حفاظت از داده های کاربر استفاده می کنند یافتند به گفته آنان در این روش جدید تنها به 15 دقیقه یا کمتر زمان نیاز است با ما همراه باشید کای کائو و آنیل کی جین از دانشگاه ایالتی میشیگان یک روش ساده ابداع کردهخودکفایی در تولید گوشت قرمز/ توزیع سراسری گوشت قرمز و مرغ منجمد
خودکفایی در تولید گوشت قرمز توزیع سراسری گوشت قرمز و مرغ منجمد مدیر عامل شرکت پشتیبانی امور دام با اشاره به اینکه در حال حاضر قیمت گوشت منجمد در بازار ثابت است افزود هیچ مشکل و کمبودی وجود در این زمینه وجود ندارد به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان علیرضا ولی با اش-
سیاسی
پربازدیدترینها