واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۳
روزنامه گاردین در گزارشی با پرداختن به پیشینه قدرتهای غربی برای دخالت و سوء استفاده از منابع دیگر کشورها از طریق کودتا، نظیر ایران نوشت: ما باید از این که وانمود کنیم آمریکا، انگلیس و فرانسه قهرمانان خیرخواه فقرا هستند دست برداریم. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و به نوشته روزنامه گاردین، سیاستمداران غربی وقتی پای امور بینالمللی به میان میآید، عاشق این هستند که دلبستگی خود به توسعه را مورد قدردانی قرار دهند. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در یک سخنرانی داستانهایی را درباره کمکهای آمریکا که زندگی فقرای اندونزی، نیکاراگوئه و آفریقایی جنوبی را تغییر داد، تعریف کرد. لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه نیز اخیرا از تعهد کشورش برای توسعه مستعمرات فرانسه در غرب آفریقا تجلیل کرد. همچنین دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس در نشست توسعه پایدار سازمان ملل در سال گذشته با افتخار از سوابق کشورش در برقراری ثبات و امنیت در کشورهای فقیر سخنرانی کرد. اما این روایت غربیها از خیرخواهیهایشان، تنها با فراموشی گذشته قابل باور خواهد بود. گاردین در ادامه نوشت: پس از پایان سیاست استعمارگرایانه اروپا در آفریقا و توقف کوتاه دخالتهای واشنگتن در آمریکایی لاتین، درآمد کشورهای در حال توسعه افزایش و سطح فقر با سرعتی قابل توجه کاهش یافت. از دهه 1950 کشورهایی همچون ایران، اندونزی و گواتمالا مدلی از اقتصاد ترکیبی را که در غرب بازده خوبی داشت، به کار گرفتند. آنها به شکلی راهبردی اصلاحات ارضی را برای کمک به کشاورزان، قوانین کار را برای افزایش دستمزد کارگران، اعمال تعرفه را برای حمایت از شرکتهای داخلی و ملی کردن منابع را برای کمک به بخش مسکن و درمان و آموزش به کار گرفتند. این رویکرد که به توسعهگرایی شهرت دارد، بر اساس دو اصل بنیادین استقلال اقتصادی و عدالت اجتماعی شکل گرفته بود. هر چند این روش کامل نبود اما کارایی بسیار خوبی داشت. به گفته رابرت پولین،اقتصاددان، سیاستهای توسعهگرایانه به مدت دست کم 20 سال رشد درآمد سرانه 3.2 درصدی را حفظ کرد که بیشتر از هر دوره دیگری در طول قرن بیستم بود. در نتیجه فاصله میان غرب و دیگر کشورها برای اولینبار در طول تاریخ کاهش یافت که دست کمی از معجزه نداشته است. شاید این گونه تصور شد که غرب از این موفقیت به وجد آمد اما آنها خوشحال نشدند. سیاستهای جدید به این معنی بود که شرکتهای چند ملیتی دیگر به راحتی به نیروی کار ارزان، مواد اولیه و بازارهای مصرف کننده که در طول سالهای استعمار به آنها عادت کرده بودند، دسترسی نداشتند. قدرتهای غربی، به ویژه آمریکا، انگلیس و فرانسه دیگر علاقهای به ادامه این روند نداشتند و به جای حمایت از جنبش توسعهگرایی، به مدت یک دهه، دست به سرنگون کردن دولتهای منتخبی زدند که در این زمینه پیشرو بودند و سپس حامیان قوی منافع خود را در این کشورها روی کار نشاندند. تاریخی طولانی و خونین که تقریبا به طور کامل از حافظه تاریخی پاک شده است. این روزنامه انگلیسی در ادامه به کودتای 28 مرداد سال 1332 در ایران اشاره کرد و نوشت: این اقدامات از سال 1953 در ایران آغاز شد. محمد مصدق، نخستوزیر منتخب ایران مجموعه گستردهای از اصلاحات را به نفع قشر فقیر آغاز کرد که یکی از آنها آزاد سازی ذخایر نفتی این کشور از دست شرکت نفتی انگلیس و ایران بود. انگلیس با این اقدام مخالفت کرد و فورا به آن پاسخ داد. وینستون چرچیل به کمک سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از طریق یک کودتا مصدق را بر کنار و محمدرضا پهلوی، یک شاه کامل را جایگزین وی کرد. وی نیز پس از به قدرت رسیدن تمام اصلاحات مصدق را بازگرداند و به مدت 26 سال با حمایت از غربیها به پادشاهی ادامه داد. آمریکا سال بعد اقدامی کاملا مشابه را در گواتمالا انجام داد. در آن زمان جاکوب آربنز، دومین رییسجمهور منتخب این کشور در حال بخشیدن املاک خصوصی بلااستفاده به کشاورزان مایایی بود که با مخالفت سخت شرکت آمریکایی یونایند فروت کمپانی مواجه شد و سرانجام آیزنهاور را به سرنگونی آربنز واداشت. پس از این کودتا، گواتمالا به مدت 42 سال توسط دیکتاتورهای تحت حمایت آمریکا اداره شد. گاردین در ادامه گزارش خود به وقوع کودتای مشابه دیگری در برزیل اشاره کرد که کاملا با حمایت آمریکا صورت گرفت. در برزیل نیز رییسجمهور گولارت به دلیل اصلاحات ارضی، نظارت مالیاتی و سیاستهای حمایت از قشر فقیر که برای شرکتهای غربی مورد پسند نبود، سرنگون شد و آمریکا دیکتاتوری را جایگزین وی کرد که حکومتش 21 سال به طول انجامید. سوکارنو، رییسجمهور اندونزی نیز با همین سیاستها کنار زده و دیکتاتوری جایگزینش شد که با حمایت انگلستان و آمریکا بیش از یک میلیون دهقان، کارگر و فعال سیاسی را در یکی از وحشتناکترین قتلعامهای قرن گذشته کشت و 31 سال در قدرت ماند. به طور قطع، شیلی نیز یکی از همین کشورهاست. آمریکا به سرنگونی رییسجمهور آلنده، پزشک خوش زبانی که وعده دستمزد بیشتر، اجاره های منصفانه و خدمات اجتماعی برای فقرا را داده بوده کمک کرد و دیکتاتوری را روی کار آورد که سیاستهای اقتصادیاش موجب شد حدود 45 درصد جمعیت این کشور در فقر باشند. در برخی مناطق دخالتهای غرب به قدری سریع بود که آنها حتی طعم توسعهگرایی را نچشیدند. انگلیس در اوگاندا، عیدی امین را به قدرت رساند که منشور انسان معقول (طرح رییسجمهور پیشین این کشور) را پیش از آن که اجرا شود، نابود کرد. در کنگو نیز، پاتریس لومومبا، اولین رییسجمهوری منتخب این کشور پس از آن که مشخص شد میخواهد نفوذ خارجیها در استان پرمنفعت کاتانگا را کم کند، توسط بلژیک و سازمان سیا ترور شد. قدرتهای غربی سپس موبوتوسسه سوکو را جایگزینش کردند، دیکتاتوری فاسد که با کمکهای میلیون دلاری آمریکا چهار دهه بر کنگو حکومت کرد. در دوران موبوتو، مردم این کشور به میزان وحشتناکی از فقر رنج میبردند که حتی در دوران استعماری بلژیک هم آن را تجربه نکرده بودند. در غرب آفریقا، فرانسه حتی پس از پایان دوران استعمار حاضر نشد دست از منافع منطقه بکشد. آنها از طریق ارتباطات مخفی که در این منطقه داشتند در انتخابات کامرون دست بردند و رییس جمهوری را به قدرت رساندند که رقیب اصلیاش را در گذشته مسموم کرده بود. روزنامه گاردین در پایان به شکلگیری اقدامات مشابهی در گابون و هاییتی اشاره کرد که در هر دو کشور به روی کار آمدن افرادی دیکتاتور و ظالم منجر شد و نوشت: نتیجه این تاریخ در نهایت این شد که اکنون نابرابری غرب و دیگر نقاط جهان از زمان پایان استعمار بیشتر شده است. 4.2 میلیارد نفر در جهان در فقر بهسر میبرند. هیچکس در این کشورها به واسطه کودتاها و ترورها به دست عدالت سپرده نشد و احتمالا هم این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. اما اکنون باید از این که وانمود کنیم آمریکا، فرانسه و انگلیس قهرمانان خیرخواه فقرا هستند دست بکشیم و به آن اعتراف کنیم. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]