محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830255278
گزارشی از محرومیت در روستاهای پایتخت
واضح آرشیو وب فارسی:اهواز نوین: با خودم عهد بستم تا جان در بدن دارم و توفیق، یاری گرم است مناطق محروم را فراموش نکنم لذا ظهر بود که یکی از رفقا زنگ زد و گفت «فردا می خواهم بروم منطقه ای محروم که آب ندارند و …» گفتم کجا ؟ و او پاسخم داد « ۶۰ کیلو متری تهران» ! نام منطقه را جویا شدم که گفت «اسماعیل آباد» و برای من که اطراف تهران را از سمت کرج و اسلام شهر و قم و ری رفته و روستاها را دیده بودم این منطقه جدید بود. پیوند کوتاه این مطلب :به گزارش اهوازنوین به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ خبرگزاری بسیج نوشت: با خودم عهد بستم تا جان در بدن دارم و توفیق، یاری گرم است مناطق محروم را فراموش نکنم لذا ظهر بود که یکی از رفقا زنگ زد و گفت «فردا می خواهم بروم منطقه ای محروم که آب ندارند و …» گفتم کجا ؟ و او پاسخم داد « ۶۰ کیلو متری تهران» ! نام منطقه را جویا شدم که گفت «اسماعیل آباد» و برای من که اطراف تهران را از سمت کرج و اسلام شهر و قم و ری رفته و روستاها را دیده بودم این منطقه جدید بود. پس علی رغم کسالتی که عارض شده بود و در استعلاجی بودم اما خب قرار ۶ صبح را قطعی کردیم تا شاید خدمتی ناچیز در پرونده ی قطور زشتی هایم، از کفه ی گناهانم بکاهد. حقیقتا آنقدر حشر و نشر با فقیران و مستضعفان و مستمندان که ولی نعمت ما هستند، شیرین و گواراست که اگر مدتی در شهر بمانم قفس تنگ شهر، نفس گیر است و نمی دانم چگونه است که خیل عظیمی از شهروندان (!)، صبح را به سمت محل کار بدو بدو می روند و عصر و غروب یا شب نیز خسته باز می گردند؟! اگر چه «الکادّ لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» امّا به هر حال ما مسلمیم و نمی توانیم خود را بی خیال هموطنانی کنیم که در روستاهای دور افتاده بدون امکانات اولیه در حیاتی مظلومانه هستند.شاید پاسخم دهید که «اگر ما اردوی جهادی نمی آییم چون خودمان هشت مان گرو ۹مان است» اما باید بگویم «آنهایی هم که متمکن و متمول هستند و آنهایی که به راحتی دست شان به دهان شان می رسد چه؟» باید بگویم «اتّفاقاً با شناخت ۱۴ ساله ای که در این اردوها دارم قریب به اتفاق جهادگران و به ویژه خادمین (مسئولین) گروه های جهادی از خانواده ی متوسط به پایین جامعه هستند و در عین حال برای امرار معاش با سختی گذران می کنند» اما خب به قول رهبر عزیزمان «بسیجی اهل دنیا نیست اما به فکر آباد کردن زندگی دیگران است» ۶ صبح به دنبال احسان عزیز رفتم و از آنجا نیز هادی و علیرضا (عکاس) را سوار کردم. ۲ راهی تهران به ساوه نیز خودروی صدا و سیما به ما ملحق شده و سفر کوتاه مان به طور رسمی آغاز شد. این سومین سفر ما به همراه خبرنگار سرزده ی صدا و سیما بود. سفر اول به روستای چمر کوه مازندران بود که ۶ ساعتی را در مسیر بودیم و سفر دوم هم که چشم تان روز بد نبیند تا دزفول را هوایی رفتیم و از آنجا نیز ۱۴ ساعت قله های سر به فلک کشیده زاگرس را با سلام و صلوات و شهادتین طیّ طریق کردیم تا به اولین روستا رسیدیم. (!) پس شما نیز به خوبی گرفتید که این سفر سوم که یک ساعت طول نمی کشید چقدر راحت است! ۶۰ کیلومتری از تهران فاصله گرفتیم، شهر پرند و فرودگاه امام و پرندک را طی کردیم و به تعبیری با اتمام استان تهران و آغاز استان مرکزی به شهر «زاویه» از توابع ساوه رسیدیم. وارد جاده قدیمی اختر آباد کرج شدیم و با گذشت ۱۰ کیلومتر به ۲راهی «اسماعیل آباد کوچکلو» رسیدیم که روی تابلوی آن نوشته بود «۶ کیلومتر خاکی» همان ابتدای جاده خاکی، ماشین سوم به ما پیوست، یک کامیون حامل ۱۲هزار لیتر آب بود که راننده اش گفت «در تابستان هر روز و در زمستان هفته ای ۳ بار به ۱۵ روستای این منطقه آب می رسانم» و آنجا بود که یاد اهالی افتادم پس حمام رفتن چه ؟ تأمین آب برای میهمان چه؟ برای مجالس ختم و عروسی چه؟ و خلاصه آب که نباشد هیچ چیز نیست! که آبادانی اگر آبادانی نام گرفته صدقه سر وجود آب است که «و جعلنا من الماء کلّ شی ء حیّ» به روستا رسیدیم مانند همه ی روستاهای کشور که میهمان نوازی اصلی ترین ویژگی شان است تمام اهالی به استقبال آمده بود مردان روستا با تار و تمبک و نی در گوشه ای و زنان نیز جای دیگر. تفاوت استقبال زنان آن بود که آنان، هم چشم انتظار ما بودند که شاید بتوانیم مرهمی باشیم بر مشکلات و محرومیت ها! و همه دبه ها و گالن های آب را چیده بودند تا بتوانند ساعت ۹ به همسر و فرزندان شان چایی بدهند که حداقل سه نفرشان به من گفتند «خدا شاهد است برای شما که خواستم چای بیاورم آب برای جوشیدن و درست کردن چای نداشتم و …..» خاک بر سر من که اینقدر آب بر سرم می ریزم! هنگام حمام و شستن لباس و ماشین و … حال آنکه این روستاییان که حدود ۸۰۰ نفری می شوند با ۱۵۰ خانوار، امّا آب برای خوردن چای ندارند! برادر کریمی (تصویر بردار)- که هنوز هفتم پدر بزرگوارش نشده- و به عشق محرومین به این منطقه آمده و می گوید «وظیفه ام هست»- دوربین را فعال می کند تا مظلومیت زنان و مردان غیور این دیار را به تصویر بکشد. مردمانی ترک زبان که سالهای دور از دشت مغان به این سرزمین آمده و به جز اسماعیل آباد کوچکلو و علی آباد اینانلو؛ الباقی روستاها هنوز زندگی عشایری دارند (گل چشمه، موسی لو، ابراهیم آباد فولاد لو، حاجی آباد وکیلی، شیر علی بگلو، حسن آباد قله دربند، خرم آباد لقّو، راحت لو، خان کهریز و …) احسان معراجی فر که در سفر قبل از درد سنگ کلیه به سطوح آمده و کلی اذیت شد در این سفر هم درد کتف به قول خودش تمرکز را از او گرفته بود تا آنکه آن روز ۳ قرص ایبوپروفن خورد تا کمی آرام شود و می گفت: « هروقت می خواهم برای خدا کار کنم همینطور است … شیطان اذیت می کند تا مرا منصرف کند امّا …» او صحنه صحنه ی گزارش را کارگردانی کرد. از صف طولانی آب تا مدرسه تک کلاسه ی روستا با ۱۲ دانش آموز دبستانی (و بدون مقطع راهنمایی و دبیرستان در تمام ۱۵ روستا) تا نان پزی پیرزن روستایی تا افشین ۲۸ ساله که بر اثر تصادف دو پایش سوخته و در نهایت قطع شده بود و همین ویلچر نشینی برای او و خانواده اش بسیار سخت و طاقت فرسا بود تا … و من نیز با موتور یا پای پیاده در حال چرخش در روستا بودم برای صحبت با اهالی و مشاهده ی محرومیت ها از نزدیک؛ از پسران جوان بیکار تا دختران تازه عقد کرده که نگران جهیزیه بودند تا دو خواهری که نام هر دو «سمیرا» بود که یکی با ۳۳ سال زندگی، چند ماهی بود که دختر ۱۳ ساله اش را روانه خانه داماد کرده بود و احتمالا به زودی این بانوی مقاوم و مهربان روستایی در ۳۴ سالگی ” مادر بزرگ ” خواهد شد. با اتمام ثبت گزارش محرومیت ها ، جلسه ای برگزار شد با حضور حمید، (مسئول شورای روستا) که بانی حضور امروز بود و البته ۹ برادر دیگر او (فرشید و مجید و وحید و سعید و …)که وی را کمک می کردند و در این جلسه علاوه بر من و احسان؛ مسئول بسیج سازندگی استان نیز حاضر شد تا فکرها را روی هم بریزیم و طرحی در اندازیم برای شادی روستائیان. به فرماندار زرندیه زنگ زده و مذاکره ام با «یک» آغاز شد (نه با ۱+۵) از اوضاع روستا و شرایط مردم گفتم و او نیز که گویا یک بار به این منطقه آمده بود تمام مطالب را تأیید کرد و مذاکرات ما که خیلی پیچیده نبود به مصوبات خوبی منتهی شد و فرماندار قول داد تا با اختصاص ۱۵ میلیون تومان برای تکمیل مسجد روستا و نیز ۳ میلیارد برای آب رسانی به ۱۵ روستا اقدام نماید. اولی را در سال ۹۴ و دومی را سال ۹۵ تکمیل نماید و اینها اخبار خوشی بود که گزارشگر ما (احسان معراجی فر) برای بیان آن تاب نیاورد و اهالی را مقابل دوربین آورد و من نیز شماره فرماندار را گرفتم تا این اقوال آقای فرماندار رسماً ضبط و ثبت گردد که «کار از محکم کاری عیب نمیکنه» بسیج استان هم قول ساختن مسجد را داد و از آنجا که یک گروه جهادی در تابستان چشمه ی روستا را اصلاح و تعمیر کرده بود، وعده داد تا این پروژه را تکمیل کند که در کوتاه مدت، حداقلی از آب روستا را تأمین کند و در نهایت گفت «به زودی درمانگاه صحرایی را با پزشکانی از تخصص های مختلف در روستاها برپا می کنیم تا بخشی از دغدغه های بهداشت و درمان اهالی را برطرف کند» چرا که در آن منطقه حتی «خانه ی بهداشت» هم نبود. دیگر هوا رو به غروب آفتاب بود که آخرین تصاویر گزارش ضبط شد. در یک سوی روستا و بر بام تپه ی مشرف به آن، کودکان روستا با شادی و شعف دست در دست یکدیگر می چرخیدند و می خواندند «عمو زنجیر باف … بابا اومده چی چی آورده؟ کامیون آب»؛ و از سوی دیگر جوانان همه زیر درخت چشمه ی روستا مجتمع بودند تا آقا رضا، نی بزند و تصنیف خوانی کند و اینگونه کار ما در روستای با صفای اسماعیل آباد تمام شد. هم اهالی خشنود بودند از آن وعده ها و هم ما مسرور بودیم از این خدمت: «خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار» «قلمی فرسوده از اسماعیل احمدی»
یکشنبه ، ۱۶اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اهواز نوین]
[مشاهده در: www.ahvaznovin.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
احداث باغراه در بزرگترین مجموعه نمایشگاهی پایتخت
معاون شهردار تهران خبر داد احداث باغراه در بزرگترین مجموعه نمایشگاهی پایتخت شناسهٔ خبر 3566140 - جمعه ۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱ ۰۸ جامعه > شهری معاون خدمات شهری شهرداری تهران از احداث باغراه و باغ ایرانی در بزرگترین مجموعه نمایشگاهی پایتخت خبر داد به گزارش خبرگزاری مهر مجتبی عبدمقایسه آلودگی دیروز و امروز پایتخت (+ عکس)
مقایسه آلودگی دیروز و امروز پایتخت عکس ذرات معلق کمتر از 2 5 میکرون در هوای امروز تهران با قرار گرفتن به روی عدد 83 هوای سالم را برای پایتخت نشینان رقم زدند به گزارش میزان ذرات معلق کمتر از 2 5 میکرون در هوای امروز تهران با قرار گرفتن به روی عدد 83 هوای سالم را برای پایتختجمع آوری حدود 108 متکدی پایتخت در هر شب
دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۳۷ مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران از جمع آوری به طور میانگین 108 متکدی در هر شب در سال جاری از سطح پایتخت خبر داد به گزارش سرویس شهری خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا فرزاد هوشیار پارسیان ضمن بیان این مطلب گفت تمامی افراد جمع آوری شده بهخدمات گردشگری نوروزی پایتخت با رویکرد فرهنگی به شهروندان
قائم مقام معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران خبر داد خدمات گردشگری نوروزی پایتخت با رویکرد فرهنگی به شهروندان شناسهٔ خبر 3569602 - دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۴ جامعه > شهری قائم مقام معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران گفت بناداریم خدمات گردشگری نوروز ۹۵ در پتصاویر/انفجار در موگادیشو پایتخت سومالی
تلویزیون العربیه از وقوع انفجار و تیراندازی شدید در موگادیشو پایتخت سومالی خبر داد متن خبر ندارددوشنبه ۱۰اسفند۱۳۹۴نمایشگاه حیات طیبه «۲» در قلب پایتخت برگزار میشود
نمایشگاه حیات طیبه ۲ در قلب پایتخت برگزار میشود شناسهٔ خبر 3569608 - دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۵۰ جامعه > سایر حوزه ها به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره برداری راه آهن شهری تهران و حومه نمایشگاه حیات طیبه ۲ درزیرگذر فرهنگی چهارراه ولیعصر عج میزبان مسافران استضرورت فراهم سازی زیر ساختهای توسعه ورزش همگانی در پایتخت
رییس سازمان ورزش شهر تهران تاکید کرد ضرورت فراهم سازی زیر ساختهای توسعه ورزش همگانی در پایتخت شناسهٔ خبر 3569590 - دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۲۹ جامعه > سایر حوزه ها رییس سازمان ورزش شهرداری تهران در همایش بزرگ یک هزار نفری دختران شطرنج باز شهر تهران توسعه زیر ساخت های ورزش«پایتخت میلیاردرهای جهان» کجاست؟
تراز پایتخت جدید میلیاردرهای جهان شهر پکن در چین است اما میلیاردرها دیگر کدام شهرهای جهان را برای زندگی انتخاب میکنند به گزارش تراز هورون شرکتی در شهر شانگهای چین است که سالانه رتبهبندی و پژوهشهای مربوط به افراد ثروتمند را منتشر میکند بر اساس این گزارشادامه طرح ضربتی پاکسازی معتادان از پایتخت
سردار سرتیپ مویدی در حاشیه جلسه مبارزه با مواد مخدر که با حضور دادستان تهران برگزار شد در جمع خبرنگاران افزود همه معتادان متجاهر شهر تهران شناسایی شدند و پلیس در صورت اختصاص فضای مناسب برای نگهداری آنها همه این معتادان را از سطح شهر جمع آوری می کند وی گفت در سال 94 شاهد حرکت خوفقر فرهنگی در روستاهای قشم/ ۶۲ شهرستان فاقد آب شرب
معاون حمایت و سلامت کمیته امداد فقر فرهنگی در روستاهای قشم ۶۲ شهرستان فاقد آب شرب شناسهٔ خبر 3569176 - دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳ ۵۴ جامعه > رفاه و آسیب های اجتماعی معاون حمایت و سلامت کمیته امداد کاهش فقر را نیازمند همکاری دستگاهها و بسیج همگانی دانست و گفت در روستاهای هر-
گوناگون
پربازدیدترینها