واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸
تنیدن نخها در تارها و پودها روایتگر تاریخ مردمانی است که ایدههای فکریشان را درجای جای زندگیشان، هنرمندانه به تصویر کشیده اند و یکی از شاهکارهای این مردم فرشهایی است که قرنها برروی آن زیستهاند و فرزندانشان با نگریستن بر این طرح و نقشها به پا ایستادهاند. "پازیریک" با نقشهایی از سوارکاران، آهوهای در حال چرا کردن و جانوران افسانهای با سر عقاب و بدن شیر و حاشیهای گلدار به عنوان قدیمیترین شناسنامه مردمی است که زیراندازشان مملو ازهنر و فکر بوده است. مردمی که ایدههای عرفانیشان را با کنارهم نشاندن رنگها و طرحها و حرکت همه اجزا به سمت شمسه ای که در میانه فرش جای ویژه دارد به تصویرکشیده و ماندگار کردهاند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، در شناسنامه هنر فرش بافی ایران اصفهان جایگاهی ویژه دارد. فرش اصفهان فرشی تربیت شده و برخوردار از ظرافت و زیبایی و یادگاری از فرشهای پر شکوه دوران صفوی است. نقوش این فرشها با قلم هنرمندانی چون کمال الدین بهزاد است که به طرحی برای فرش تبدیل میشود. هنری که بخشی از هویت شهری است که مهد هنر شناخته میشود. قصه ای که سینه به سینه نقل شده و دستان مردم این شهر شاهکارانه آنها را بافته و امروز جایش را به دستان آهنین دستگاهها سپرده، قصه ای که باید برای حفظ خاطرهها و هویتها باقی بماند. فرهاد باباجمالی، استاد طراحی فرش در دانشگاه هنر اصفهان در گفت و گو با خبرنگار ایسنا با اشاره به اهمیت فرش در ایران می گوید: طرح و نقش فرش ایرانی گویای تمدنی است که مربوط به یک منطقه نیست، بلکه در گستره جغرافیایی بزرگ تولید میشود. بخش وسیعی از تمدن ایران را هنر تشکیل داده و قسمت بزرگی از این هنر متعلق به فرش است. این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت طراحی فرش ادامه می دهد: طراحی فرش در قالب سبکهای گوناگون ارزیابی میشود. فرش تقسیمبندیهایی دارد که همین تقسیمبندیها را وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که چقدر دچار تحول شدهاند. سه کلنی، سه طرح بابا جمالی با بیان اینکه در ایران سه کلنی جمعیتی داریم که آنها با یکدیگر بسیار متمایز هستند، می افزاید: کلنی عشایر به نوعی ایران را محاصره کردهاند و اگر فرش عشایری را بررسی کنیم شاخصهای که میتوان برای آن گفت این است که این فرشها نقشهای ذهنی دارند و از پیش طراحی شده نیستند. وی می گوید: کلنی دوم ما روستاییان هستند که فرهنگ یکجا نشینی دارند و این کلنی بین عشایر و شهری قرار میگیرد؛ یعنی یک حد واسطی دارند. این کلنی نیز سبک روستایی را در فرشبافی ارایه میکنند و شاخص کلی فرشهای این کلنی چون بین عشایر و شهر است؛ هم از الگوهای ذهنی پیروی میکنند و هم از الگوهای از پیش تعیینشده و چون از هر دو بهره گرفتهاند تقارن را در این سبک میبینید ولی منسجم نیستند. باباجمالی ادامه می دهد: کلنی بعدی در قالب سبک شهرها هستند؛ شهرها به همان مقدار که بار تمدن پیچیدهتری دارند هنرهایشان هم از پیچیدگیهایی برخوردار میشود که به علت یکجا نشینی و جمعیت زیاد و دسترسی به همه چیز برای آنها آسان تر است و حساب شدهتر کار میکنند. به همین دلیل در سبکهای شهری تقارن به شدت رعایت میشود و نسبتها، نسبتهای طلایی هستند. اگرچه معماری دخالت دارد، اما نسبتها حسابشده انتخاب میشود. کلیت فرش ایرانی در این سه دسته تقسیمبندی میشود، ولی از سال 1314 که شرکت فرش ایرانی تأسیس شد، به سمت قالب دیگری برای دستهبندی فرش حرکت کردیم. تقسیم به هشت شهر بزرگ عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان می گوید: در این دستهبندی، فرش ایرانی آن را به هشت شهر بزرگ اختصاص دادند که هر کدام دارای خصوصیات خاص خود بودند و در آن دوره میتوانستیم بگوییم مثلاً فرش اصفهان اسلوبی دارد که این اسلوب در لچک ترنجها دستهبندی میشدند و مهمترین نکتهای که فرش اصفهان را معرفی میکند، بحث رنگ است. چیدمان رنگ به نحوی است که همه تشخیص میدهند، این اثر فرش اصفهان است. همچنین نقشهایی که برگرفته از معماری شهری اصفهان بر روی فرشها بافته میشود که مثال واضح آن گنبد شیخ لطف الله است مختص اصفهان است. باباجمالی با اشاره به فراگیر شدن طرحها و نقشها ادامه می دهد: امروز به علت ارتباطات فرهنگی و فراگیر شدن طرحها در تمام نقاط، طرحهای اصفهان به تبریز، مشهد و حتی خارج از کشور ارسال شده و به جز چند طرحی که شاخص و مربوط به معماری اصفهان است، بقیه طرحها فراگیر شده است. بنابراین برای شناخت فرش باید به ترکیب رنگ آنها دقت کنیم، البته این تحول مربوط به ذهن خلاق ما نیست بلکه مربوط به پیشامدهای خارج از ما است. ارتباطات فرهنگی خارج از تصمیمگیری ما قرار دارد و در فرش اصفهان هم این تحول شکلگرفته، یعنی فرهنگهای فرشبافی مناطق گوناگون در فرش اصفهان هم شکلگرفته و این دسترسی باعث این تحولات شده است. تحولات از کنترل خارج شد وی تغییر و تحولات فرش را چنین بیان می کند: هنر در طول زمانهای متمادی شکلگرفته و تکامل پیدا میکند. شاید یک سیر تاریخی را طی میکند تا بتوان به آن هنر بگوییم و در حال حاضر به واسطه جغرافیای فرهنگی و حملونقل همه چیز در اختیار همه هست و تلفیقهای بجا و یا نابجا صورت گرفته است و اگر بخواهیم بحث از تحول کنیم، تحول در تمام فرشها به وجود آمده است؛ اما شدت این تحول در دهه اخیر از کنترل در بخشی از فرشها به خصوص فرشهای صاحبنام خارج شده است. نکتهای تأسفآور استاد طراحی فرش در دانشگاه هنر اصفهان ادامه می دهد: وقتی سابقه تاریخی فرش اصفهان را بررسی کنیم میبینیم در دوره قاجار و پهلوی رشد و پویایی بسیاری داشته و تحولات آن را میتوان یک مقدار وابسته به دستگاههای تکنولوژیکی که به وجود آمده دانست که تحولاتی در فرش اصفهان به وجود آورد. اما این تأسفآور است که تمام هنرهایی که روزی با دست انجام میشده با دستگاه انجام دهیم و آن را فرش اصفهان بنامیم و اگر تکنولوژی را درست استفاده نکنیم، هنر فرش به مخاطره خواهد افتاد. بابا جمالی اضافه می کند: باید بفهمیم و سواد اندیشیدن را داشته باشیم تا به آیندگان بگوییم، تکنولوژی همه حرف نیست بلکه قداست فرش ایران مربوط به خلاقیت درونی و دست کشیدهها و دستساختههای گذشتگان بوده است. وی می افزاید: در حال حاضر با دو واژه سنت و مدرن روبرو هستیم. وقتی چیزی جدا از آنچه مرسوم بوده تولید میشود، نام مدرن را بر آن قرار میدهند. در مفاهیم سنتی اینگونه نیست و هر سؤالی باشد زبان قالی آن را پاسخ میدهد هنرمندان بزرگ هم وقتی دست به آزمون و خطا میزنند متوجه کاستیها میشوند؛ رنگها و طرح و نقشها به قدری قداست دارند که با بیننده ارتباط برقرار میکنند. شکلگیری بازار باباجمالی با اشاره به تغییر و تحولات بازار فرش می گوید: در زمان قدیم وقتی فرش تولید میشد، کالایی جزء نیازهای بشری بود. انسان برای خود معماری را تهیه کرده بود و این معماری نیاز به کف پوش داشت و این کف پوش اگر به عنوان فرش تهیه میشد به عنوان کار ابزار تلقی میشد؛ یعنی فرشها آن قدر زیاد نبودند که بازاری برای آنها به وجود آید. بازار زمانی به وجود آمد که بیرون از ایران خواستاری برای فرش ایرانی پیدا شد؛ مازاد تولیدات فرشها باعث شد خرید و فروش آن شروع شود و بعدازآنکه فرش به کشورهای دور ارسال شد، بازار اقتصادی هم پیدا کرد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]