واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: الهام کاظمی گاهی رفتارشان به اندازه ای متفاوت و دور از انتظار است که تنها می خواهی پاسخ این سوال را بدانی که چرا تا این حد، رفتار و افکار متولدان دو دهه می تواند متناقض باشد؟ متولدان دهه 70. خیلی هایشان به راحتی ارزش ها و عرف جامعه را به تمسخر می گیرند و خودشان را جدا از خانواده و جامعه می پندارند. برای بعضی هایشان اهمیتی ندارد حرفی که می زنند یا رفتاری که می کنند از نگاه والدین و جامعه نادرست و خلاف ارزش های اخلاقی و اجتماعی است یا نه. شاید بیشتر ما تجربه برخورد با این نوجوانان را داشته باشیم که البته متولدین پنج سال اول دهه 70 هستند و حالا پا به سن جوانی گذاشته اند. گاهی با دیدن آنها به سال های دور برمی گردیم و خاطرات گذشته را مرور می کنیم؛ به یاد می آوریم که ارزش های جامعه و باید ها و نبایدهای والدین مدام بر سرمان فرود می آمد. اما حالا خبرهایی که هر از چندگاهی از نوجوانان و جوانان در شبکه های اجتماعی و پیام رسان های موبایلی دست به دست می شود تفاوت فاحش متولدین دو دهه را به رخ می کشد. رقابت هایی در قالب چالش های عجیب، خلاقیت هایی خارج از چارچوب های تعریف شده و اقدام به خودکشی با دلایل عجیب. مثلا چند روز قبل یک پسر 15 ساله به خاطر به هم خوردن یک رابطه، تصمیم گرفت به زندگی اش پایان دهد. سمیه صالحی، روانشناس کودک و نوجوان دلیل این موضوع را تفاوت مسائل فرهنگی بین دهه های 60 و70 می داند. او در گفت وگو با «فرهیختگان» می گوید: «نوجوانان این دوره آمادگی بیشتری برای جدایی از محیط خانواده و والدین خود دارند؛ دلیل آن هم تغییرات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیک در این دوران است. آنها به واسطه آزادی های بیشتری که تجربه کرده اند، حضور سریع تر و بیشتری در محافل و نهادهای اجتماعی دارند و همین باعث شده خودمختاری بیشتری در رفتارهای خود نشان دهند.» گاهی این خودمختاری به صورت خودخواهی نیز بروز می کند؛ به طوری که آنها خواسته خود را بر خواسته های والدین، خانواده و جامعه ترجیح می دهند. تغییر نگرش به اعتقاد صالحی در این دوره، نگرش فرزندان درمورد والدین تغییر پیدا می کند. آنها دیگر نگاه حامی به والدین خود ندارند و سعی می کنند خودمختار باشند. نکته ای که در این میان مهم به نظر می رسد این است که آیا والدین آموزش های لازم برای دوران گذار فرزند خود را دریافت کرده اند یا نه؟ آیا باز از فرزند خود همان رفتار کودکانه را می خواهند یا متوجهند که فرزندشان در حال تجربه تغییرات هورمونی، جسمی و اخلاقی است و نیاز به اندکی آزادی دارد؟ البته فرآیند آزادی دادن به نوجوانان باید به آهستگی پیش رود. نوجوانان در این زمان نیاز به تشویق و حمایت دارند. اگر والدین قبل از شروع نوجوانی فرزند خود آموزش های لازم را ببینند و با مسائل آنها آشنا شوند و آمادگی لازم را کسب کنند، با بحران ها کمتری از سوی فرزند خود مواجه خواهند شد. صالحی والدین را سه دسته می کند؛ والدینی که رفتار قاطعی نسبت به فرزندان خود دارند، والدینی که رفتار مستبدانه با نوجوان خود را پیش گرفته اند و والدینی که سهل گیرند. والدینی که رفتار قاطعی را اتخاذ کرده اند، قطعا آموزش های لازم را دریافت کرده و می توانند ارتباط بهتری را با فرزند خود برقرار کنند که به افزایش اعتمادبه نفس او بینجامد و به او در مواجهه با مسائل زندگی کمک کند. اما والدینی که مستبد هستند باعث می شوند فرزندانشان از آنها فاصله بگیرند که این امر تنها به تنهایی نوجوان می انجامد و به دنبال جایگزین هایی برای پدر و مادر ش است. دسته سوم هم نه قاطعند و نه مستبد، بلکه فرزندشان را به حال خودش رها کرده اند تا خود تجربه کند و یاد بگیرد چگونه باید زندگی کند. مورد دیگری که باید به آن توجه کرد، گروه همسالان هستند که تاثیر گذاری بسیار بالایی دارند. به گفته صالحی این هم نوایی گاه آنچنان قدرتمند است که نفوذ والدین را تحت الشعاع قرار می دهد. «یکی از خصوصیات شناختی این دوره گرایش به سمت رفتارهای هم سالان است و این در حالی است که والدین پافشاری می کنند، خود نفوذ بیشتری داشته باشند. راه حل این است که هر دو باید به موازات هم در مسیر صحیح پیش بروند، چراکه نوجوان به هر دوی آنها نیاز دارد.» به اعتقاد او والدین باید بدانند که نمی توان نوجوان را بدون دلیل از کاری منع کرد. رابطه با جنس مخالف اما موضوع دیگر دوستی و مسائل هویت یابی و روابط با جنس مخالف است. در همه این موارد والدین باید با ارتباط درست با فرزندانشان رفتار آنها را مدیریت کنند. صالحی می گوید که رابطه با جنس مخالف اگرچه این روزها مورد توجه رسانه های اجتماعی و مدارس است، همچنان راه حل مناسبی برای مدیریت آن اتخاذ نشده است. شاید به این دلیل که این قضیه در متن ارزش های فرهنگی، اخلاقی و دینی ما منع شده است و در بیشتر موارد والدین هم همین راه را دنبال می کنند. به اعتقاد او باید توجه داشت که منع کردن، مساله را حل نمی کند. خانواده ها نیاز دارند که در این باره آگاهی پیدا کنند تا بتوانند رفتار فرزندانشان را مدیریت کنند. به گفته این روانشناس گاه نوجوانان وارد دوستی هایی می شوند که پای والدین و همسالان کنار کشیده می شود. نوجوان در برابر فردی تحت تاثیر عمیق قرار می گیرد، حال این فرد می تواند معلم کلاس خصوصی اش باشد یا هر فرد دیگری: «از آنجا که فضای این دوستی ها صمیمانه است، می توانند تاثیر دوچندانی بر روند تربیتی نوجوانان داشته باشند. درواقع فضای صمیمانه ای که در ابتدا به وسیله والدین و بعد همسالان فراهم شده است حالا به وسیله افراد دیگری فراهم می شود. در این دوستی ها نیاز به امنیت و درک احساس به جای راه حل دادن قرار می گیرد.»
جمعه ، ۱۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]