تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816453128
پدری که فرزند شهیدش را کفن کرد+عکس
واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: اهالی محله رستم آباد یادشان نرفته که حاج ناصر چگونه با دستان خودش، جگر گوشه اش را غسل داد و کفن کرد تا در آن سال های پر تب و تاب به مردم به ویژه خانواده شهدا روحیه بدهد. محمود نوریان، فرزند خلف حاج ناصر، سجایای اخلاقی بی نظیری داشت که زبانزد بود.به گزارش دولت بهار به نقل از مشرق، پسر دوم حاج ناصر نوریان، یکی از جوانان نمونه محله رستم آباد بود که سال 1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به شهادت رسید. صبوری و خویشتنداری حاج ناصر، هنگام شنیدن خبر شهادت فرزندش هنوز هم نقل محافل است و اهالی محله خوب به یاد دارند که حاج ناصر نوریان چگونه تسلیم مشیت الهی شد و حتی یک قطره اشک برای شهادت فرزندش نریخت. حاج رضا نوریان روایت می کند که کسی ندید حاج ناصر برای شهادت محمود اشک بریزد اما وقتی مصیبت امام حسین(ع) را می خواندند اشک از گونه هایش سرازیر می شد. اهالی محله رستم آباد یادشان نرفته که حاج ناصر چگونه با دستان خودش، جگر گوشه اش را غسل داد و کفن کرد تا در آن سال های پر تب و تاب به مردم به ویژه خانواده شهدا روحیه بدهد. محمود نوریان، فرزند خلف حاج ناصر، سجایای اخلاقی بی نظیری داشت که زبانزد بود. او نام خودش را از محمود به عبدالله تغییر داد و می گفت محمود یعنی ستوده خدا اما من هنوز محمود نشده ام و بنده خدایی بیش نیستم. تکیه کلامش که هنوز با گذشت 30 سال از ذهن اهالی محله پاک نشده است، این بود: «به داد خود برسید که وقت تنگ است.» او فرمانده گردان تخریب و مهندسی رزمی بود و در کتاب روز سوم که مجموعه ای از دست نوشته های شهید محمود نوریان است اشاره شده که او در گفت وگو با بسیجیان مرتب این جمله را تکرار می کرد. حاج رضا نوریان روایت می کند که وقتی شهید محمود نوریان برای آخرین خداحافظی به مغازه پدرش رفت عده ای از اهالی به او گفتند مدت هاست در جبهه ای، حالا کمی استراحت کن. او در پاسخ به اهالی گفت: «به داد خود برسیم که وقت تنگ است...»
چهارشنبه ، ۱۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
-
گوناگون
پربازدیدترینها