تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819596348




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تامین رضایت مشتریان با به کار گیری هوش هیجانی


واضح آرشیو وب فارسی:کرنا: پیچیده تر شدن فضای رقابتی شرکت ها و سازمان ها، آهنگ پرشتاب تغییرات و پیچیده تر شدن شرایط اداره ی سازمان ها، ضرورت توجه به استعدادهای انسانی را بیش از گذشته آشکار می کند. روش های کهنه ی تجارت دیگر کارآیی ندارند، شدت فزاینده ی چالش های رقابتی هرکسی را به مبارزه می طلبد تا خود را با شرایط تطبیق دهد. قابلیت های مورد نیاز برای مدیران سازمان ها تفاوت های اساسی با یکدیگر دارد. مهارت هایی مانند طراحی تغییر، تطبیق دهی، ایجاد تنوع و قابلیت های گروهی در دو دهه ی پیش اهمیت زیادی نداشتند، اما اکنون بر اهمیت آن ها افزوده شده است. این تحولات، ارزش هوش هیجانی را افزایش داده و ضرورت توجه سازمان ها به این مبحث را ایجاد کرده است. هوش اجتماعی یا هیجانی نوعی استعداد عاطفی است که تعیین می کند از مهارت های خود چگونه به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم و حتی کمک می کند در مدیریت خود در کارمان موفق تر عمل کنیم. اگر سازمانی برخوردار از مهارت هایی مانند خودآگاهی، خودنظم دهی، انگیزه و هم دلی باشد و مهارت های مدیریتی و ارتباطاتِ باز در آن جریان پیدا کند، ویژگی های مورد نیاز برای بقا را خواهد داشت. هوش هیجانی، ابزار تکامل یافته ای در اختیار مدیران سازمان ها و شرکت ها برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمان و تامین رضایت آن هاست. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایت مندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. اهمیت هوش اجتماعی چرا باهوش ترین شاگردان کلاس، ثروتمندترین مردم نیستند؟ چرا بسیاری از افراد تحصیل کرده به رغم برخورداری از نمره های عالی در دوره ی دبیرستان و دانشگاه نمی توانند در محیط کار اثربخش و خلاق باشند؟ واقعیت این است که از میان افراد بی شمار دارای هوش عقلانی مناسب، عده ی کمی از آن ها به موفقیت های بزرگ دست پیدا می کنند. در بسیاری از سازمان ها که مدیران آن ها از هوش تحصیلی بالایی برخوردار بوده اند، اتفاقاتی رخ می دهد که کارآیی مدیر را زیر سوال می برد. مدیری که هوش اجتماعی یا هوش هیجانی بالایی داشته و از نظر فنی نیز با تجربه باشد، با آمادگی و مهارت بیش تر و سریع تر از دیگران به رفع تعارض های جدید، ضعف های گروهی و سازمانی و خلاءهای موجود خواهد پرداخت. بنابراین می توان گفت به جز هوش تحصیلی، عوامل قابل پرورش دیگری در ارتقای کیفیت مدیریت دخالت دارند که مربوط به ویژگی های غیرعقلانی انسان هستند. ارتباطات انسانی، انطباق پذیری و سازگاری(یافتن راه حل های خلاق برای موانع) مدیریت شخصی، اشتیاق و انگیزه برای کار و پیش رفت، توانایی کار گروهی و داشتن روحیه ی هم کاری، مهارت در مذاکره و درنهایت توانایی رهبری مربوط به هوش هیجانی انسان هستند. توانایی علمی یک مدیر برای رساندن سازمان یا شرکت به قله های موفقیت کافی نیست؛ مدیر باید دارای قدرت تأثیرگذاری، متقاعدسازی دیگران و مهارت درونی مبارزه برای اهداف چالشی در فضای رقابتی امروز باشد. هوش هیجانی و هوش عقلانی سطح هوش هیجانی از نظر وراثتی ثابت نیست و فقط در زمان کودکی شکل نمی گیرد. برعکس بهره ی هوش عقلانی که از دوره ی نوجوانی به بعد تغییر بسیار کم تری دارد، هوش هیجانی تا حد بسیار زیادی آموختنی است و در طول زندگی با بهره گیری از تجربه ها شکل می گیرد و میزان آن رو به رشد خواهد بود. اگر چه عقل و هوش منطقی IQ به قدرت استدلال کمک می کند، اما توانایی پیش بینی پیامدهای تصمیم، فقط از هوش هیجانی برمی آید. بر این اساس افرادی که صرفا بر قدرت استدلال تکیه دارند، تصمیم های اشتباه می گیرند و در زندگی اجتماعی و سازمانی مدام شکست می خورند و دیگران را از خود دور می کنند. از طریق IQ می توان به استخدام درآمد؛ ولی از طریق هوش اجتماعی می توان در سازمان دوام آورد، رشد کرد و به مدارج عالی رسید. در کنار آموزش فرمول ها، نظریات و محفوظات درسی، ضروری است به نوجوانان و جوانان پنج مهارت خودآگاهی، کنترل هیجان ها، انگیزه سازی، شناخت عواطف دیگران و مهارت تنظیم روابط را بیاموزیم. خودآگاهی (شناخت عواطف شخصی): خودآگاهی برای شناخت احساسات و استفاده از آن ها، راهنمایی خود در تصمیم گیری ها و بررسی واقع گرایانه از توانایی ها و محدودیت های خویش در جهت پرورش حس اعتماد به نفس ضروری است. افرادی که در مورد احساسات خود اطمینان و قطعیت دارند، بهتر می توانند زندگی خود را هدایت کنند. کنترل هیجان ها (خودنظم دهی):  قدرت تنظیم احساسات، یک نوع توانایی متکی بر حس خودآگاهی است. بهره گیری از عواطف و هیجانات باید به گونه ای باشد که به جای مداخله و مزاحمت در انجام امور، تسهیل کننده باشند. افزایش سطح وجدان و قدرت موکول کردن تفریح به زمان دیگر، تلاش برای رسیدن به اهداف و توان به دست آوردن بهبود مجدد بعد از تجربه ی آشفتگی و استرس ازجمله مهارت هایی است که بر اثر کنترل هیجان ها به دست می آید. این توانایی کمک شایانی برای از بین بردن تهدیدهای محیطی می کند. انگیزه سازی: افراد برخوردار از این مهارت، در محیط کار خود بسیار مولد و اثربخش خواهند بود. استفاده از علایق، تحرک بخشی به سوی اهداف و انجام فعالیت های موفقیت آمیز را میسر می کند. شناخت عواطف دیگران(هم دلی): درک دیدگاه ها و احساسات دیگران و ایجاد صمیمیت بیش تر با افراد که به شناخت نیازها و خواسته های دیگران می انجامد، موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. خدمت محوری در سازمان نشانه ی هم دلی است. مهارت در تنظیم روابط: درک و هماهنگی بیش تر با افراد، گروه و اجتماع، هم کاری، مذاکره، نفوذ و مدیریت تعارض، مهارت هایی هستند که محبوبیت مدیر را بین افراد تقویت می کنند. این افراد با تقویت ارتباط منطقی و موثر می توانند نقش موثری در تحولات داشته باشند. بر این اساس می توان گفت سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیت ها در گرو مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند و افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا موفق تر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند، پس هوش هیجانی، پیش بینی کننده ی موفقیت افراد در زندگی و نحوه ی برخورد مناسب با استرس هاست. نقش هوش هیجانی در سازمان در رویکرد جدید مدیریت، فرهنگ سازمانی، کار تیمی و نحوه ی هم کاری مدیر با دیگران اهمیت خاصی دارد. درواقع تمرکز اصلی بر رشد و پرورش افراد است تا از این طریق بهره وری سازمان افزایش یابد. بنابراین مدیران موفق کسانی هستند که دارای توان مندی اجتماعی و مهارت های ارتباطی بوده و در درک هیجانات خود و دیگران و بیان و انتقال احساسات به خوبی عمل کنند. در عرصه ی رقابتی امروز تغییرات تکان دهنده ی بازار و فن آوری های رقابتی پیش بینی نشده، موجب آسیب پذیری شرکت ها می شود. اگر سازمانی برخوردار از مهارت هایی مانند خودآگاهی، خودنظم دهی، انگیزه و هم دلی باشد و مهارت های مدیریتی و ارتباطاتِ باز در آن جریان پیدا کند، می تواند در رقابت با سایر سازمان ها موفق ظاهر شود. کارکنان با هوش هیجانی بالا می توانند هرگونه احساسات و هیجانات منفی را در چارچوب کار خود به شکلی مثبت تغییر دهند. مدیران برخوردار از هوش هیجانی بالا نیز رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایت مندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. بر این اساس در سازمان های امروزی باید به هوش هیجانی بیش تر توجه داشت.  حمیده کارگر  کارشناس ارشد مدیریت دولتی


چهارشنبه ، ۱۲اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کرنا]
[مشاهده در: www.kerna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن