واضح آرشیو وب فارسی:آناج: چه خوب می شد اگر مردم با خود صادق بودند و چنانچه لباس پادشاهی وجود نداشت بدون ترس آن را بیان می کردند.گروه اجتماعی آناج: حتما آن داستان خیاط و پادشاه را شنیده اید، داستانی که پادشاه از خیاط لباس خاصی می خواهد و خیاط با بیان اینکه لباس را فقط دانایان می بینند و کسی دیگری نمی بیند و فردی به خاطر ترس از دانا نبودن جرات نمی کند بگویید که چیزی نمی بیند و پادشاه لخت می گردد؛ حکایت این روز های ماست . به زحمت می توان لحظه ای از حیات ما را یافت که به نحو الکترونیکی آرشیو نشده باشد. این روزها نرم افزارها، نقشۀ راهِ تجربه ها، ارزش ها و باورهایمان را ترسیم می کنند. در زمانی که دیگر از مطالعه رمان های بلند و داستان های خبری نیست و مردم در عصر ارتباطات و علم ، خلا مطالعه و علم آموزی خود را با پرسه زدن در شبکه های اجتماعی و نیز مطالعه تیتر وار عناوین و یا سخنان بزرگان ، جملات حکیمانه و یا شعر های کوتاه پر میکنند . سوادی که تصنعی بوده و به نوعی تقلید کورکورانه محسوب می باشد و داده های دریافتی به شدت در مکالمات روزمره و جهت پر ادعا بودن استفاده می گردد . اگر به دور بر خود با دقت نگاه کنیم کم نیستن افرادی که به گالری های نقاشی و عکاسی می روند و موسیقی کلاسیک گوش می دهند؛ شب های شعر می روند و ساعت ها از وقت خود را صرف نقد و صحبت در مباحثی صرف می کنند که هیچ اطلاعی از آن ندارند. ماه ها و یا حتی سال ها باجلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته اند ، ریش پروفسوری وسبیل نیچه ای گذاشتند و کتاب هایی را بی آنکه خوانده باشند طوری در دست می گیرند که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: «عجب، فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی می فهمد!» آدمایی که امروزه همه هنرمند هستند و صاحب سبک ، از شعر نو وکلاس های تئاتر و موسیقی تا برپایی نمایشگاه عکس ، گوش دادن به آهنگ های خارجی و بیان تکه کلمه های خارجی، نقد فیلم ها و داستان های خارجی ، حضور چند ساعته در کافه ها و در مواردی آغشته به سیگار ، جمع هایی که اکثرا جوان و دانشجو بوده و سعی در روشنفکر نشان دادن خود با عادات و رفتاری خاص هستند؛ متاسفانه این مسئله در جوانان تبدیل به اپیدمی شده که هر چه شبیه غربی ها بیشتر باشی ، روشنفکر تری . البته در این بین هستند اساتیدی که صاحب سبک هستند و در ادبیات و دیگر هنر حرفی برا گفتند داشته و ادعای بجایی دارند. ترس از قضاوت فردی و اجتماعی باعث این دروغ گویی بزرگ شده و عدم اعتماد به نفس و نارضایتی از خود که بوسیله غرب و به کمک شبکه های اجتماعی به جوانان ایرانی دیکته شده است سبب انجام این کارها می شود و به نوعی در تلاش است که خود را با دروغ به دیگران اثبات کند و این حرکت به مرور زمان تبدیل به عادت شده و کم کم سبب تغیر رفتار عمومی جامعه می شود . سواد تصنعی ما هم کم و کمتر می شود و فقط شبکه های اجتماعی و عباراتی که در صحیح بودن و یا اثر هنری بودنشان مطمئن نیستیم ، تنها منبع مطالعه ما هستند و برای عقب نیفتادن از جمع روشنفکران ! مجبور به تایید و کپی بعضی عبارات هستیم ! گاهی شعر هایی که شعر نیستن و صرفا تعدادی کلمه ادبی هستند و ما در پی تعریف و تمجید شاعر هستیم ! و بقیه در تلاش برای تایید تعریف ما ... بیایید با خود صادق باشیم و اگر واقعا لباس پادشاهی وجود ندارد آن را بیان کنیم .
چهارشنبه ، ۱۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آناج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]