محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803790585
روایتی از مذاکرات هسته‌ای در «شام آخر در وین»
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: روایتی از مذاکرات هسته‌ای در «شام آخر در وین»
«شام آخر در وین» روایت یک خبرنگار هسته‌ای از مذاکرات ایران با گروه 1+5 است که به قلم حسن محمدی منتشر شده است.
به گزارش نامه نیوز، این کتاب که روند مذاکرات و حواشی آن را روایت می‌کند، شامل این فصل‌هاست: «هنوز هیچ‌چیز مشخص نیست»، «دیپلماسی رسانه‌ای قوی نداریم»، «سوت آغاز اولین تمدید»، «پاییز مذاکرات و چشم‌های امیدوار»، «مذاکرات هسته‌ای در شهر دانشگاه‌ها»، «خانه به دوشی در وین» و «شام آخر در وین».
کتاب «شام آخر در وین» با یادداشتی از دکتر علی‌اکبر صالحی، در 188 صفحه، با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 20000 تومان در انتشارات بامداد نو منتشر شده است.
در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «...اندکی دیر رسیده بودیم و دکتر صالحی مشغول استراحت شده بود. گویا شب قبل تا پنج صبح بیدار بوده و جلسه داشته‌اند. دقایقی که در راهرو اتاق‌های هیأت ایرانی در هتل کوبوروگ بودم، از رفت‌وآمدها و برخی افرادی که دیدم، چیزهایی دستگیرم شد. وقتی برگشتم به دوستانم گفتم من مطمئن هستم که کار شما تمام شده است. حتی کارشناس خبره مذاکراتی را در راهرو دیدم که حضورش در وین خبری نشده بود و با این که مرا می‌شناخت و همیشه احوالپرسی گرمی هم می‌کرد، به محض دین من طوری وانمود کرد که گویی مرا ندیده است. آقای نوریان هم دستش را روی بینی‌اش گذاشت و گفت: «محمدی، شتر دیدی، ندیدی!» و من هم هیچ‌گاه نگفتم که آن روز چه کسی را در راهرو دیدم!»
منبع: ایسنا
۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
-
سیاسی
پربازدیدترینها