واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: هاشمي و مردمسالاري ديني
تضعيف قواعد دموکراسي و پشت کردن به خواستههاي مردمي به جاي آن ايجاد رانتهاي دولتي و تشکيل طبقه جديد سرمايهداران، يکي ديگر از نسبتهايي است که جريان تجديدنظرطلب براي دولت هاشمي و شخص وي برشمرده و با تکرار آن هاشميرفسنجاني را فردي مخالف مردمسالاري ديني و متعارض با مطالبات طبقه متوسط و پايين جامعه عنوان ميکند.
اکبر گنجي يکي از تخريبکنندگان هاشميرفسنجاني است که در مقالات و سخنرانيهاي خود دائم هاشميرفسنجاني را فردي مخالف دموکراسي و سياستهاي وي را در تعارض کامل با انديشهاي مردممحورانه معرفي ميکند: «کارشناسان اقتصادي دو کارکرد مهم براي سياست تعديل اقتصادي در نظر ميگيرند؛ اول: تخصيص بهينه منابع. دوم: حذف رانت. اين دو کارکرد مهم سياست تعديل، به دليل شخصيت هاشمي در ايران به وقوع نپيوست. آقاي هاشمي به طور جدي در تخصيص منابع دخالت ميکرد و منابع را آن طور که خود ميپسنديد و تشخيص ميداد، توزيع ميکرد. در دو دهه گذشته بر اثر رانتجويي «طبقه جديد»ي در جمهوري اسلامي شکل گرفته است. اين طبقه نوکيسه در فرآيند خصوصيسازي با خريد تقريباً مجاني بسياري از صنايع ملي، به ثروتهاي بادآورده دست يافت. در دوران سازندگي حتي به دستگاههاي غيراقتصادي و امنيتي اجازه داده شد با فعاليتهاي اقتصادي نيازهاي مالي خود را تأمين نمايند. در پرتو چنان مجوزي، فسادهاي کلاني به وجود آمد و خط ترانزيت مواد مخدر با هدف ثروتاندوزي و تخريب غربيان فعال شد.»(1)
پاسخگو نبودن هاشمي به مردم - که يکي از مباني دموکراسي به شمار ميآيد- از ديگر نسبتهايي است که جريان مدعي اصلاحطلبي به هاشميرفسنجاني داده و وي را نيازمند پاسخگويي به مردم به دليل صورتپذيري قتلهاي زنجيرهاي و طولاني شدن جنگ با عراق عنوان ميکنند: «عاليجناب سرخپوش بايد در دو زمينه مشخص به شهروندان پاسخگو باشد. اول: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر که باعث به شهادت رسيدن صدها هزار تن از بهترين فرزندان اين مرز و بوم شد، هزاران معلول بر جاي گذاشت و ميلياردها دلار خسارت بر جاي نهاد. دوم: قتلهاي زنجيرهاي دگرانديشان و دگرباشان.»(2)
مواضع غيرشفاف و چندپهلو ديگر بهانه تجديدنظرطلبان براي تخريب هاشميرفسنجاني است، آنگونه که در يکي از مواضع آنها ميخوانيم: «مشکل ما با آقاي هاشمي آزادي يا زنداني بودن کرباسچي نبوده بلکه مشکل از مواضع غيرشفاف رفسنجاني است. کارگزاران مواضع سياسي خود را با شخص هاشمي تنظيم ميکنند و از آنجا که شخص ممکن است دچار تغيير موضع شود آنان مواضع متناقض از خود نشان ميدهند. اگر اين تبعيت يکطرفه بين کارگزاران و هاشمي وجود نداشت، مشکل کارگزاران در موضعگيريها حل ميشود، اما در وضع فعلي، آقاي هاشمي با مسائل برخورد غيرشفافي دارد و در برخورد موارد موضعگيري نميکند.»(3)
حمايت نکردن هاشميرفسنجاني از عناصر وابسته به خود در مواقع اضطرار خصيصه ديگري است که هواخواهان ليبراليسم به هاشميرفسنجاني نسبت داده و وي را به آن صفت ميخوانند: «مشکل کرباسچي آن است که با طناب هاشميرفسنجاني به درون چاه رفت. در ديداري که اخيراً در قم با برخي از مراجع تقليد داشتيم، يکي از آن بزرگان ميفرمود وقتي هاشمي يکي از آقايان را براي عضويت در کابينهاش به تهران دعوت کردند، گفتم با طناب هاشمي به درون چاه مرو که عاقبت خوشي به دنبال ندارد. اتفاقاً پيشبيني آن مرجع محترم درست از آب درآمد و پس از آنکه فشارهاي جناح راست افزايش يافت، هاشمي پشت آن وزير را خالي کرد و او کابينه را ترک کرد. کرباسچي با دعوت هاشمي و با اختيارات ويژه، شهردار تهران شد. اما وقتي محاکمه شد و به زندان رفت، هاشمي از او حمايت لازم را به عمل نياورد.»(4)
عباس عبدي، يکي از تئوريسينهاي برجسته تجديدنظرطلب هم درباره ويژگيهاي شخصيتي هاشمي اينگونه ميگويد: «يکي از دلايل حذف آقاي خوئينيها از مرکز تحقيقات استراتژيک اين بود که شايد آقاي هاشمي فکر ميکرد که اين مرکز کارش اين است که سياستهاي برنامه اول را تئوريزه کند، يک بار جلسهاي بود و مرکز نظري را به آقاي هاشمي انتقال داد، ايشان براي کوچک کردن گفت که اين حرفها ژورناليستي است، مرکز تحقيقات و روزنامه سلام در ذهن آقاي هاشمي يکي شده بود و ديگر ادامه دادن معنا نداشت.»(5)
اين عنصر مدعي اصلاحطلبي اختلافات بين موسويخوئينيها و هاشمي و همچنين اختلافات خود با هاشميرفسنجاني را اينگونه بيان ميکند: «مسئله آقاي موسويخوئينيها با آقاي هاشمي به خاطر اين بود که سروکله يک روزنامه منتقد به مديرمسئولي ايشان به نام «سلام» پيدا شده بود من مشکلي با ماندنم (در مرکز تحقيقات) نداشتم، من آقاي روحاني را هيچ وقت نديدم فقط آقاي مهاجراني را جاي من گذاشتند و من تبديل شدم به يک پژوهشگر عادي تا اينکه سال ۷۲ به زندان افتادم و فردايش آمده بودند و ماشين بردند بعد از زندان دوباره سر کار رفتم اما بعد از مدتي گفتند تسويه کن و من هم تسويه کردم.»(6)
يک سايت حامي هاشميرفسنجاني هم اخيراً با گلايه از رفتارهاي متناقض تجديدنظرطلبان در برخورد با هاشمي، به رفتارهاي متغير عباس عبدي اشاره و وي را فردي معرفي ميکند که براي خوشامد يک گروه و جبهه خاص نو به نو لباس عوض ميکند: «در اين ميان نبايد از امثال عباس عبدي غافل شد که هنوز در اتفاقات دهه ۷۰ خود را محبوس کرده و بغضهايي فراموش نشده دارند که گاه و بيگاه سر بر ميآورد. اين آقايان، همواره ساز اعتدال زدهاند و هميشه به ساز تندروها رقصيدهاند. اينان کساني هستند که نميخواهند نقش خود در تندرويهاي اوايل انقلاب و دوران اصلاحات را بپذيرند و همواره بر رويکرد غلط خود تأکيد دارند.»(7)
پينوشت:
1. عاليجناب سرخپوش، عاليجنابان خاکستري، ص189
2. همان، ص 129
3. روزنامه ابرار، 78/11/19
4. تاريکخانه اشباح، ص 199
5. انديشه پويا 94/02/20
6. همان،
7. سايت انتخاب، 94/11/27
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]