واضح آرشیو وب فارسی:وارث: بر طبق آیات و روایات مربوطه، نمازگزار باید قبل از وقت نماز خود را آماده کند و رفع خستگی نماید، نه این که دایماً خود را به دلیل اول وجود، دوم سجود فریب دهد.وارث: نماز را نباید در حال کسالت خواند بلکه ابتدا باید خستگی و خواب آلودگی را بر طرف کرد، آن گاه به نماز ایستاد. امام باقر علیه السلام در این زمینه حدیثی دارند که فرمایند : " لا تقم الی الصلوة متکاسلا و لا متناعسا ولا متثاقلا فانها من خلل النفاق / با بی حالی، خواب آلود، کاهلانه به نماز نایستید، چرا که اینها از علامات نفاق است. " یعنی کسی که در مقابل خدا می ایستد، باید در حضور او حاضر و قلبش متوجه او باشد. هنگامی که انسان با کسالت و بی حالی به عبادت بپردازد معلوم می شود که قلب او در جای دیگر است و با سختی و کراهت به نماز ایستاده و غرض از عبادت، غیر خداست و این مصداق روشن خود فریبی است . گاهی انسان برای فرار از نماز و یا به تاخیر انداختن آن، کسالت و خستگی و گرسنگی را بهانه قرار داده و خود را فریب می دهد، لذا همیشه رفع کسالت و گرسنگی را بر نماز مقدم می دارد، در حالی که بر طبق آیات و روایات مربوطه، نمازگزار باید قبل از وقت نماز خود را آماده کند و رفع خستگی نماید، نه این که دایماً خود را به دلیل اول وجود، دوم سجود فریب دهد . در نظام مناسبات عالم انگار رابطه ای بین جسم و جان انسان برقرار است که هرچه به وزن توجه به تن افزوده می شود روح انسان، لاغر و نحیف می شود و برعکس هرچه از مقدار توجه و اعتنای به تن کاسته می شود روح جان می گیرد و بال و پر پرواز می یابد. برای خواندن نماز با حضور قلب هم گریزی نیست که از وزن توجه به تن کاسته شود اما مهم ترین ریشه های جان گرفتن و پروار شدن تن، پرخوری و پرخوابی است که اجازه رشد روحانی را به انسان نمی دهد. بحث های این مطلب برگرفته از کتاب "حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز" تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی است. پرخوری و گرسنگی شدید، مساوی کسالت در نماز این که در روایات دستور داده شده با شکم گرسنه عبادت کنید، این به تناسب حال افراد است و هر کس باید به حال خود رجوع کند و ببیند با چه مقدار از غذا خوردن می تواند حال مناسبی برای عبادت داشته باشد . منظور از گرسنگی، سیر نشدن و پر نکردن شکم است که مسلماً کسی که به اندازه لازم غذا بخورد با یک سبکی و نشاط مخصوص به طرف عبادت می رود، نتیجه این که پر خوردی و گرسنگی بیش از حد، موجب بی حالی و کسالت در عبادت و کسالت و بی حالت موجب حواس پرتی در نماز می گردد . سعدی می گوید: نه چندان بخور کز دهانت برآید/ نه چندان که از ضعف، جانت برآید چگونه به پرخوری فائق آییم و به حضور قلب برسیم؟ اما چگونه می توان به ترک پرخوری فایق آمد و سپس به حضور قلب در نماز رسید؟ ترک پرخوری جز از طریق کنترل شکم ممکن نیست و این کنترل میسر نمی گردد، مگر این که مضرات پرخوری را بدانیم، به همین جهت به چند روایت در این باب توجه کنید. روایتی از امام صادق علیه السلام است که می فرماید: "لیس شی ء اضر لقلب المؤمن من کثره الا کل و هی مور ثة شیئین: قسوة القلب و هیجان الشهوة. و الجوع ادم للمؤمنین و غذاء للروح و طعام للقلب و صحة للبدن / برای قلب مؤمن، چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست. پرخوری باعث قساوت قلب و تحریک شهوت می شود و گرسنگی، خورشت مؤمن و غذای روح و طعام قلب و صحت بدن است . " و در روایت دیگر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله داریم که: "من تعود کثرة الطعام و الشراب قسی قلبه / هر کس زیادی خوردن و آشامیدن عادت او شود قلبش سیاه می شود . " پرخوابی علیه بندگی پرخوابی هم یک نوع مریضی است که مبتلا به آن نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمی کند، بلکه تارک نماز هم می شود . پرخوابی و اعتیاد به آن، جسم را بی حال می کند و موجب ضعیف شدن اراده می گردد و اعتماد به نفس از آدمی که سلب می شود در نتیجه آدمی در مقابل معنویات عکس العمل منفی نشان می دهد، چنین شخصی در نماز با حالت خواب آلود روبه رو می شود و هنگام بیدار شدن از خواب، به سختی بر می خیزد و به علت اسارت خواب، با بی حالی وضو می گیرد و طوری صورت را می شوید که خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فکر خواب است و با اتمام نماز دست و پا شکسته، به طرف رختخواب پرواز می کند، چرا که محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود. در این مورد روایتی از حضرت عیسی علیه السلام آمد: "یا بنی اسرائیل لا تکثروا الاکل فانه من اکثر الا کل اکثر النوم و من اکثر النوم اقل الصلاة و من اقل الصلاة کتب من الغافلین / ای بنی اسرائیل در خوردن زیاده روی نکنید که همانا محصول زیاد خوردن بسیار خوابیدن است و هر کس بسیار بخوابد نماز و عبادتش کم خواهد بود و آن گاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد . " چگونه می توان پرخوابی را مهار کرد و به عبادت رسید؟ در مرحله نخست باید بدانیم که پرخوابی طبیعت اولیه ما آدمیان نیست بلکه بر اثر تکرار، جزء طبیعت ثانویه ما شده و شکل عادت گرفته است. سپس باید، عزم بر تنظیم اوقات خواب گرفته و زمان مناسب و متعادلی را برای آن تعیین کنیم و دایماً مراقب بر آن داشته باشیم. هیچ گاه اراده بر انجام کاری نمی کنیم، مگر این که به اهمیت موضوع پی برده باشیم؛ یعنی وقتی بدانیم که پرخوابی چه بلای عظیم و بیماری خطرناکی است و شخص مبتلا به آن هیچ چیز ندارد، در این صورت مصمم می گردیم تا خود را از این مصیبت بزرگ برهانیم . در مذمت پرخوابی همین بس که روح عبادت را از آدمی می گیرد و موجب ضعیف اراده بر تحصیل امور معنوی می شود، چنان که در روایت از امام صادق علیه السلام داریم که می فرماید: "کثرة النوم یتولد من کثرة الشرب و کثرة الشرب یتولد من کثرة الشبع و هما یثقلان النفس عن الطاعة و یقسیان القلب عن الفکر / خوابیدن فراوان بر اثر زیاد خوردن است و این دو سنگین کننده نفس هستند از طاعت و عبادت و قساوت می بخشند دل را از تفکر . " پس از این که اهمیت موضوع را به قلب تفهیم نمودیم، در صدد اصلاح برآییم که با مراقبت و مجاهدت، آهسته آهسته مشکل حل خواهد شد . سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم / که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته اگر لذت سحرخیزی را بچشیم پرخوابی را کنار می گذاریم اگر یک بار خواب خود را کنترل کنیم و از لذت سحر خیزی بهره مند شویم، آن گاه درک خواهیم کرد که تاکنون چه نعمت عظیمی را از کف می داده ایم و در می یابیم که با تنظیم خواب و سحر خیز شدن، همت آدمی بلند و اراده بشر راسخ و قدرت اعتماد به نفس افزایش می یابد و در این صورت است که تحصیل حضور قلب ممکن خواهد شد، چرا که کسب حضور قلب در نماز، بستگی به میزان عزم و اراده و مراقبت آدمی دارد . نماز را در حالت کسالت نخوانیم نماز را نباید در حال مستی و کسالت خواند بلکه ابتدا باید خستگی و خواب آلودگی را بر طرف کرد، آن گاه به نماز ایستاد. امام باقر علیه السلام در این زمینه حدیثی دارند که فرمایند: "لا تقم الی الصلوة متکاسلا و لا متناعسا ولا متثاقلا فانها من خلل النفاق / با بی حالی، خواب آلود، کاهلانه به نماز نایستید، چرا که اینها از علامات نفاق است." یعنی کسی که در مقابل خدا می ایستد، باید در حضور او حاضر و قلبش متوجه او باشد. هنگامی که انسان با کسالت و بی حالی به عبادت بپردازد معلوم می شود که قلب او در جای دیگر است و با سختی و کراهت به نماز ایستاده و غرض از عبادت، غیر خداست و این مصداق روشن خود فریبی است . اول وجود، دوم سجود یک فریب است گاهی انسان برای فرار از نماز و یا به تاخیر انداختن آن، کسالت و خستگی و گرسنگی را بهانه قرار داده و خود را فریب می دهد، لذا همیشه رفع کسالت و گرسنگی را بر نماز مقدم می دارد، در حالی که بر طبق آیات و روایات مربوطه، نمازگزار باید قبل از وقت نماز خود را آماده کند و رفع خستگی نماید، نه این که دایماً خود را به دلیل اول وجود، دوم سجود فریب دهد . /1102001307
شنبه ، ۸اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]