واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگو با والدین شهید شمسعلی غلامیان
چشمان منتظری که زیاد منتظر نماند/ خدا را روزی هزار مرتبه شکر میکنیم
پدر و مادر شهید شمسعلی غلامیان عنوان می کنند که از اینکه فرزندمان در چنین راه پرافتخاری گام برداشته و جان خود را از دست داده است، خدا را شاکریم و خوشحالیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیزمهای دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگهای غیرخودی است، ایثارگری و شهادتطلبی نقش بهسزایی در حفظ دین و ارزشهای آن و استقلال کشور ایفا میکند؛ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیای آن بهمنظور مقابله با تهاجم فرهنگی، موضوعی است که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است. ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمانبر است، البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریعکنندهای دارند، مثلاً درباره توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان دیگر جوامع نیز نقش داشتهاند اما برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی خبرگزاری فارس در استان مازندران بهعنوان یکی از رسانههای ارزشی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی در سلسله گزارشهایی در حوزه دفاع مقدس و بهویژه تاریخ شفاهی جنگ، احساس مسئولیت کرده و در این استان پای صحبتها و خاطرات رزمندگان و خانوادههای شهدا نشسته و مشروح گفتههای آنها را در اختیار مخاطبان قرار داده که در ادامه بخش دیگری از این یادگاریها از نظرتان میگذرد. * دیگر برنگشت، تا این که پیکرش آمد سیدهمعصومه محمدنژاد مادر شهید شمسعلی غلامیان میگوید: خدا به من 6 فرزند داد که شمسعلی آخرین فرزندم بود که در راه خدا دادم انشاءالله خدا قبول کند.
17 سالش بود که به سربازی رفت، تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان ادامه داد که بعد از آن به خدمت سربازی رفت، هیچوقت خواندن نماز، قرآن و دعاهای توسل و ندبهاش ترک نمیشد، اخلاق و رفتارش زبانزد همه بود، همیشه به همراه پسرخالهاش شهید عباس خاننژاد در مسجد مشغول خواندن نماز و قرآن بود، وقتی که خواست برود سربازی به او گفتم: «پسرم! تو که میخواهی بروی مرا چه کسی داشته باشد؟ چه کسی از من نگهداری کند؟» در جوابم میگفت: «اگر اینطور است امام خمینی را چه کسی نگه میدارد؟ خُب معلوم است خدا! پس تو هم نگران نباش خدا از تو نگهداری میکند.»
همان بار اولی که رفت دیگر برنگشت، تا این که پیکرش آمد، از این که او را در راه خدا دادهام خوشحالم، چون خدا خودش داد و خودش هم امانتش را گرفت، خدا را روزی هزار مرتبه شکر میکنم که چنین پسری تربیت و تقدیم اسلام و انقلاب کردم؛ شهید شمسعلی 9 ماه بعد از شهادت خواهرزادهام شهید عباس به شهادت رسید. * کار کردن برای شهدا فقط به شعار نباشد حاج یحیی غلامیان پدر شهید شمسعلی غلامیان میگوید: پسرم در تاریخ 22 دی 1360 در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب ـ بازیدراز به شهادت رسید، از شمسعلی هرچه بگویم کم است، بسیار محجوب و متین بود.
دوران دبیرستان را در مدرسه غفاری بابل درس میخواند هیچوقت به من نمیگفت که پول توجیبی یا هزینه رفت و آمد به من بده، من چون شغلم کشاورزی بود بعد از این که درو میکردم، مقداری شالی به او میدادم تا او با فروش آن هزینه تحصیلش را بدهد. ناگفته نماند از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود، اگر الان زنده بود یکی از ورزشکاران بهنامی میشد، در رشته ورزشی فوتبال و کشتی در مدرسه و محل حرف اول را میزد. هر صبح بعد از نماز صبح ورزش میکرد، بعد به مدرسه میرفت، موقع ظهر که به خانه برمیگشت اولین کاری که میکرد وضو میگرفت و نمازش را میخواند و بعد ناهارش را میخورد، بعد از کمی استراحت به همراه پسرداییاش «سید مهرعلی محمدنژاد» به مسجد بالامحله میرفتند و بچهها را قرآن، احکام و امر به معروف و نهی از منکر تعلیم میدادند.
هرگز وقتش را به بطالت نمیگذراند، هیچوقت بیکار نبود، زمان کشاورزی به نشا میرفت، آن زمان دستمزد کارگر روزی 10 تومان بود، او 5 تومان را میگرفت و بقیه را پس میداد، میگفت بنده خدا خودش خرج دارد و نیازمند است، به مستمندان و فقرا کمک میکرد، بعد از شهادتش چند نفر آمدند و به من گفتند این پول را شمسعلی به ما قرض داده بود، من هم میگفتم پسرم که هیچ چشمداشتی نداشت من هم به شما میبخشم. وقتی خواست به جبهه برود به من گفت: «آقاجان! اگر اجازه بدهی میروم، اگر ندهی هم باز میروم!» البته با شوخ طبعی این حرف را به من زد، من هم برایش امضاء کردم و رضایت دادم، که سرانجام بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نائل آمد؛ الان هم از اینکه فرزندم در این راه پرافتخار جان خود را فدا کرده خدا را شاکریم و ناراحتی نداریم. در آخر بد نیست بگویم 3 هزار متر مربع زمین بهنام شمسعلی کرده بودم، بعد از شهادتش گفتم چون پسرم ورزشکار بود زمینی که به نامش است را برای ساخت باشگاه اهدا میکنم، برای زمینم مشتری آمده بود که پول هنگفتی میداد، اما رضایت ندادم که بفروشم، گفتم نیت کردم که باشگاهی به نام شهیدم برای جوانان محل احداث کنم که الحمدلله این اتفاق افتاده است. تنها سفارشم این است که کار کردن برای شهدا فقط به شعار نباشد بلکه در عمل باید پیرو راه و سیره شهدا باشیم. به گزارش فارس، شهید شمسعلی غلامیان، فرزند یحیی و سیدهمعصومه در 11 اسفند 41 در بابلسر دیده به جهان گشود و سرانجام در نخستین سالهای دفاع مقدس 22 دی 1360 در منطقه سرپلذهاب جام شهادت را سرکشید.
94/12/07 - 12:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]