واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: رازی در سینه داشتند و سعی میکردند با مصرف مواد آن را فراموش کنند. مادر اسیر افیون شده بود و میدانست اگر راز قتل را فاش کند دیگر از مواد خبری نیست .
به گزارش جام جم آنلاین،به همین خاطر مهر سکوت به دهان زد اما در ششمین روز بهمن، شک مغازه داران محل به ارتباط زن همسایه با پسر جوان سرنخ ماجرا را به پلیس مشهد داد. پسر 25 ساله همراه زن همسایه به طرف خانه میرفتند که مغازهداران به رفتارهای غیرطبیعی و با هم بودن این دو نفر مشکوک شده و موضوع را با پلیس درمیان میگذارند. ماموران این دو نفر را دستگیر کرده و در جلسات بازجویی دریافتند که دو متهم چیزی را پنهان میکنند. بررسیهای محلی نشان داد این زن دختر خردسالی داشته که به طرز مرموزی ناپدید شده است. تحقیقات برای شناسایی سرنوشت دخترک آغاز شد تا اینکه ماموران با اعترافات مادر از دفن کودک دو ساله در بیرون از شهر با خبر شدند. پس از تحقیقات و دریافت اطلاع از محل دفن کودک با دستور قاضی حسینی، بازپرس جنایی مشهد جسد دختر بچه به پزشکی قانونی منتقل شد. اما پزشکان نظر دادند که دختر بچه بر اثر انسداد مجاری تنفسی جان باخته و به این ترتیب یک پرونده جنایی روی میز قاضی ویژه قتل عمد گشوده شد. در ادامه تحقیقات مشخص شد که زن جوان، مادر کودک خردسال بوده است. زن 23 ساله در ابتدا عنوان کرد وقتی به منزل بازگشتم دیدم شالی دور گردن دخترم پیچیده شده و او فوت کرده است. او اضافه کرد: دخترم نوزاد بود که همسرم به جرم حمل و فروش مواد مخدر به زندان افتاد. من در آن زمان خیلی تنها بودم ولی مشکل اصلی من زندانی بودن همسرم نبود، بلکه اعتیاد به مواد مخدر من را اسیر خود کرده بود و باعث میشد که نتوانم مادر خوبی باشم. در آن مدت بود که با پسر همسایه که خودش از مصرفکنندگان مواد مخدر است آشنا شدم. تحقیقات نشان داد، زن 23 ساله پسر جوان را به خانهاش راه میداد و با او به مصرف موادمخدر مینشست. او میدانست که نباید جلوی چشم فرزندش این کار را انجام دهد ولی دیگر نمیتوانست با نیروی غریزی که او را به سمت مواد میکشید مقاومت کند. پسر را به خانه راه میداد و از مواد مخدری که او همراه خود داشت مصرف میکرد. بعضی اوقات هم پسر برایش مواد تهیه میکرد و اینگونه شده بودند دوست و همدرد یکدیگر و حدود دوسال به همین روال گذشت. زن جوان درباره روز حادثه گفت: آن روز پسر همسایه طبق معمول به خانهام آمد و با هم نشسته بودیم و داشتیم مواد میکشیدیم که دختر گریه کرد. ناگهان پسر جوان عصبانی شد و به من گفت: خیلی دخترت را لوس کرده ای. بعد هم به سمت دخترم رفت و به او سیلی زد و او را برد به اتاق دیگر. دختر بچه دیگر صدایش هم درنیامد و ساکت و آرام ماند. مادر بیخیال از همه عالم، فکر میکرد که دخترش خوابیده است. مواد میکشید و حتی لحظهای هم به کودکش فکر نمیکرد. مادر در خیال خوش خود غوطهور بود که پسر همسایه نگران کودک شد و به مادرش گفت که به او سر بزند و ببیند در چه حالی است. زن وقتی وارد اتاق شد با صورت کبود دخترک روبهرو شد. زن جوان با ترس و لرز فراوان جسد فرزند بیگناهش را سه روز در خانه نگهداشت و بعد از آن هم با پسر جوان تماس گرفت و از او خواست که حداقل بیاید و دخترش را دفن کند. پسر 25 ساله که راز خود را فاش شده میدید در بازجوییها گفت: زمانی که دختربچه گریه کرد خواستم به هر ترتیبی که شده او را ساکت کنم، برای همین اول سیلی به او زدم ولی وقتی دیدم صدای گریهاش بلندتر شد، با یک شال، محکم دور دهانش را بستم و او را در اتاق رها کردم. بعد از نیم ساعت خودم نگرانش شدم و به مادرش گفتم که سراغش برود ولی دیگر خیلی دیر شده بود. وی همچنین ادامه داد: بعد از سه روز همراه مادر کودک به بیرون شهر رفتیم تا او را دفن کنیم و به هنگام برگشتن از محل دفن، مغازهداران محل به ما مشکوک شدند و به پلیس اطلاع دادند. ما هم در مدت کوتاهی دستگیر شدیم. هفته گذشته متهمان همراه بازپرس حسینی به محل جنایت رفتند که در آنجا به تشریح روز حادثه پرداختند و نحوه قتل و دفن جسد را تشریح کردند. پس از تکمیل تحقیقات، دو متهم به زندان منتقل شدند تا پروندهشان برای محاکمه به دادگاه ارسال شود. امیر علی حقیقت طلب ضمیمه تپش
پنج شنبه 6 اسفند 1394 ساعت 22:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]