تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836483999




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

من نفوذی ام اما اهل جت اسکی نیستم/ مهندسی انتخابات برای ساختن «ایرانی ترسو»


واضح آرشیو وب فارسی:بیرجندرسا: بیرجندرسا-من و همه حزب اللهی ها نفوذی هستیم، زیرا آموزه های ما با آموزه هایی که خانواده آقای هاشمی داشته و دارند، متفاوت است. اهل «جت اسکی» نیستیم، «به مردم تبختر نمی کنیم»، «سفرهای خارجی معنادار و بی معنا نداریم»، «نان خانواده انقلابی بودن را نمی خوریم» و «بر علیه انقلاب و ارزش های آن در فتنه 88 در خیابان های تهران شعار نمی دهیم»، «مملکت را ششدانگ از آن خودمان نمی دانیم».به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا ، روزنامه ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه ها و نظریات اصلی و اساسی خود می پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله های روزنامه های صبح کشور با گرایش های مختلف سیاسی را می خوانید: انتخاب اسفند، نفوذ ما در منطقه یا نفوذ غرب در ایران؟ روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی نوشت: انتخابات ایران همیشه روی مسایل منطقه ای اثرگذار بوده و این بار این تاثیر به شدت افزایش یافته است. دلیل این اثرگذاری ویژه، تحولات منطقه و نوع تاثیری که «ایران انقلابی» یا «ایران تسلیم طلب» می تواند بر آن داشته باشد، است. ایران انقلابی با تکیه بر ظرفیت های بومی منطقه، تلاش می کند تا تهدیدات نیروهای استعماری و گروههایی که به این جبهه استعماری وابسته هستند را برطرف نماید و «ایران تسلیم طلب» و به عبارتی «ایران ترسو» تلاش می کند تا خود را با قدرت های استعماری وفق دهد و تنها در آن هنگام وارد پرونده های منطقه ای می شود که قدرت های سلطه گر از آن خواسته باشند و در این میان نتیجه چنین مداخله ای افزایش قدرت نیروهای سلطه گر خارجی و کاهش توانمندی و اعتماد به نفس کشورها و ملت ها در این منطقه است. اما در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر ضرورت دارد: 1- انتخابات ایران از سوی مخالفان آن در سطوح بین المللی و منطقه ای، همواره به عنوان علامت بالندگی، تحرک و تداوم انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن تلقی شده است. این در حالی است که در منطقه ما کشورهای دیگری هم وجود دارند که انتخابات در آنها، چنین معنا و مفهومی ندارد. در پاکستان، ترکیه، عراق و افغانستان نیز انتخابات برگزار می شود ولی تحلیل و تفسیر درباره آن از تحلیل و تفسیر درباره پیروزی یا شکست یک یا چند حزب فراتر نمی رود. رسانه ها نیز نوعا یکی دو روز پیش از آن و یکی دو روز پس از آن درباره انتخابات و نتایج آن سخن می گویند. خبر آن هم معمولا هیچگاه درصدر خبرها قرار نمی گیرد این در حالی است که بحث در رسانه ها درباره انتخابات ایران چند ماه قبل از روز انتخابات شروع می شود و تا چند هفته پس از آن نیز امتداد می یابد و خبر انتخابات ایران برای چندین روز در راس خبرهای جهان قرار می گیرد. این نشان می دهد که برخلاف انتخابات در کشورهای دیگر منطقه، انتخابات ایران دارای تاثیری فراملی است و بر روی بسیاری از روندها و پرونده های منطقه ای و بین المللی تاثیر می گذارد. 2- در مورد ایران دهها سال است که دشمنان خارجی آن در انتظار یک «تغییر استراتژیک» هستند. دشمن برای این تغییر استراتژیک هزینه زیادی پرداخت کرده و مدت های مدیدی انتظار کشیده است. در زمان انتقال حضرت امام خمینی به بیمارستان در سال 68 به یک باره سیاستمداران و رسانه های خارجی به همدیگر نوید دادند که زمان تغییر استراتژیک فرا رسید و انقلاب اسلامی روزهای پایانی خود را آغاز کرده است اما البته این تفسیر زمان زیادی نپائید و از روز 15 خرداد ماه 68 این بحث مطرح شد که با به قدرت رسیدن یک خمینی جوان، انقلاب اسلامی که آیت الله خمینی آن را رهبری می کرد مسیر خود را ادامه می دهد. وقتی دولت دوم هاشمی به گونه ای عمل کرد که امکان حضور و نفوذ غرب و عوامل شناخته شده آن از جمله بعضی از سلطنت طلبان در حوزه های اقتصادی و فرهنگی فراهم شد و این اواخر به چالش تبدیل شد بار دیگر در غرب این زمزمه در گرفت که جمهوری اسلامی ایران در حال فاصله گرفتن از مواضع و اصول خود است و سرعت حرکت این قطار آنقدر زیاد است که تا رسیدن به ایستگاه نهایی وقت زیادی باقی نمانده است. این احساس در غرب با روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی در انتخابات خرداد 76 تشدید شد اما بعد از یک دوره زمانی، بار دیگر غرب باور کرد که جمهوری اسلامی هنوز روی اصول اصلی شکل دهنده به خود تاکید دارد و عوامل برهم زننده، آنقدر قوی نیستند که بتوانند روی حرکت انقلابی آن تاثیرگذار باشند با شکست این جریان در سال 84 و محور شدن مقوله «عدالت طلبی» حرف و حدیث های گذشته غرب تا حد زیادی کنار گذاشته شد و حتی به اینجا رسید که رئیس جمهور آمریکا دست کم دوبار طی نامه های محرمانه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی، برای اصلاح روابط آمریکا و ایران اعلام آمادگی کرد. در دوره جدید، آمریکایی ها از یک سو تجربه گذشته و توان نظام جمهوری اسلامی در مدیریت چالش های هویتی خود را پیش رو دارند و از سوی دیگر قضایای یکی - دو سال اخیر و زمزمه هایی که این بار از این طرف برای حل و فصل مسایل ایران و آمریکا شنیده شده، آمریکایی ها وهمگرایان آنان در انتظار «تغییر استراتژیک» در ایران نشسته است. در همین هفته های اخیر آقای دکتر سریع القلم که از او بعنوان «مشاور ویژه رئیس جمهور» یاد می شود فاش کرد که آمریکایی ها و اروپایی ها در حاشیه اجلاس امنیتی «داووس» به هیئت ایران گفته اند که در انتظار نتایج دو انتخابات آتی مجلس و ریاست جمهوری ایران هستند تا پس از آن با بررسی شرایط نسبت به اجرای تعهدات خود در برجام تصمیم بگیرند. به همین نسبت در سطح منطقه نیز رژیم های همگرا با آمریکا و اروپا در انتظار نتایج انتخابات 7 اسفند ایران به سر می برند از منظر آنان اگر گروهی که درست یا نادرست در ایران به عنوان «سازشکار» و «اهل دادن امتیاز» خوانده می شود، پیروز شود، ایران در موضع جدیدی قرار می گیرد و آنان نیز وضع تازه ای پیدا می کنند. بر این اساس روزنامه سعودی الحیات که در لندن چاپ می شود، طی چندین مقاله بر تاثیرگذاری نتایج انتخابات ایران به بحران سوریه و بقایا فنای اسد تاکید داشته اند. درواقع از منظر آنان پیروزی سازش طلبان، ایران را به دادن امتیازاتی ترغیب می کند که تاکنون علیرغم فشارها از دادن آن اجتناب نموده است. 3- انتخابات 7 اسفند ایران از منظر کسانی که در سطوح مختلف خارجی به ارزیابی میزان و نتایج قدرت ایران مشغول می باشند، یک معیار مهم در میزان و عمق هواداری از تفکری است که مهمترین دغدغه آن خروج از انزوا و به تعبیر درست تر «پذیرفته شدن» در مناسبات رایج جهانی است. به عبارت دیگر غرب تاکنون نتوانسته است بین تمایلات یک طبقه که بسیاری از پست های حکومتی ایران را در اختیار دارند و تمایلات توده هایی که این طبقه با سوار شدن بر دوش آنها به این مناصب رسیده اند، رابطه معنادار و «قطعی» برقرار نماید. غرب و همتایان منطقه ای آن در تبلیغات رسانه ای خود وانمود می کنند که این همانی وجود دارد و روی کارآمدن یک طیف که آشکارا تمایلات غرب گرایانه دارد، محصول تغییر باور اجتماعی ایرانیان نسبت به غرب و ارزش های آن است ولی اگر ما به روند مواجهه غربی ها با همین نخبگان حاکم نگاه کنیم و از لابلای خطوط نگاه آنان تردید در امتیازدهی به این طبقه را مشاهده می نمائیم و درمی یابیم که برخلاف آنچه در رسانه هایشان به تکرار گفته می شود، غرب نسبت به استحاله اجتماعی ایرانیان از «عزت طلبی» به «تسلیم طلبی» تردید جدی دارند در این جا علاوه بر آنچه از قول دکتر سریع القلم بیان شد، یک مقام دولتی آمریکا و خانم هیلاری کلینتون که هم حزبی اوباما و وزیر خارجه سابق اوست، حدود یک ماه پیش و در بحبوحه بحث برجام اظهار داشتند ما تغییر محتوایی در ایران مشاهده نمی کنیم و فکر نمی کنیم مقامات جدید ایران همان کسانی اند که می توانند مشکلات فیمابین ایران و آمریکا را حل کنند. از منظر آنان روز هفت اسفند روزی است که غرب بر تردید خود غلبه کرده و به «موضع مشخص» می رسد. در عین حال نکته اینجاست که بعد از روز 7 اسفند، آمریکایی ها یا به 11 اردیبهشت 88- که نامه آشتی طلبانه اوباما به تهران رسید- و بهمن 91 - روزی که سلطان قابوس در دیدار با مقامات ایرانی از نظر آمریکایی ها مبنی بر تمایل به توافق با ایرانی ها در پرونده هسته ای خبر داد- می رسند و با ارزیابی قدرت واقعی ایران، فشار بر ایران را در حوزه داخلی و منطقه ای تعدیل می کنند و یا اینکه به روزی که ایران پیش از رویت نشانه هایی از تمایل غرب به اجرای تعهدات برجامی خود، بخش عمده ای از تاسیسات مهم خود را تعطیل کرد برمی گردند و تلاش می کنند با مدیریت اختلافات خود، در بسیاری از پرونده های حساس، ایران را به در پیش گرفتن روش مذاکره و اعطای «امتیازات بزرگ» وادار نمایند. 4- در این تردیدی نیست که این انتخابات علاوه بر آنکه مثل همیشه مهم و اثرگذار است، «نقطه عطف» هم به حساب می آید. اگر به نوع تبلیغاتی که از یکی دو سال پیش از این درباره شرایط پیش روی کشور به راه افتاد، نگاه بیندازیم، این «نقطه عطف» خود را نشان می دهد. بعنوان مثال تمرکز دشمن روی رهبری و فشاری که برای شکستن داربست ها و سازوکارهای نظام - نظیر شورای نگهبان، سپاه پاسداران، مجلس خبرگان- دنبال شد از تلاش برای دستیابی به «تغییر هویتی» جمهوری اسلامی خبر می داد که البته این موضوع با هوشیاری نظام به جایی نرسید. همزمان با این موضوع، تلاش گسترده ای معطوف به «تغییرسازمانی» نظام- که در چهره تسخیر مجلس جلوه گر شد- گردید. غرب اگرچه امروز اعتراف می کند که دوم خردادیزه شدن انتخابات هفتم اسفند یک راه حل قطعی و نتیجه بخش نیست اما معتقد است در شرایطی که یک طبقه جدید با در اختیار گرفتن بعضی از مناصب نظام، بطور آشکار و پنهان «تغییر سیاست های خارجی» نظام را دنبال می کنند، کمک مجلس به این طیف و بخصوص کمک به امتداد آنان در حکومت طی سالهای آینده، «استراتژیک» و دارای «ارزش بنیادین» ارزیابی می نمایند و از این رو معتقدند این دوره ای است که اگر مغتنم شمرده شود، احتمالا قابل تمدید نیست. من نفوذی ام! حسن رشوند در سرمقاله امروز روزنامه جوان نوشت: از این پس صرف نظر از معنای لغوی «نفوذ» که در لغت نامه های فارسی آمده است به معنای «اثر کردن در چیزی»، «تأثیر گذاشتن بر کسی» یا «راه یافتن پنهانی در گروهی» است و در عرف سیاسی ـ امنیتی نفوذ را به «حضور غیریت در خانه یا در پشت جبهه خودی» معنا کرده اند، باید به فرهنگ لغات خانواده آقای هاشمی رفسنجانی هم رجوع شود و نفوذی را از قاموس این خانواده تعریف و تفسیر کرد.  طبیعی است که در این تعریف، نفوذ با ویژگی «فاعلیت و غیریت به معنی عامل خارجی یا بیگانه» نه تنها تلازمی ندارد، بلکه بالعکس وجود هر غیریتی عین حقانیت و اصالت موضوع و عوامل داخلی و حزب اللهی هم عین غیریت و خارج از اصالت موضوع تعریف خواهد شد. در تعریف این خانواده، رخنه یا نفوذ در درون جامعه و یارگیری از جبهه خودی انقلاب، نه تنها مانعی برای انسجام و هم افزایی نیروهای انقلاب به حساب نمی آید، بلکه عین انسجام بخشی و هم افزایی تفسیر می شود. فاطمه هاشمی رفسنجانی در سفر تبلیغات انتخاباتی خانوادگی به استان ها که این بار در بوشهر صورت گرفته است، تعریف جدیدی از نفوذ ارائه داده است که با این تعریف تازه فهمیدیم آنچه در لغت نامه های فارسی و ادبیات سیاسی ایران از گذشته تاکنون آمده است، اشتبا بوده و باید هم منابعی را که چنین تعریف نادرستی را دهها و شاید صدها سال انتشار داده اند، به دور ریخت.  اینکه فاطمه هاشمی رفسنجانی در تعریف جدید از نفوذی ها، حزب اللهی ها را نفوذی معرفی می کند و معتقد است هیچ نفوذی در خارج نیست، اگر با عینک «ادوارد شرلی»، عضو سابق شبکه جاسوسی سازمان سیا که می گوید «کلید اصلی برای ایجاد تغییر بنیادین در سیاست های ایران از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمی آید، بلکه باید نفوذ روحانیون از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود» نگاه شود، همه ما انقلابیون چه در کسوت روحانیت از جنس آیات عظام جنتی، یزدی و مصباح باشیم و چه یک رزمنده در جبهه سوریه در سنگر دفاع از انقلاب اسلامی و ارزش های آن تلاش کنیم، یک حزب اللهی نفوذی هستیم که باید حذف شویم، چراکه آموزه ها و رفتارهای ما با آموزه ها و رفتارهایی از جنس خانواده آقای هاشمی کاملاً متفاوت است. من حزب اللهی نفوذی ام چون در قاموس امثال من، برقراری رابطه با امریکا با هدف ختم انقلاب اسلامی معنا ندارد. مگر «کنت تیمرمن» آن عضو ارشد سازمان جاسوسی سیا نگفته بود «برقراری رابطه با ایران به معنای ختم انقلاب است، زمانی که ستون مبارزه با امریکا فروریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت»، پس با این نگاه من حزب اللهی که در خط مبارزه با امریکا قرار دارم یک نفوذی ام، چراکه با عدم رابطه با امریکا مانع ختم انقلاب اسلامی می شوم و برعکس فائزه هاشمی که در آستانه انتخابات به امریکا رفته و در منزل خانواده آن کسی که فرزندشان در ایران به جرم مسائل امنیتی و جاسوسی زندانی است، تردد می کند و برای هرگونه رابطه با امریکا تلاش می کند، نفوذی نیست! من نفوذی ام، چون معنای انقلاب خمینی (ره) را آنگونه فهم می کنم که آن بزرگوار فهم می کرد. آنجا که بر امثال من تکلیف کردند که «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان» ـ بخوانید نفوذی ها ـ بیفتد». از آنجا که من حزب اللهی نامحرم هستم و «ادوارد شرلی» و «کنت تیمرمن» امریکایی محرم انقلاب هستند، پس من نفوذی ام! من نفوذی ام، چون نگرانم دشمن پس از برجام، به فرموده رهبر عزیزم به حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملت ایران به انحای مختلف وارد شود و با نفوذ در مجلس شورای اسلامی یا خدای نکرده مجلس خبرگان رهبری و دیگر ارکان نظام، مثل موریانه از داخل پایه های نظام را سست کرده و فرو ریزد. من یک حزب اللهی نفوذی ام، چون در روزهای تعطیل تاسوعا و عاشورا مثل برخی خانواده های غیرنفوذی، سد لتیان را قرق نکرده و از تفریحات سالم «جت اسکی» استفاده نمی کنم و همچون یک حزب اللهی دگم اندیش حضور در مراسم عزای حسینی را بر بازی با «جت اسکی» ترجیح می دهم. من نفوذی ام، زیرا هر ساله تعطیلات نوروز را به جای عزیمت کاروانی به کیش و بهره گیری از امکانات دولتی آن، با یک سفر کم هزینه در مشهد و پناه به ملجأ و مأمن شیعیان جهان سپری می کنم. من یک حزب اللهی نفوذی ام، چون خانواده ام مثل مهدی هاشمی در زد و بندهای اقتصادی و سیاسی شرکت نکرده و به جهت رشوه دادن به شرکت «استات اویل» زندانی نمی شود و وجاهت بین المللی با زندانی شدن برای خود کسب نمی کنم. من نفوذی ام، چون در معنایابی انقلاب، به دنبال همان شعارهای اولیه انقلاب و استقلال کشور هستم و نگران هرگونه وابستگی کشور می شوم و تلاش نمی کنم در فهم خودم از انقلاب اسلامی و شعارها و ارزش های آن، همانند برخی آقایان، این شعارها را با نگاه امروزی استانداردسازی کنم. من نفوذی ام، چون مثل حزب کارگزاران سازندگی نسخه مدیریت کشور را تنها در قالب حرکت با گرایش لیبرالیستی نمی دانم و چون آقای مرعشی کارگزارانی، اسلام را فاقد نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نمی دانم و معتقدم پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) جغرافیای اسلام آن روز را که بسیار گسترده بود، با یک نظام سیاسی و اقتصادی جامع اداره می کردند. اصلاً من نفوذی ام برای اینکه مثل مرعشی اسلام را فقط دین هدایت نمی دانم و اعتقاد دارم اسلام عزیز برای کوچک ترین فعالیتم برنامه منظم تعریف کرده است. من و همه حزب اللهی ها نفوذی هستیم، زیرا آموزه های ما با آموزه هایی که خانواده آقای هاشمی داشته و دارند، متفاوت است. اهل «جت اسکی» نیستیم، «به مردم تبختر نمی کنیم»، «سفرهای خارجی معنادار و بی معنا نداریم»، «نان خانواده انقلابی بودن را نمی خوریم» و «بر علیه انقلاب و ارزش های آن در فتنه 88 در خیابان های تهران شعار نمی دهیم»، «مملکت را ششدانگ از آن خودمان نمی دانیم»، «حشر و نشر با مقامات امریکایی و اروپایی نداریم»، «طرفدار پابه برهنه هستیم و اعتقاد نداریم که با توسعه کشور در قبال پولدار شدن طبقه مرفه جامعه، طبقات پایین نیز می توانند ارتزاق کنند»، همچون امام عزیز سفر کرده خود و رهبر معظم انقلاب، لحظه ای از دفاع مظلومین فلسطین، سوریه، یمن و ... غفلت نمی کنیم و در این مسیر حاضریم جان خود را نیز نثار این آرمان کنیم». با این ویژگی ها همه ما حزب اللهی ها از منظر فاطمه هاشمی نفوذی هستیم. چون ما برای انقلاب اسلامی خود دو زنجیره هم عرضی و تمایز قائلیم و آنچه را که ارزش برای انقلاب اسلامی محسوب می شود، برای برجسته کردن و تقویتش می کوشیم و هر آنچه که تمایز ما با دشمن را نشان دهد و نفی های مربوط به انقلاب است، مورد توجه قرار می دهیم. حزب اللهی های نفوذی نگاه خودی و غیرخودی و ایجابی و سلبی دارند. دشمن را خودی حساب نمی کنند و هیچ گاه دولت را نیز در زمره غیرخودی و بیگانه تعریف نمی کنند، مگر اینکه علائم غیرخودی را در چهره و رفتار خود مشاهده کنند. حالا قضاوت کنید از منظر شما خوانندگان محترم من حزب اللهی نفوذی ام یا خانواده ای که دل در گرو دشمن سپرده و معتقد است هیچ نفوذی در خارج نیست و فقط حزب اللهی ها نفوذی اند! جوانان و گروه کهن سالان نیاوران دکتر حامد حاجی حیدری در سرمقاله امروز روزنامه رسالت نوشت: اصولگرایان، از سال هشتاد و دو و با ورود آبادگران ایران اسلامی کوشش کردند تا مسیر جوانان به رده های مختلف حکومت را بگشایند، هر چند که انکار ناپذیر است که شماری از کهن سالان، بویژه «گروه کهن سالان نیاوران»، برای سد مسیر این جوانان تقریباً از هیچ کاری فروگذار نکردند، و برداشت من این است که جوانان، با نجابت و صبوری و با تدبیر و امید واقعی، مسیر خود را ادامه داده اند و راه خود را از کوره راه، با نیرویی که از رهبر خود گرفتند استمرار بخشیدند؛ و این انتخابات، قطعاً و اگر یزدان نیکی دهش توفیق عطا فرماید، یک شروع دوباره خواهد بود، برای باور به نسل تازه جوانان خودساخته ای که اکنون با تقدیم «نسل دوم شهیدان انقلاب اسلامی»، شهیدان هسته ای و شهیدان مدافع حرم، صدق و صداقت و لیاقت خود را به اثبات رسانده اند، آن ها در جهان خوش درخشیده اند. آن ها برای راه خود «خون» داده اند. سال هاست که گروهی از فرزندان انقلاب، جوانان هیئتی، که در کلاس انقلاب، خوب آموزش دیده اند، دایره بسته قدرت فعلی را برای کار و تلاش و پیشرفت جامعه محدود می انگارند. آن ها در سال هشتاد و دو و هشتاد و چهار، برای گشودن این دایره بسته تلاش هایی کردند، اما به در بسته خوردند. واقعاً به در بسته خوردند، و «گروه کهن سالان نیاوران»، برای شکست آن ها هر کار توانستند کردند. البته خطا کردند و تدبیر نه این بود. بسیاری از جوان هایی که روزهای سخت تحریم را دیده اند و هر یک، به شیوه خود، به نحوی، تحریم ها را دور زده اند، امروز، با قدری افسوس و البته هنوز با انرژی بسیار توأم با اصرار بر هم دلی و هم زبانی، به فرصت هایی می نگرند که با اصرار «گروه کهن سالان نیاوران» بر شیوه های قدیمی و نادرست از دست می روند. البته این جوانان اذعان و باور دارند که ریش سپیدان و بزرگان در مجامع و شوراهای عالی، حکمت های اندوخته طی سال ها را برای گره گشایی از معضلات یا تشخیص مصلحت ها به کار بندند، ولی همان حکمت ایجاب می کند تا با ایجاد تلفیقی میان ذهن های عملیاتی جدید و افکار تدبیرگر (ولی نه بدون امید و ایمان) قدیم، زمینه برای گشایش مسیر انقلاب به آینده و از طریق نخبگان جدید فراهم شود. اما این راه سد شد، و دولتی روی کار آمد که بغایت مسن و کم توان و کم باور است. هر چند که دولت تدبیر و امید است، ولی در عمل تدبیربدون امید است که عملاً تدبیر نیست و تعطیل است و رکود.اصولگرایی جوانان هیئتی، در این سال ها، بانی خاصی نداشته است. آن ها هم اینک در کف جامعه، یا در قعر نهادها و ارگان ها و سازمان ها حضور دارند، و تنها در هنگامه های دینی و مرامی چون عاشورا و نهم دی و جلسات دعای ندبه و بیست و دوم بهمن و فاطمیه، دور هم جمع می شوند و به تبادل نظر در مورد مسائل جاری جامعه که پیش از آن در شبکه جریان داشت، شکل عینی می بخشند. آن ها با صبوری و به شیوه کاملاً خاص خود، به مسیر خویش ادامه می دهند. هیچ کس، حتی، کسانی که با خشونت، آن ها را تازه به دوران رسیده و بیکار و بی شناسنامه و حتی «بی سواد» خطاب می کنند، دیگر نمی توانند وجود آن ها را منکر شوند. این که سهل است، بلکه با قدری هراس، دست به انفجارهای انتحاری بیخ گوش خودشان می زنند تا شور برآمده از انگیزه های جوانان را فرونشانند. آن ها خودزنی می کنند و هزینه این خودزنی را ملت می پردازد. ولی، جوانان «شریف» و «علم و صنعت» و «امیر کبیر»، می خواهند با سلامت و آرامش و همدلی و هم زبانی، جایگزینی در نسل نخبگان سیاسی کشور را نرم نرمک رقم بزنند. صدور دستور توسعه هسته ای، در حقیقت، بهانه ای بود تا جوانان انقلابی، بلوغ سیاسی خود را با یورش به جبهه «توسعه دانش و تکنولوژی» جشن بگیرند، و بزم خون راه بیندازند. آن ها در این مسیر شهید دادند و زمینه ای را فراهم کردند تا کشور چیزهایی برای معامله بر سر میز مذاکره داشته باشد. آن ها خوش درخشیدند، نه فقط در این حوزه ها، بلکه در تمام حیطه هایی که به کار فرا خوانده شدند، خوش درخشیدند؛ ولی «گروه کهن سالان نیاوران»، همچنان آن ها را تازه به دوران رسیده و بیکار و بی شناسنامه و حتی بی سواد خواندند. این دیگر خیلی بی انصافی بود.  البته «خیالی نیست»؛ در مواردی هم که «گروه کهن سالان نیاوران»، چنین انگ هایی را به جنبش جوانان «شریف» و «امیر کبیر» و «علم و صنعت»، زدند، بیشتر مورد استهزای مردم قرار گرفتند تا مورد باور ایشان، طوری که مجبور شدند، روز بعد، گفته های خود را مرمت کنند، چه بد مرمت کردنی! هر چه بود، این بود که این جوانان برای مدعای خود «خون» داده بودند و هنوز هم می دهند؛ «نسل دوم شهدای انقلاب اسلامی» گواه لیاقت جوانان هیئتی بودند، چه «گروه کهن سالان نیاوران» بخواهد چه نخواهد. حرف های حق جوانان، باطنی بهتر از گفتار و رفتار و عملکرد «گروه کهن سالان نیاوران» داشته است، و دست خدا را در این برتری می توان دید.اینک، که جوانان «شریف» و «امیر کبیر» و «علم و صنعت»، در مسیر پر آشوب بلوغ خود، «خون» داده اند، و «گروه کهن سالان نیاوران»، با برگه های خون آن ها بر سر میز معامله کرده اند، مردم، مسیر خود را یافته اند، و همه شواهد نشان می دهد که مجلس آینده، مجلسی جوان تر و اصولگراتر خواهد بود. کسی نمی تواند خود را قهرمان این موج برخاسته از خون «نسل دوم شهیدان انقلاب اسلامی»، معرفی کند، اما، بزرگ ترین افتخار این است که هر کس به نوعی اعلام کند: من هم «پیرو طریق شهیدان» هستم، همان گونه که دیگران اعلام کردند ... و در آینده هیچ کس نمی تواند در راهی جز این راه گام بر دارد، و لو آن که این گام برداشتن از سر تظاهر باشد! 4 نکته درباره تلاش انگلیس برای دخالت در انتخابات امیرحسین یزدان پناه در بخش یادداشت روز روزنامه خراسان نوشت: چند روزی است که در کشور برخی حواشی درباره لیست هایی که به «لیست های انگلیسی» معروف شده اند به تبلیغات انتخاباتی وارد شده است. برخی معتقدند که این گونه حواشی برای تخریب رقباست و در مقابل عده ای نیز می گویند که تلاش کشورهای بیگانه به خصوص انگلیس در این دوره انتخابات عیان شده و آن ها رسما خواستار رای دادن مردم تهران به یک لیست خاص و رای ندادن به یک لیست دیگر شده اند. واقعیت چیست؟ آیا انگلیس در ایران لیست منتشر کرده است؟ آیا انگلیس می تواند در انتخابات دخالت کند؟ واقعیت چیست؟هفته گذشته بخش فارسی شبکه دولتی بی بی سی که همیشه مدعی بی طرفی است! این تظاهر را کنار گذاشت و در مطلبی راجع به انتخابات مجلس خبرگان با درهم آمیختن آمار مختلف پیشنهاد کرد که مردم ایران به برخی افراد در مجلس خبرگان رای ندهند و به برخی دیگر رای دهند. هدف این یادداشت مشخصا حذف آیات احمد جنتی، محمد یزدی و محمدتقی مصباح یزدی از مجلس خبرگان رهبری اعلام شده بود. البته این موضوع صرفا به نوشتن یک یادداشت منتهی نشد و در برنامه های مختلف صوتی و تصویری و نیز برنامه های ظاهرا تعاملی این شبکه نیز همین موضوع به بحث گذاشته و تلاش شد که از زبان تحلیلگران و افراد مختلف و حتی افرادی که مخاطب برنامه معرفی می شدند، همین نکات به مردم القا شود. پرداختن به همه ابعاد این موضوع، چیزی نیست که در یک یادداشت یا یک شبه بتوان جمع بندی کرد اما در این مجال تلاش می شود به برخی نکات مهم اشاره ای مختصر شود. 1- وقتی صحنه آرایی دشمن و سرمایه گذاری آنان روی یک موضوع (مثلا رای دادن به یک لیست) آشکار می شود و بارها در رسانه های خارجی تاکید بر این موضوع تکرار می شود، لازم است که افرادی که در آن لیست یا جریان مورد طمع قرار گرفته اند، به صورت صریح و شفاف مرز خود را با بیگانگان و آن چه توسط دشمن بیان می شود، روشن کرده و صراحتا نسبت به طمع دشمنان موضع بگیرند. اتفاقی که توسط برخی چهره ها رخ داد و آن ها علنا نسبت به دخالت انگلیسی ها موضع شفاف گرفتند که جای تقدیر دارد. 2- متاسفانه گروهی با این مساله با استفاده از کلیدواژه هایی مانند لیست انگلیسی یا مجلس انگلیسی به گونه ای برخورد کردند که بیشتر کارکرد انتخاباتی برای رقابت با گروه رقیب را داشت. دخالت کشوری معلوم الحال مانند انگلیس با آن سابقه استعماری و لطمات جبران ناپذیری که به منافع ایران زده است، مساله ای ملی است که مسلما همه مردم ایران با آن زاویه دارند لذا به هیچ وجه نباید سطح آن را تا مسائل انتخاباتی پایین آورد.   3- وقتی صحنه آرایی توسط دشمن رخ می دهد، فارغ از آنچه در ظاهر می بینیم باید به لایه پنهان تر این رخداد نیز برشی زد و تلاش کرد تا اهداف پنهان آن ها از این طراحی را کشف کرد و در قبال آن واکنش مناسب انجام داد هرچند با سلایق گروهی ما زاویه داشته باشد چرا که دیگر ما با موضوعی ملی طرف هستیم. براین اساس با مطالعه تحلیل ها و خبرهایی که طی چند هفته گذشته درباره انتخابات توسط رسانه های بیگانه منتشر شده است به چند محور مهم می توان اشاره کرد: الف- اعتبارزدایی از جایگاه مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در ایران (زیرسوال بردن نهادهای قانونی و موثر در حرکت انقلاب) ب- القای اختلاف میان دولت و نهادهای انقلابی (القای حاکمیت دوگانه) ج- القای اختلافات شدید میان حامیان دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب(تلاش برای دوقطبی کردن جامعه) د- و مهمترین مساله اعتبارزدایی از شورای نگهبان و لطمه جدی به مشروعیت ساختار نظام البته به این لیست بازهم می توان نکاتی را اضافه کرد که به مطالب بعدی موکول می شود اما با در نظر گرفتن همین4 محور القایی توسط رسانه های بیگانه و اتاق های فکر غربی سوال این است که تخریب برخی چهره های یک لیست انتخاباتی و حمایت از یک لیست دیگر، آیا تنها هدفش تلاش برای ورود عناصرخاص به نهادهای تصمیم گیر نظام است؟ بررسی تحلیلی این عرصه نشان می دهد که پاسخ منفی است گرچه ممکن است بر اساس تحلیل های درست یا غلط چنین فکر کنند که رفتن عده ای و نرفتن عده ای به منافع آن ها نزدیک تر است اما ایجاد دودستگی در جامعه به بهانه این موضوع قطعا یکی از اهداف اصلی آن هاست. کشوری که در میانه منطقه ای جنگ زده، خود با خطرهای جدی مواجه است اما لنگرگاه امنیت شده و سکان ایجاد امنیت را در منطقه به دست گرفته است، قطعا یکی از اهداف اصلی بازیگران فرامنطقه ای برای جنگ افروزی است و در این مسیر نیز یکی از مهم ترین عوامل موثر که به دشمنان کمک می کند، قطبی شدن کشور و ایجاد دودستگی ها میان صفوف متحد مردم ایران است. حتی اگر هیچ کدام از لیست های مورد حمایت آن ها رای نیاورد بازهم نتیجه ای که این موضوع در جامعه دارد،یعنی دو دستگی، می تواند هزینه های سنگین به کشور وارد کند و در مقابل ورود هرکدام ازافراد آن لیست ها به نهادهای تصمیم گیر، به راحتی می تواند اعتبار تصمیم های بعدی آن نهاد را با یک علامت سوال و ابهام مواجه کند. درحالی که وقتی شورای نگهبان قاطعانه و با صراحت در مسیر نگهبانی از قانون اساسی و انقلاب اسلامی گام بر می دارد و درباره صلاحیت نامزدها صریحا اظهارنظر می کند، تاحدود زیادی می توان نسبت به گزینه ها اعتماد داشت (گرچه قطعا مردم هم باید در مرحله شناخت خود به دنبال کسانی باشند که زاویه ای با مسیر اصلی انقلاب و امام و رهبری ندارند؛ مسیری که اقتدار و امنیت امروز را برای ما به ارمغان آورده است). بنابراین تاکید بر این که برخی افراد «انگلیسی هستند» نتیجه ای خطرناک همچون اعتبار زدایی از سال های متمادی تصمیم های این نهاد را به دنبال دارد که باید با هوشمندی مراقبش بود. نکته اصلی خطرناک این است که دشمن می خواهد با رای نیاوردن عده ای ماهیت نهاد شورای نگهبان را تخطئه کند و اینگونه القا کند که شورای نگهبان در میان مردم جایگاهی ندارد و از این طریق گام رسانه ای تبلیغی بعدی خود را با مشروعیت زدایی از شورای نگهبان آغاز کند که این گام مقدمه مشروعیت زدایی از مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و دیگر نهادهای دموکراتیک کشور خواهد بود. همه مردم ایران با نقشه های پیچیده انگلیسی ها آشنا هستند، نقشه هایی تودرتو و بسیار برنامه ریزی شده که در ظاهر صورت هایی ساده و عادی دارند. به همین دلیل هم است که وقتی نام انگلیس به میان می آید همه مردم ایران با بدبینی تمام به رفتارهای آن ها نگاه می کنند. 4- نکته مهم دیگری که باید مورد توجه قرارگیرد این است که 2 مفهوم «دخالت بیگانه در انتخابات» و «تلاش بیگانه برای دخالت در انتخابات» باهم تفاوت دارد. در مفهوم اول منظور این است که بیگانگان درحال دخالت کردن هستند و موفق شده اند نقشه شان را پیاده کنند. اما در مفهوم دوم به «تلاش» دشمن برای دخالت اشاره می شود. درحقیقت تلاش جدید آن ها برای رای آوردن و نیاوردن برخی افراد، حکایت از «تلاش» آن هاست برای دخالت؛ به قول رهبر انقلاب: «انگلیسی ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران.» (2) اما فراموش نکنیم همین که از طریق رادیو و تلویزیون تلاش می کنند دخالت کنند یعنی دستشان از کشور قطع شده است و به برکت انقلاب اسلامی و حضور همیشگی مردم در صحنه، نمی توانند در ایران دخالت کنند: «امروز این دست ها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالت ها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم.» (3) درباره این موضوع همان طور که آمد حرف برای گفتن و باز شدن ابعاد مختلف موضوع بسیار است اما مخلص کلام این که نباید در وزن دادن به اتفاقات و تلاش های دشمن برای دخالت به نحوی عمل کرد که بازی کردن در زمین دشمن و دمیدن در دودستگی مردم باشد.  مردم رمز عملیات آژاکس در 28 مرداد 1332 را که توسط رادیو بی بی سی بیان شد و به کودتا علیه دولت مصدق منجر شد و... را به یاد دارند و مسیر اصلی انقلاب که کشور را از تلاطم های مهیب به سلامت عبور داده است می شناسند و اجازه انحراف در آن را نمی دهند. عزت ایران و اقتدار ایران مرهون مردم و بیداری آن هاست و همه مردم ایران هنگامی که پای سوءاستفاده دشمن آن هم دشمنی فریبکار به میان می آید می دانند که باید چگونه به نقشه ای در ظاهر ساده بسته بندی شده، پاسخ دهند. ان شاء ا... . پی نوشت ها: 1- بیانات رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران؛ 15/11/1389 2- بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی ؛ 28/11/1394 3- همان بزنگاه تاریخی و قدرت حق رأی مهدی کرباسیان در بخش دفتر اول روزنامه ایران نوشت: در آستانه یکی از بزرگ ترین رویدادهای انتخاباتی کشورمان قرار داریم، در حال رقم زدن آینده ای هستیم که ابزار آن در دست ما قرار دارد. آینده ای که معیشت، رفع بیکاری، اشتغال و توسعه اقتصادی این کشور در آن قرار دارد. در واقع مردم قادرند نوع سرنوشت خود را براساس خواست خود که همان «رأی» است رقم زنند. حالا سؤال این است که چه پیامدهایی از این حضور روی خواهد داد؟ به اعتقاد اینجانب، انتخابات نوعی ساختن است، نوعی مهیا کردن مقدمات برای آینده. حال با چنین پیشفرضی گام به گام، بیشتر اهمیت چنین حضوری عیان می شود. این ما هستیم که با نوع انتخاب، نشان می دهیم عبور از بحران های گذشته، سر و سامان دادن به وضعیت معیشت و بیکاری چگونه باید باشد؟ آیا خواهان ترمیم وضعیت ایجاد شده هستیم؟ در حقیقت این علامت را به اقتصاد و سیاست کلان کشور می دهیم که اداره کشور چگونه باشد؟ سیاست ها در چه جهتی باید حرکت کند؟ اکنون که کشور ایران اسلامی ما با همت مردان بزرگ، هنر دیپلماسی را به پشتوانه مردم، حمایت رهبر معظم انقلاب و دولت یازدهم به معرض نمایش گذاشت، باید به گونه ای مسیر را انتخاب کرد که از شرایط موجود و آتی، بهترین بهره را نصیب اقتصاد و مردم کرد. شاید به جرأت بتوان گفت که یکی از پایه های این هنر دیپلماسی، فعال کردن زمینه کسب و کار در این سرزمین کهن، با استعداد و غنی از نیروی انسانی، ذخایر زیرزمینی و استراتژیک است. همراه شدن مجلس با اقدامات دولت یازدهم، همان حرکت نخستین در «برجام اقتصادی» است که بدرستی «برجام 2» خوانده است. آنچه در دوران پس از برجام نمایان شده، پاسخ به این پرسش است که میزان نقش مردم بر تعیین سرنوشت خویش، در حمایت از برجام چگونه تجلی پیدا می کند. این امر در دیدارهایی که اخیراً با سرمایه گذاران داخلی و خارجی برگزار شده، بیشتر مورد کنکاش واقع شده که میزان حمایت مردم از دوران جدید چیست؟ آیا مردم خواهان تغییر وضع موجود برای حصول به وضع مطلوب هستند؟ پاسخ به این سؤال در حضور و مشارکت حداکثری مردم، در پای صندوق های رأی هویدا می شود. یکی از پرسش های مهم در حوزه اقتصاد انتخابات این است که سطح مشارکت مردم در انتخابات چه مقدار بر سطح متغیرهای اقتصادی اثر می گذارد؟ یکی از مسائلی که در زمینه رأی دادن در انتخابات مطرح است، این است که چرا افراد وقت و امکانات خود را صرف می کنند تا پای صندوق های رأی بروند و رأی بدهند؟ در این باره باید اذعان کرد که یک نگاه استراتژیک و دوراندیش بر این امر صحه می گذارد که ادامه دادن مسیری که در دو سال گذشته با مشقات فراوان و ساعت ها کار کارشناسی و همت والا شکل گرفته، میسر نیست مگر با انتخاب شایسته و متناسب با نیازهای روز کشور. همچنین باید اضافه کرد که هماهنگی اجزای این بدنه در کشور که یکی از مهم ترین رئوس آن مجلس شورای اسلامی است، توسط افرادی آگاه به امور و شرایط حساس، عملی است. واقعیتی که در دل تاریخ وجود دارد، این نکته را گوشزد می کند که هر زمان نمی توان برنامه های توسعه ای را به نیکی پیاده کرد، باید شرایط بیرونی و درونی مهیا باشد. متأسفانه در دهه 80 با وجود افزایش درآمدهای فروش مواد خام، محصولات معدنی و صنایع معدنی و... نتوانستیم مدیریتی درخور آن روزگار داشته باشیم تا امروزه در شرایط رکود، کمتر، آسیب ببینیم. در حالی که در آن دوره بنیان های فکری و مدیریتی کشور از بین رفت و سرانجام کشور از اقتصادی با رشد 6 درصدی، صنعت و معدنی با رشد 11 درصدی و همچنین تورم 11 درصدی به اقتصادی با نزول 11 پله ای، به رشد منفی 5 درصد، صنعتی با افول 22 پله ای و تورمی لجام گسیخته 4 برابری مواجه شدیم. حال چنانچه در آن زمان آگاهانه و از سر حق به انتخابی دست می زدیم که شایسته این کشور و مردم باشد، شرایط به گونه ای بهتر رقم می خورد. اعتقاد بنده این است که وجود یک مجلس پرتوان و شایسته می تواند تا حدود زیادی یک دولت را همواره در ریل توسعه نگه دارد و مانع از دست رفتن فرصت ها شود. فرصت ها موضوعاتی همیشگی نیستند. به اعتقاد صاحبنظران و عقلای داخلی و همچنین مراکز جهانی، ایران تنها در یک یا دو دهه آینده است که می تواند خود را از کشوری رو به توسعه به سرزمینی توسعه یافته تبدیل کند و این میسر نیست مگر با انتخاب صحیح و استفاده از حق رأیی که در یک نظام مردم سالار جاری است. همچنین وظیفه ما است که مانع از دست رفتن فرصت های پیش رو شویم. حضور مردم با برگه رأی، چنین امکانی را برای ما ایجاد کرده است. منبع:مشرق


چهارشنبه ، ۵اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیرجندرسا]
[مشاهده در: www.birjandrasa.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن