تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 22 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):گريه مؤمن از (درون) دل اوست و گريه منافق از (ظاهر و) سرش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1864770691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سرنخی برای کشف راز یک قتل


واضح آرشیو وب فارسی:الف: سرنخی برای کشف راز یک قتل

تاریخ انتشار : سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۴
 ۳ روز پس از کشف دست و پاهای بریده شده زنی جوان در سطل زباله، کارآگاهان آگاهی تهران راز این جنایت را فاش کردند.ناخن‌هاي كاشت‌شده مقتول، سرنخي براي شناسايي قاتل بود. ساعت ۱۸پنجشنبه ۲۹بهمن‌ماه كارگران شهرداري هنگام نظافت در خيابان كردستان جنوبي، چشمشان به يك كيسه زباله مشكي رنگ افتاد كه با دقت زيادي نوارپيچ و بسته‌بندي شده بود. آنها بسته را باز كردند و ناگهان با يك جفت دست و پاي بريده شده كه متعلق به انسان بود روبه‌رو شدند. طولي نكشيد كه ماجرا به قاضي ايلخاني، بازپرس جنايي تهران گزارش و تحقيقات براي كشف راز اين جنايت شروع شد. ٢ دست و ٢ پا از ناحيه كتف و ران قطع شده و از همان ابتدا مشخص شد كه دست و پاها متعلق به زني جوان بوده است. سرنخ مهمبا انتقال دست‌ها و پاها به پزشكي قانوني تحقيقات براي شناسايي هويت مقتول شروع شد. مأموران به انگشت‌نگاري پرداختند اما اين زن سابقه‌دار نبود. تنها سرنخي كه وجود داشت، ناخن كاشت‌شده مقتول بود. از آنجا كه طرح روي آن كاملا خاص و مخصوص چند آرايشگاه در پايتخت بود، كارآگاهان توانستند با پرس‌و‌جو از تعدادي آرايشگاه‌، به آرايشگاهي كه مقتول به آنجا رفته بود برسند. بررسي‌ها نشان مي‌داد كه مقتول دختري ۳۶ساله به نام سمانه بوده است. در ادامه مشخص شد كه خانواده سمانه گم شدن او را به پليس گزارش كرده بودند. به گفته آنها دختر جوان از پنجشنبه به طرز مرموزي ناپديد شده بود. يك مظنونماموران در ادامه تحقيقات به مردي به نام سيروس كه ارتباط نزديكي با سمانه داشت مظنون شدند. او اول اسفند‌ماه به اداره دهم پليس آگاهي احضار شد اما گفت كه ازسرنوشت مقتول بي‌خبر بوده است. وقتي معلوم شد كه سمانه آخرين بار با اين مرد ديده شده، او بار ديگر تحت بازجويي‌ قرار گرفت و در نهايت نيمه شب يكشنبه، به قتل سمانه اعتراف كرد. او ديروز در شعبه هشتم دادسراي امور جنايي تهران براي قاضي ايلخاني شرح داد كه ناخواسته دست به جنايت زده و بسيار پشيمان است. اين مرد در گفت‌وگو با خبرنگار همشهري از جزئيات جنايت مي‌گويد. چند سال داري؟۴۴سال. چرا دست به اين جنايت زدي؟سمانه آن روز خودش نبود. خيلي عوض شده بود. ‌او به مادرم توهين كرد و من ديگر از خود بي‌خود شدم و نفهميدم چه‌كار مي‌كنم. رابطه‌ات با مقتول چگونه بود؟من و سمانه ۱۸سال بود كه يكديگر را مي‌شناختيم. در اين مدت بارها تصميم گرفتيم كه با هم ازدواج كنيم اما شرايط مهيا نبود. روز پنجشنبه با هم قرار گذاشتيم تا به خريد برويم. سمانه هروقت قصد خريد لباس داشت مرا خبر مي‌كرد. درست است كه نتوانستيم با هم ازدواج كنيم اما در اين سال‌ها من مانند دوست خانوادگي آنها بودم. حتي خانواده‌اش را هم به خوبي مي‌شناختم.آن روز سمانه در شرق تهران سوار ماشينم شد. پس از آن براي خوردن صبحانه به يك طباخي رفتيم. بعد سوار ماشينم شد و مشغول صحبت شديم. از گذشته‌ها گفتيم كه ناگهان بحثمان شد. او به من و خانواده‌ام ناسزا مي‌گفت. وقتي اسم مادرم را آورد و به او فحش داد عصبي شدم. شايد اگر آن روز به مادرم توهين نمي‌كرد من حالا اينجا نبودم. راستش من واقعا عاشق مادرم هستم و وقتي كسي به او توهين مي‌كند نمي‌توانم آرام بگيرم. خشم سرتاپاي وجودم را گرفته بود. ‌دستانم را روي دهان سمانه گذاشتم تا ديگر ادامه ندهد اما يك دفعه به‌خودم آمدم و ديدم صورتش كبود شده است. بعد چه كردي؟وقتي ديدم نفس نمي‌كشد. به‌شدت ترسيدم. تمام بدنم مي‌لرزيد. نمي‌دانستم چه كار مي‌كنم، بهتر بگويم من ۳ساعت خودم نبودم. ‌انگار شيطان درونم رخنه كرده بود. پس از آن به خانه‌ام رفتم. در آنجا آپارتماني داشتم چون در زمينه ساخت‌وساز فعاليت دارم. سمانه را به داخل خانه بردم. بعد از خانه بيرون آمدم و سراغ يك دستفروش رفتم. از او يك چاقو و نايلون خريدم و دوباره به خانه برگشتم. تصميم گرفتم جسد را مثله كنم. چرا جسد را مثله كردي؟فقط براي اين بود كه حمل آن راحت باشد. باور كنيد ترسيده بودم اول به سرم زد او را در جايي رها كنم اما چون هوا روشن بود مي‌ترسيدم كسي مرا هنگام پرت‌كردن جسد به بيرون ماشين ببيند. چرا فقط دست و پايش كشف شده است؟من جسد را مثله كردم سر و تنش را داخل يك نايلون گذاشتم و دست و پاها را در نايلوني ديگر. وقتي بسته بندي كردم به سمت خيابان كردستان رفتم. در بين راه حوالي افسريه لباس هايش را رها كردم و هردو نايلون را داخل سطل زباله در يوسف آباد انداختم و نمي‌دانم چرا نايلون ديگر پيدا نشده است. با سمانه چطور آشنا شدي؟۱۸سال پيش به‌عنوان مسافر سوار ماشينم شد و از همان روز آشنايي ما شكل گرفت. حتي پس از قتل هم پيش خانواده سمانه رفتم و با آنها پيگير پرونده گم شدن سمانه بودم. چرا ازدواج نكرديد؟گفتم كه شرايط مهيا نشد. از سويي من كارهايم را انجام داده بودم تا براي ادامه زندگي به خارج از كشور بروم. سابقه داري؟من در زندگيم تا به حال كوچك‌ترين خلافي نكرده‌ام. حتي لب به سيگار و قليان هم نمي‌زنم. شايد باور نكنيد اما در رانندگي هم حواسم هست تا خلاف نكنم و ۱۳سال است كه همه خلافي ماشين هايم صفر بوده است. نمي‌دانم چرا الان اينجا هستم. اول از خدا بعد از خانواده سمانه و در آخر از خانواده خودم مي‌خواهم كه مرا ببخشند. من واقعا در آن ۳ ساعت خودم نبودم.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن