تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805283836




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرثیه امیرالمؤمنین(ع) در فقدان ام ابیها ؛لحظه به لحظه در مراسم خاکسپاری حضرت فاطمه(س)


واضح آرشیو وب فارسی:کرات آملی: کرات آملی:امام علی(ع) با چشمانی اشک بار و دلی سوخته رو به سوی مدفن پیامبر(ص) کرد و گفت: «از فراق دختر برگزیده پیامبر(ص) شکیبایی و توانایی ام پایان یافته است، گرچه چاره ای جز صبر ندارم. امانتی که به من سپرده شده بود، پس گرفته شد». آیت الله محمدعلی جاودان در دانشنامه فاطمی درباره ماجرای خاکسپاری حضرت فاطمه زهرا(س) اینچنین می نویسد: مراسم تغسیل، تکفین، نماز و دفن حضرت فاطمه(س)، چگونگی خاکسپاری حضرت فاطمه(س) و مسائلی که از آغازین روزهای دفن حضرت(س) پیش آمد، از بحث های مهم مسلمانان آن روزگار شد، پس از رحلت رسول اکرم(ص)، حوادث ناگواری در زندگی دختر گرامی ایشان رخ داد، نظیر ماجرای سقیفه و غصب خلافت و مصادره فدک. تلاش حضرت فاطمه(س) برای بازپس گیری فدک، اجبار امیرمؤمنان(ع) به بیعت، مضروب شدن حضرت فاطمه(س)، بیماری ایشان و برخی امور دیگر، عرصه را بر فاطمه(س) تنگ کرد و در نهایت، اندکی پس از رحلت پدر به شهادت رسید. نحوه خاکسپاری و به ویژه محل دفن ایشان، در تاریخ اسلام و به تبع آن تاریخ شیعه، مبهم است. مورخان و محققان تاریخ اسلام در این باره مباحثی را مطرح کرده اند. از علمای قدیم، ابن سعد در الطبقات الکبری، بلاذری در انساب الاشراف، طبری در تاریخ الامم و المملوک، مفید در الاختصاص و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابیطالب این مراسم را گزارش کرده اند. از دانشوران معاصر نیز سیدمحسن امین عاملی در اعیان الشیعه و دیگران گزارشی از این حادثه آورده اند. به دلیل جایگاه و محبوبیت دختر پیامبر(ص) نزد عموم مسلمانان، شخصیت های مهم و صاحب قدرت آن زمان قصد شرکت در مراسم ایشان را داشتند بنابر برخی منابع، خبر شهادت حضرت فاطمه(س) در مدینه انتشار یافت و مردم در اطراف منزل علی(ع) جمع شدند تا در تشییع جنازه و نماز شرکت کنند، اما ابوذر از خانه بیرون آمد و با بیان اینکه کار دفن دختر پیامبر(ص) به تأخیر افتاده است، مردم را متفرق کرد، به دلیل جایگاه و محبوبیت دختر پیامبر(ص) نزد عموم مسلمانان، شخصیت های مهم و صاحب قدرت آن زمان قصد شرکت در مراسم ایشان را داشتند، لیکن فاطمه(س) نمی خواست افرادی که از آنان ناخشنود بود در مراسم غسل و دفن او حاضر باشند. بر اساس گزارش های متعدد، عایشه از اولین کسانی بود که بعد از شهادت حضرت فاطمه(س)، به منزل ایشان مراجعه کرد، اما اسماء بنابر وصیت آن حضرت(س) به کسی اجازه ورود نمی داد. به گزارشی، ابوبکر و عمر بن خطاب هم در همان شب به در خانه ایشان رفتند و از امیرالمؤمنین علی(ع) خواستند که بدون حضور آنان بر پیکر فاطمه(س) نماز نخواند. *مراسم تجهیز ابن سعد، بلاذری و طبری از مورخان قرن سوم گزارش های متعددی از صحابه و تابعین نقل کرده اند که حاکی از دفن شبانه و پنهانی آن حضرت(س) است، بخاری و برخی دیگر محدثان اهل سنت نیز ضمن اشاره به دفن شبانه و پنهانی آن حضرت(س) تصریح کرده اند که علی(ع)، ابوبکر را از مراسم خاکسپاری و دفن حضرت فاطمه(س) آگاه نکرد که به سبب وصیت حضرت فاطمه(س) به دفن پنهانی پیکرش بود. مرا شبانه دفن کنید تا مبادا کسانی که به من ستم کردند و حق ما را گرفتند، در تشییع جنازه من حضور یابند طبق گزارش امام علی(ع) اولین وصیت فاطمه(س) راجع به روزهای نخست بعد از وفات پیامبر(ص) بود، حضرت فاطمه(س) پس از نقل رویایی صادقانه برای همسرش، از او پیمان گرفت که وقتی از دنیا رفت، از زنان، جز ام سلمه (از همسران رسول خدا(ص))، ام ایمن و فضه و از مردان جز دو پسرش حسن و حسین(ع)، عبدالله بن عباس، سلمان فارسی، عمار بن یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی با خبر نشود، سپس از علی(ع) خواست که او را غسل دهد و شبانه به خاک بسپارد و کسی را از محل دفنش آگاه نکند، طبق نقل محدثان بزرگ شیعی، همچون شیخ صدوق، فتال نیشابوری و مجلسی، دختر پیامبر(ص) در روزهای آخر عمر، به امیرالمؤمنین(ع) وصیت کرد: «مرا شبانه دفن کنید تا مبادا کسانی که به من ستم کردند و حق ما را گرفتند، در تشییع جنازه من حضور یابند». از امام صادق(ع) نیز روایت شده است که فاطمه(س) هنگام شهادت، از علی(ع) ضمانت گرفت که وصیت او را در مورد پنهانی بودن مراسم دفن اجرا کند. وصیت حضرت(س) به دفن شبانه، در منابع متعدد گزارش شده است. به گفته مورخان و محدثان، امیرالمؤمنین(ع) با کمک اسماء، همسرش را غسل داد، زیرا طبق فرموده امام صادق(ع)، فاطمه(س) صدیقه بود و به سان مریم(س) که او را عیسی(ع) غسل داد، فاطمه(س) را نیز باید شخصی صدیق غسل می داد. بعد از غسل، ایشان را با حنوط (ماده ای خوشبو) باقی مانده از رسول خدا(ص) حنوط کردند. در خصوص چگونگی کفن ایشان، گزارش معتبری در دست نیست. تنها در بعضی کتاب ها آمده است که ایشان را با هفت قطعه پارچه کفن کردند. بنا بر نقل قریب به اتفاق محدثان و شرح حال نویسان، امیرالمؤمنین علی(ع) بر پیکر ایشان نماز خواند. برخی گفته اند که عباس نماز را خواند، ولی این سخن پذیرفته نشده است، زیرا فاطمه(س) در وصیت خویش، همه کارها را به همسرش علی(ع) سپرده بود. علاوه بر این، در منابع شیعه و اهل سنت روایات متعددی وجود دارد که علی(ع) بر جنازه فاطمه(س) نماز گزارد. حتی کسانی که درباره نماز گزاردن عباس بر پیکر حضرت(س)، روایاتی ذکر کرده اند، روایات نمازگزاردن امیرالمؤمنین(ع) را نیز نقل کرده اند. به گزارش برخی منابع اهل سنت، ابوبکر رضایت فاطمه(س) را جلب کرد. برخی مدعی شده اند که در هنگام دفن، ابوبکر بر جنازه فاطمه(س) نماز خواند، اما ابن حجر عسقلانی آن را خبر منقطع و ضعیف و راوی آن را متروک دانسته است. به نظر می رسد این گزارش ها درصدد بهبود بخشیدن به جایگاه خلیفه اول هستند، در حالی که بنا بر تصریح منابع معتبر اهل سنت، فاطمه (س) وصیت کرد او را شبانه دفن کنند تا ابوبکر بر جنازه اش حاضر نشود. بعضی از مورخان، شرکت کنندگان در نماز را هفت تن ذکر کرده اند: علی(ع)، عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر و عمار، شیخ طوسی از حضرت علی(ع) و پنج تن نام برده است: ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و حذیفه، برخی نفر هفتم را عبدالله بن مسعود ذکر کرده اند. مورخانی نیز حاضران در نماز را امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، عمار، مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده و چند تن از بنی هاشم دانسته اند. ابن شهر آشوب تعداد نمازگزاران را ۹ تن ذکر کرده است: امام علی(ع)، حسن و حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده. پیکر حضرت فاطمه(س) در شب با تابوتی که به خواست آن حضرت(س) ساخته شده بود، حمل و سپس به خاک سپرده شد بر اساس نقلی دیگر، حاضران در نماز امام علی(ع)، حسن و حسین(ع)، عباس و دو پسرش عبدالله و فضل، عقیل، عبدالله بن جعفر، بریده، عمار، زبیر، اسامه، دختران حضرت علی(ع) و زنان قریش بودند. بنابراین، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، به اتفاق سیره نویسان شیعی، در نماز حضور داشته اند، ولی درباره عباس عموی پیامبر(ص) و پسرش فضل و عقیل (برادر امیرالمؤمنین(ع)) چنین اتفاق نظری وجود ندارد. *چگونگی خاکسپاری پیکر حضرت فاطمه(س) در شب با تابوتی که به خواست آن حضرت(س) ساخته شده بود، حمل و سپس به خاک سپرده شد. درباره چگونگی دفن، اطلاعات اندکی موجود است. نقل شده است که علی(ع)، عباس و فضل به قبر وارد شدند و جسد مطهر را در آن نهادند. بنا بر نقلی دیگر، هنگامی که علی(ع) جسد مطهر را به سوی قبر حرکت داد، دستی از قبر خارج شد و آن را گرفت و در قبر نهاد. طبق روایتی که صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده است، ابوبکر و عمر هنگام صبح برای عیادت حضرت فاطمه(س) به سوی خانه او حرکت کردند. در راه، مردی از قریش را دیدند که گفت فاطمه(س) از دنیا رفت و شبانه او را دفن کردند. آنان از شنیدن این خبر، سخت پریشان شدند و علی(ع) برای قانع کردنشان، قسم یاد کرد این کار بنا بر وصیت فاطمه(س) بوده و برای وی امکان نداشته است که با آن مخالفت کند. در منابع دیگر نقل شده است که مسلمانان صبح آن روز به بقیع رفتند و در آن چهل قبر مشاهده کردند. این موضوع بر آنان گران آمد و یکدیگر را ملامت کردند که تنها دختر پیامبر(ص) از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، اما آنان حاضر نبودند و حتی قبرش را نمی شناسند، والیان امور دستور دادند کسانی از زنان مسلمان این قبرها را بشکافند تا قبر دختر پیامبر(ص) پیدا و بر جنازه او نماز خوانده شود. وقتی این خبر به امیرالمؤمنین(ع) رسید، غضب آلود از خانه بیرون آمد، چشمهایش از شدت خشم سرخ شده و رگ های گردنش برآمده بود و لباس زردی را بر تن داشت که در حوادث سخت و جنگ ها می پوشید. کسانی که این وضع را دیدند، خود را به بقیع رساندند و به مردم هشدار دادند که علی(ع) قسم خورده است اگر سنگی از این قبرها جابه جا شود، شمشیر بر گردن آمران خواهم نهاد. امام(ع) به بقیع رفت و عمر و اصحابش نزد او رفتند و قسم خوردند که قبر دختر پیامبر(ص) را نبش خواهند کرد و بر او نماز خواهند خواند، اما علی(ع) به شدت با عمر برخورد کرد و او را تهدید کرد و ابوبکر نیز وساطت کرد و بدین ترتیب، این مسأله پایان پذیرفت و مردم پراکنده شدند. از فراق دختر برگزیده پیامبر(ص) شکیبایی وتوانایی ام پایان یافته است، گرچه چاره ای جز صبر ندارم *مرثیه امام علی(ع) در فقدان حضرت فاطمه(س) بنابر نقل راویان شیعه، علی(ع) پس از پایان خاکسپاری و از میان بردن آثار قبر شریف فاطمه(س)، با چشمانی اشک بار و دلی سوخته رو به سوی مدفن پیامبر(ص) کرد و گفت: «از فراق دختر برگزیده پیامبر(ص) شکیبایی و توانایی ام پایان یافته است، گرچه چاره ای جز صبر ندارم. امانتی که به من سپرده شده بود، پس گرفته شد، غم و اندوه من از این فراق، ابدی است، آسمان نیلگون و زمین تیره و زشت است، اندوهم مانند آتشی برافروخته و درد دلم به سان زخمی آزار دهنده است که تسکینی جز مرگ و رسیدن به محضر تو (پیامبر(ص))ندارد». حضرت علی(ع) از این فراق نابهنگام به خداوند شکایت برده و از اینکه حق فاطمه(س) پایمال و از ارثش محروم شده و مخفیانه دفن شده، اظهار اندوه کرده و گفته است که خدا ناظر این امور است. اشعاری نیز از علی(ع) نقل شده است که از جدایی و فراق و مصیبت سنگین حضرت(س) حکایت دارد و از دست دادن فاطمه(س) را نشانه بی دوام بودن دوستی ها خوانده است. اشعار دیگری نیز منسوب به اوست، حاکی از آنکه یاد فاطمه(س) و اندوه فراقش هرگز از خاطر او نمی رود. محل خاکسپاری یادگار پیامبر(ص) کجاست خانه حضرت(س) اولین احتمال درباره مدفن فاطمه(س)، خانه خود آن حضرت است. خانه حضرت در همسایگی خانه پیامبر(ص) در کنار مسجد پیامبر(ص) قرار داشت که با توسعه مسجدالنبی(ص) در زمان عمر بن عبدالعزیز (خلیفه اموی)، در داخل مسجد قرار گرفت. مفید، طبری امامی و فتال نیشابوری نیز روایاتی قریب به همین مضمون نقل کرده اند. شیخ صدوق و ابن طاووس نیز این قول را صحیح دانسته اند. اسناد دفن حضرت فاطمه(س) در خانه خود معتبر است و بزرگان به صحت و شهرت آن گواهی داده اند. از امام صادق(ع) نقل شده است که فاطمه(س) در خانه اش دفن شد که بعدها بنی امیه (عمر بن عبدالعزیز) مسجد را توسعه دادند و آن را جزو مسجد کردند برخی گزارش های تاریخی و روایات نیز مؤید آن هستند، مانند روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است و طبق آن، علی(ع)، فاطمه(س) را شبانه در منزل خودش که بعدها جزو مسجد شد، دفن کرد. در روایت دیگری، از امام صادق(ع) نقل شده است که فاطمه(س) در خانه اش دفن شد که بعدها بنی امیه (عمر بن عبدالعزیز) مسجد را توسعه دادند و آن را جزو مسجد کردند. مشابه این فرمایش امام صادق(ع)، از امام رضا(ع) روایتی در مآخذ معتبر شیعی آمده است. علاوه بر این، امام رضا(ع) به بزنطی که از مدفن حضرت فاطمه(س) سؤال کرده بود، با استناد به حدیثی از امام صادق(ع) پاسخ داد که فاطمه(س) در خانه خود دفن شده است. شواهد دیگری نیز وجود دارد، از جمله سخنان امیرالمؤمنین(ع) در هنگام دفن همسرش، خطاب به پیامبر(ص)، که سلام بر تو ای رسول خدا(ص) از طرف من و از طرف دخترت که در همسایگی و جوار تو فرود آمده است، در روایتی که کلینی از امام حسین(ع) نقل کرده، تصریح شده است که امیرالمؤمنین(ع) گفت: سلام بر تو باد ای رسول خدا(ص)، از جانب من و از جانب دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعه تو در خاک آرمیده است. با توجه به روایات مذکور حضرت فاطمه(س) بر پنهان ماندن مراسم نماز و خاکسپاری خویش، این احتمال قوی تر است، زیرا بقیع و محدوده روضه در آن زمان، در معرض تعرض بودند، به طوری که صاحبان قدرت می خواستند قبرهای احتمالی را نبش کنند تا جسد دختر پیامبر(ص) را بیابند و بر آن نماز بخوانند و او را زیارت کنند. ابن شهر آشوب و اربلی نیز مدفن فاطمه(س) را خانه اش دانسته اند. اما آنچه مسلم است این است که خاکسپاری، مخفیانه صورت گرفته است و محل دقیق قبر ایشان مشخص نیست. فقط می توان گفت که احتمال خاکسپاری حضرت(س) در خانه اش، از دو احتمال دیگر قوت بیشتری دارد. -بقیع بقیع زمینی بزرگ در مشرق مدینه بود که از مغرب به خانه های مدینه و از مشرق به نخلستانی منتهی می شد. با افزایش جمعیت مدینه، خانه های مسلمانان تا مرز، بقیع پیش رفتند. برخی معتقدند که حضرت فاطمه(س) در بقیع دفن شده است. برخی راویان و مورخان، محل دفن حضرت(س) را خانه عقیل بن ابیطالب دانسته اند که در کنار بقیع قرار داشت، قبر فاطمه بنت اسد نیز در آنجاست، در روایاتی نیز آمده که امام حسن(ع) در کنار مادرش در بقیع دفن شده است. ابن شبه نمیری قدیم ترین مورخ مدینه نقل کرده که عباس بن عبدالمطلب در کنار قبر فاطمه بنت اسد و در ابتدای مقابر بنی هاشم در خانه عقیل دفن شده است. این مطلب را دیگر مورخان مدینه نیز نوشته اند. ظاهراً خانه عقیل با دفن فاطمه بنت اسد، رفته رفته مقبره خاص بنی هاشم شده است و بعد از خاکسپاری عباس، این بزرگان در آنجا دفن شده اند. امام حسن(ع) مجتبی، به احتمالی خود عقیل، عبدالله بن جعفر بن ابیطالب، امام زین العابدین(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، اما در منابع اهل سنت روایاتی نقل شده که بنا بر آن ها، مدفن فاطمه بنت اسد، همان قبر گمشده دختر پیامبر است؛ اما این روایات، به سبب مشکلات سندی محتوایی، در خور اعتماد نیستند. روایت اول که اهل سنت به آن استناد کرده اند، روایت عبدالله بن جعفر از عبدالله بن حسن است، وی از اباهاشم نقل کرده که شنیده است حضرت فاطمه(س) را در خانه عقیل به خاک سپرده اند. جمعی از علمای رجال، به این روایت اشکال سندی گرفته اند، زیرا عبدالله بن جعفر (اولین ناقل این روایت) شناخته شده نیست و در کتاب های رجالی شیعه و اهل سنت افراد متعددی با این نام وجود دارد که برخی از آنان موثق و برخی ضعیف اند و در خور اعتماد نیستند، روایت دوم مورد استناد اهل سنت، روایت محمد بن عمر واقدی است که از عبدالرحمن بن ابی الموال نقل کرده که قبر حضرت فاطمه(س) در گوشه خانه عقیل است. عبدالرحمن بن ابی الموال(راوی اصلی این گزارش) در سال ۱۷۳ هجرت، یعنی ۱۶۲ سال پس از دفن دختر پیامبر(ص)، از دنیا رفته و شاهد عینی دفن حضرت نبوده است و از این رو، قول او معتبر نیست. دیگر روایات را ابن شبه نمیری نقل کرده که درباره دفن حضرت فاطمه(س) مفصل ترین اطلاعات را داده است. بیشتر روایات وی، به نقل از ابوغسان محمد بن یحیی است که به نوعی همه آن ها درباره دفن حضرت(س) در بقیع است. ابن شبه نمیری از محمد بن یحیی و او از قول عکرمه بن مصعب عبدری، روایت نموده است که حسن بن علی(ع) مردم را از گوشه یمانی خانه عقیل که به سوی بقیع باز می شد، دور می ساخت. این خبر از محمد بن علی بن عمر بن علی بن حسین(ع) و با یک واسطه از عکرمه بن مصعب عبدری نقل شده که عکرمه مجهول است. لذا، این خبر مورد اعتماد نیست، افزون بر این، دور ساختن مردم از گوشه یمانی خانه عقیل، دلیلی بر دفن حضرت فاطمه(س) در آن قسمت نیست و بر فرض اینکه دور ساختن مردم به سبب احترام به بزرگی باشد که در آنجا دفن شده است، باز نمی توان ادعای دفن شدن حضرت فاطمه(س) را در آنجا پذیرفت، زیرا احتمال دارد امام حسن(ع) برای احترام به مادربزرگ گرامی اش این کار را کرده باشد. ابن شبه نمیری از محمد بن علی بن عمر بن علی بن حسین(ع) نقل کرده است که قبر فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) در گوشه خانه عقیل قرار دارد که در آن به سوی بقیع باز می شود. راوی این خبر، محمد بن علی بن عمر، هم در رجال شیعه، هم در رجال اهل سنت مجهول است. مدرک مطمئنی درباره خاکسپاری حضرت فاطمه(س) در بقیع موجود نیست ابن شبه نمیری در نقلی دیگر از فضل بن ابی رافع، ادعا کرده است که قبر فاطمه(س) در برابر کوچه نُبَیه قرار دارد که به گوشه خانه عقیل نزدیک تر است. ناقلان این خبر، حسن بن مَنبُوذ و فضل بن ابی رافع هستند که نام و نشانی در کتاب های رجال ندارند. پس، این روایات نیز معتبر نیستند. این خبر احتمالاً بر این دلالت می کند که قبر دختر پیامبر(ص) در بیرون خانه عقیل قرار دارد. بنابراین، از حیث معنا و مفهوم با دو نقل مذکور منافات دارد. ابن شبه نمیری در گزارش چهارم، از غسان بن معاویه نقل کرده که او از عمر بن علی بن حسین(ع) شنیده قبر فاطمه(س) در برابر کوچه ای است که در کنار شخصیتی شناخته شده و مقبول دارد، اما غسان بن معاویه (واسطه نقل) ناشناخته و مجهول است. در نتیجه، روایت ضعیف است و درخور اعتماد نیست. ابن شبه نمیری در پنجمین گزارش خود، از عبدالله بن عمر بن عبدالله نقل کرده که قبر دختر پیامبر(ص) در مقابل خانه عقیل و در کنار خانه نُبَیه است، عبدالله بن عمر بن عبدالله نیز در کتاب های رجال هیچ نام و نشانی ندارد. دلیل دیگر برای دفن حضرت فاطمه(س) در بقیع روایاتی است که طبق آنها، امام حسن(ع) وصیت کرده است، در کنار مادرش دفن شود و به وصیت او، عمل شده است. بنابر روایتی از ابن عباس، امام حسن(ع) در کنار مادرش دفن شد، این روایت سه سند دارد که بر آن ها اشکالات متعددی وارد شده است: در صدر هر سه سند، نام مزاحم بن عبدالوارث آمده که مجهول است و در رجال شیعه و اهل سنت از او نامی نیست. اشکال دیگر آنکه مفید و ابن شهر آشوب دو روایت دیگر از ابن عباس نقل کرده اند که با این روایت معارض است. بر اساس معیارهای تعارض، روایت شیخ طوسی به دلیل موافقت با نظر عامه، طرح و رد می شود و اگر گزارش برخی از مورخان پذیرفته شود که ابن عباس هنگام وفات امام حسن مجتبی(ع)، در کنار معاویه بوده است، هر دو روایت به مشکل بر می خورند. علاوه بر این، برخی این نقل را نپذیرفته و بر آن اند که حضرت(س) در خانه خود یا روضه پیامبر(ص) دفن شده است. در منابع اهل سنت نیز ابن شبه نمیری نقل کرده است که امام حسین(ع) در وصیت خود فرمود: «مرا در کنار مادرم فاطمه(س) دفن کنید»، سند این روایت مشکل دارد، زیرا راوی آن، عبیدالله بن علی بن ابی رافع است که اخبار وی قابل احتجاج نیست. مورخان پیرو ابن شبه نمیری، مانند ابن نجار بغدادی و سمهودی، همین روایت را از او نقل کرده اند و گزارش تازه ای ندارند. بلاذری از هشام بن عروه، و او از پدرش نقل کرده است که امام حسن(ع) در حال احتضار فرمود: «اگر از دفن من در کنار قبر پیامبر(ص) هراس دارید، مرا در کنار قبر مادرم دفن کنید». چون خاندان زبیر و پسران او به دشمنی با اهل بیت(ع) و جعل احادیث درباره آنان مشهور هستند، روایات نقل شده از آنان در مورد خاندان پیامبر(ص) درخور اعتماد نیستند. نظیر این نقل را ابوالفرج اصفهانی آورده است که در صدر سند آن احمد بن سعید قرار دارد که مجهول است. همچنین به این سبب که همه از طبقه دهم و یازدهم اند که در نیمه اول قرن سوم یا اوایل نیمه دوم (حداکثر ۲۵۳ق) درگذشته اند و چون ابوالفرج در سال ۲۴۸ هجرت به دنیا آمده و هنگام مرگ آخرین اشخاص آن طبقات، حداکثر پنج سال داشته است، نمی تواند در سلسله نقل روایت قرار بگیرد. بدین ترتیب، مدرک مطمئنی درباره خاکسپاری حضرت فاطمه(س) در بقیع موجود نیست. امیرالمؤمنین(ع) در همان شب شهادت و دفن حضرت فاطمه(س)، چندین صورت قبر در بقیع ساخت تا قبر ناشناخته بماند افزون بر این، در این روایات کلمه اُم (مادر) به کار رفته است که در زبان عربی به مادربزرگ هم اطلاق می شود و ممکن است در این روایات بر فاطمه بنت اسد حمل شود که مادربزرگ امام حسن(ع) بوده است. این احتمال با روایات نیز تأیید می شود، زیرا طبق برخی روایات ـ که مفید و طبرسی و دیگران آن را پذیرفته اند ـ امام حسن(ع) به امام حسین(ع) وصیت کرد تا او را کنار قبر مادربزرگش، فاطمه بنت اسد دفن کند،افزون بر ضعف اسناد گزارش های تاریخی مذکور و اختلاف و تعارض آن ها از نظر معنا و مفهوم، شواهد و قراینی، مدفون بودن حضرت(س) را در خانه خویش تقویت می کند. امام حسن(ع) نیز پیش از شهادت به برادرش وصیت کرد جنازه ام را برای تجدید عهد، نزد قبر رسول خدا(ص) و سپس نزد مادرم و از آنجا به سوی بقیع ببر و در آنجا دفن کن و با توجه به شواهد موجود، احتمال دفن حضرت فاطمه(س) در قبرستان بقیع ضعیف است، امیرالمؤمنین(ع) در همان شب شهادت و دفن حضرت فاطمه(س)، چندین صورت قبر در بقیع ساخت تا قبر ناشناخته بماند. مردم در آن روزگار، با توجه به این صورت های قبر، گمان نمی کردند قبر واقعی حضرت فاطمه(س) در جای دیگری باشد. بنابراین اگر از این صورت های قبر، نشان اندکی مانده باشد، دلیل کافی برای توجیه همه نقل های تاریخی مذکور است. علاوه بر این، پنهانی بودن دفن دختر پیامبر(ص) از حقایق مشهور تاریخی است و فقط افراد انگشت شماری از نزدیکان خانه وحی، حاضر و ناظر دفن آن حضرت(س) بودند و مردم و حتی حاکمان آن روزگار نتوانستند حقیقت امر را فردای شب دفن و بعد از آن به دست بیاورند. لذا پذیرفتنی نیست که جای قبر ایشان چنان فاش شده باشد که حتی اشخاص ناشناس مکان آن را تعیین کنند. همچنین جایگاه ویژه حضرت فاطمه(س) در میان مسلمانان و توجه خاص پیامبر(ص) به ایشان و اختلاف حضرت فاطمه(س) با دستگاه حکومت و در نهایت وصیت بر دفن شبانه و اصرار بر پنهان ماندن قبر ایشان، پیوسته حساسیت های زیاد و پرسش هایی را در اذهان مسلمانان برانگیخته که احتمال داشته است برای حکومت ها مشکلات سیاسی به وجود آورد. لذا این امور ممکن بود شایعه ها را به اوج برساند و برای حل قضیه و تعیین محل دفن، به جعل روایات فراوانی بینجامد. در عصر اموی جریان گسترده جعل حدیث شکل گرفت و بسیاری از رویدادهای پس از رحلت رسول خدا(ص) ـ مانند آخرین نماز قبل از وفات پیامبر(ص)، هجوم به خانه دختر پیامبر(ص) و نهان بودن قبر ایشان ـ تحریف یا از تاریخ حذف شد، موضوع مخفی بودن قبر نیز ـ که دلیلی آشکار بر نادرستی وضع موجود و ستمکاری کارگزاران آن روزگار بود ـ به دست راویان و تاریخ نگاران حامی خلافت سپرده شد و آنان برای قبر دختر پیامبر(ص)، جایی مشخص کردند و انبوهی خبر و روایت ساختند. -روضه پیامبر(ص) احتمال دیگری که درباره مدفن حضرت فاطمه(س) وجود دارد، روضه نبوی است که از مشرق به خانه پیامبر(ص)، از مغرب به منبر و از جنوب به محراب ایشان محدود می شد و حد شمالی آن، بنا بر روایتی از امام صادق(ع)، چهارستون از منبر پیامبر(ص) فاصله داشت و پیامبر(ص) آن را باغی از باغ های بهشت معرفی کرده است. شیخ طوسی و طبرسی از جمله کسانی هستند که محل دفن حضرت فاطمه(س) را روضه پیامبر(ص) یا خانه خود حضرت فاطمه(س) دانسته اند. تنها مستند این قول، روایتی از امام صادق(ع) است که طبق آن، رسول خدا(ص) فرموده: «میان قبر و منبر من، باغی از باغ های بهشت است و منبر من بر سردری از درهای بهشت قرار دارد، زیرا قبر فاطمه(س) بین قبر او و منبرش قرار دارد و قبرش باغی از باغ های بهشت است»، این روایت اشکالات متعددی دارد، زیرا از سویی راوی دوم آن، علی بن حسین سعد آبادی در منابع رجالی شیعه توثیق نشده است و مدحی ندارد و بنابراین، روایت ضعیف است، از سوی دیگر، آخرین راوی در سلسله سند این روایت، محمد بن ابی عمیر، نام راوی قبل از خود را ذکر نکرده و لذا، روایت مرسل است. گرچه برخی از بزرگان گذشته، مرسلات ابن ابی عمیر را مانند احادیث مسند او به شمار آورده اند، اما برخی از محققان معاصر این مرسلات را بی اعتبار دانسته اند. علاوه بر ضعف سند، متن روایت نیز تصحیف و کلمه ای جانشین کلمه اصلی شده، زیرا در مصادر درجه اول اهل سنت و شیعه از پیامبر(ص) نقل شده است که میان خانه من و منبرم، باغی از باغ های بهشت قرار دارد، اما در این روایت به جای خانه، کلمه قبر آمده است. علاوه بر اشکالات مذکور، این حدیث متعلق به زمان حیات پیامبر(ص) است و در آن زمان، قبر حضرت(س) برای مردم نامعلوم بوده است؛ لذا، نمی توان حد و مرز روضه را با آن مشخص کرد. همچنین در بخش دوم این روایت، سیاق کلام عوض شده و از متکلم به غایب تغییر یافته است و به نظر می رسد این کلام «زیرا قبر فاطمه(س) بین قبر او و منبرش قرار دارد»، از راوی بوده که نظر خود را، برای توجیه کرامت مذکور، برای روضه بیان کرده است. در این صورت، این روایت به سبب احتمال آمیخته شدن کلام راوی با متن اصلی، مُدرَج محسوب می شود و اعتبار ندارد، البته این احتمال نیز وجود دارد که ادامه سخن به امام صادق(ع) منسوب باشد و ایشان پس از نقل سخن پیامبر(ص)، سخنی از خویش اضافه کرده باشد. در این صورت، حدیث مذکور حجت است و اشکال مُدرَج بودن ساقط می شود، اما سایر اشکالات باقی می ماند. جزئیات اختلاف در سالروز شهادت حضرت زهرا(س) زمان شهادت و وفات حضرت زهرا(س) همانند مکان دفن ایشان از مجهولات تاریخی است که نشانه اوج مظلومیت حضرت است. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم طی یادداشتی علل اختلاف در سالروز شهادت حضرت زهرا(س) را تبیین کرده است؛ زمان شهادت و وفات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ همانند مکان دفن ایشان از مجهولات تاریخی است که نشانه اوج مظلومیت حضرت است. عواملی چند ممکن است منشأ این اختلاف باشد؛ از جمله: ۱. نقل حوادث تاریخی در آن دوران همانند امروز نبوده که به صورت نوشته و کتاب در آید و به نسل های بعدی منتقل شود، بلکه انتقال رویدادهای تاریخی به طور عمده شفاهی بود و از خاطر و ذهن افرادی به اذهان دیگران منتقل می شد. کسی نمی تواند ادعا کند که همه این ناقلان از اشتباه مصون بودند. ۲٫ از سوی دیگر در آن روزها مسلمانان سرگرم جنگ بودند، در چنین شرایطی کمتر دغدغه داشتند که حوادث تاریخی را به طور دقیق ثبت نمایند. [۱] ۳٫ اختلاف و دسته بندی های سیاسی که پس از رحلت رسول خدا(ص) پدید آمد و کسانی که روی کار آمدند و قدرت را در دست گرفتند، تا آن جا که توان داشتند، تاریخ حادثه ها را دست کاری کرده اند. [۲] پراکندگی گفتار تاریخ نگاران در این موضوع گواهی روشن بر تحریف عمدی آنان در تاریخ شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است. در رابطه با زمان وفات و شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ روایات متفاوتی نقل شده است که برخی از این روایات بی سند و مرفوع است و در نتیجه از اعتبار کافی برخوردار نمی باشند و برخی روایات نیز مدت زندگی حضرت زهرا(س) را پس از رحلت پدر گرامی اش دو یا شش و یا هشت ماه بیان کرده اند، چون این دسته از روایات نیز سند درستی ندارند و یا از امام معصوم نقل نشده اند نمی تواند معتبر و قابل توجه باشند. بعضی از احادیث گویای این است که حضرت پس از رحلت رسول خدا (ص) سه ماه یا یکصد روز در قید حیات بود. [۳] این گونه احادیث را ممکن است با حدیث مشهور طبری که شهادت حضرت را سوم جمادی الثانیه می داند. [۴] بدین طریق جمع کرد که سه ماه پنج روز کمتر از سوم جمادی الثانیه یعنی نود و پنج روز است و یکصد روز، پنج روز بیشتر از نود و پنج روز می شود و تفاوت چند روز قابل توجه نیست، مرحوم علامه مجلسی نیز به این مطلب اشاره دارد. [۵] در نتیجه تنها روایاتی که قابل تأمّل است؛ روایات هفتاد و پنج روز و سوم جمادی الثانیه یعنی نود و پنج روز است. روایت هفتاد و پنج روز به دو طریق ـ ابو عبیده خدا و هشام بن سالم [۶] ـ از امام صادق(ع) نقل شده است و روایت سوم جمادی الثانیه یعنی نود و پنج روز در روایت ابو بصیر، نیز از امام صادق(ع) تصریح شده است. این دو تعبیر با توجه به قول مشهور شیعه درباره رحلت پیامبر اکرم(ص) در بیست و هشتم ماه صفر با هم تعارض دارد، چون که هفتاد و پنج روز پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ موافق با سیزدهم جمادی الاولی می شود، نه سوم جمادی الثانیه. همان گونه که در سؤال بدان اشاره شده است، ممکن است دلیل اختلاف در این دو دسته از روایات صحیحه رایج نبودن نقطه گذاری بر کلمات در زمان صدور روایات باشد. توجه به شباهت «خمسه و سبعون» با «خمسه تسعون» مؤید این معناست. به عنوان مثال در کتاب کافی در مورد زمان شهادت حضرت زهرا (س) چنین آمده است: «و توفیت و لهاثمان عشره سنه و خمسه و سبعون یوما».[۷] همان گونه که در این روایت دیده می شود شباهت «خمسه و سبعون» به «خمسه تسعون» خیلی نزدیک است و اشتباه نسّاخ، تاریخ نویسان یا راویان حدیث می تواند موجب پدید آمدن دو تاریخ متفاوت در رابطه با روز شهادت حضرت زهرا (س) باشد. …………………………. [۱]. شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهل و ششم، ۱۳۸۷ ش، ص ۱۵۵. [۲]. همان، ص ۱۵۵. [۳]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ق، ج ۴۳، ص ۲۱۳٫ [۴]. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، نجف، ۱۳۸۳ ش، ص ۴۳٫ [۵]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، همان، ج ۴۳، ص ۲۱۵ و ۲۱۶. [۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۴۵۷. [۷]. همان، ج ۱، ص ۴۵۷؛ مجلسی، همان، ج ۴۳، ص ۷.


دوشنبه ، ۳اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کرات آملی]
[مشاهده در: www.keratamoli.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن