محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826579305
نگاهی به زندگی شهید اسماعیل فدایی
واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): اسماعیل فدایی در دوم خرداد ۱۳۴۰ در کرمانشاه به دنیا آمد و در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ در بازی دراز (سرپل ذهاب) به شهادت رسید.در آن روزهای آخر بهار، وقتی اسم اش را اسماعیل گذاشتند، نمی دانستند که قرار است قربانی عشق به اسلام-امامت و انقلاب شود. نام پدرش ابراهیم بود. از همان بچگی به مدرسه و درس و کتاب علاقه داشت. اوقات فراغتش به مطالعه می گذشت. نماز و عبادات مرسوم را خیلی زود یاد گرفت. مطالعه و تربیت صحیح، روحیه ی مردانه ای در او ایجاد کرد. آخر سال تحصیلی بود و پدر و مادرها همه، برای گرفتن کارنامه ی بچه ها به مدرسه آمده بودند. مادر اسماعیل هم آمده بود. مدرسه شلوغ بود و والدین برای گرفتن کارنامه ها صف کشیده بودند. نمره های اسماعیل مثل همیشه درخشان بود. در میان آن همه قیافه ی اخم آلود و نمره های بد، مادر از شادی در پوست خود نمی گنجید. دستش را باز کرد تا پسر را در آغوش بگیرد. دست اش به شیشه ی پنجره خورد و شیشه با صدای مهیبی فرو ریخت. پشت سرشان خانواده ی دیگری بودند، احتمالاً با نمره های بد. قیافه شان درهم بود. مدیر مدرسه فکر کرد شکستن شیشه، کار آن هاست. بیرون آمد تا خسارت بگیرد. اسماعیل متوجه شد. جلو دوید و ماجرا را شرح داد. مدیر شگفت زده شد. این بچه ی کوچک چه روح بزرگی داشت. خانواده فدائی در منزل کوچکی در انتهای محله شاطرآباد زندگی می کردند. از همان ایام کودکی، بزرگی و صداقت را با قناعت در آمیخته بود. مازاد پول تو جیبی هایی را که می گرفت به خانواده برمی گرداند. تابستان ها کار می کرد و خرج خود را در می آورد. از درس نیز غافل نبود و توانست دیپلم خود را در رشته ی ریاضی فیزیک اخذ نماید. هنوز نوجوان بود که انقلاب شد. ۱۷ سال بیشتر نداشت اما نترس و بی باک در راهپیمایی ها شرکت می کرد. انقلاب که پیروز شد، سرمست و خوشحال به سپاه پاسداران پیوست. سال ۵۸ در عملیاتهای کردستان و پاکسازی مناطق کردنشین رشادت های زیادی از خود نشان داده بود و یک سال بعد جنگ آغاز شد و اسماعیل داوطلبانه به جبهه شتافت. آن قدر خوب جنگید و آن قدر از خود لیاقت نشان داد که به سمت فرماندهی عملیات منصوب اش کردند. هیچ کدام از این ها مغرورش نکرد. هنوز بیشتر حقوقش را به فقرا می بخشید و برایشان خوار و بار تهیه می کرد و به عیادتشان می رفت. وقتی نماز می خواند آن قدر در خودش غرق می شد که یادش می رفت غذا بخورد. بقیه غذای شان را می خوردند و سهم او را نگه می داشتند. کسی به یاد ندارد که شوخی کردنش را دیده باشد. با وجود سن کم بسیار جدی و باوقار بود، اما عصبانی و خشمگین نبود. تنها یک یا دو بار برافروخته شد آن هم هنگامی که کسی بر خلاف گفته امام و اسلام، سخنی بر زبان رانده بود. بی آن که به خاطر فرمانده بودنش فخر بفروشد، به جای نگهبانان خسته سر پست می ایستاد و در همه ی عملیات ها پیشاپیش سربازان زیر امرش به دشمن حمله می کرد. سال ۵۹ در جبهه ی سرپل ذهاب زخمی شد. به بیمارستان آوردندش. پزشک ۴ ماه برایش استراحت تجویز کرد. طاقت نیاورد و دو ماهه برگشت. در بیمارستان دیده بودنش که می گریسته و از خدا می خواسته به فیض شهادت نائل آید. خیلی کم به خانه می آمد. مرخصی داشت اما استفاده نمی کرد. در جبهه و بیشتر وقت ها در خط مقدم می ماند. اما از اندک مرخصی هایش هم خاطرات شیرینی بر جا مانده است. هرگاه می آمد سری هم به انجمن اسلامی می زد مانند شمعی فروزان بچه ها پروانه گرد وجود نورانیش می شدند بعضی از بچه ها مانند حسین حائری نسب به اصرار او را قانع کردند که ترتیب اعزامشان به جبهه را بدهد. یک بار نیز که با ماشین سپاه به خانه آمده بود، خواهرش از او می خواهد که او را با ماشین به بازار برساند. کرایه تاکسی رفت و برگشت را به خواهرش میدهد اما از ماشین بیت المال استفاده شخصی نمیکند. آخرین باری که برای مرخصی آمد، پارچه خریده بود. می خواست کت و شلوار بدوزد و دفعه ی بعدی که برگردد ازدواج کند. پارچه ها، روی تاقچه ماندند. بار بعدی او به آسمان رفته و پیکر بی جانش که برگشت به پارچه ی سفید کفن نیاز داشت. قربانی عشق به اسلام-امام و انقلاب، مردانه و به انتخاب خود جانش را در راه خدا داد. پانزده روز از شهریور ماه سال شصت گذشته بود. بعد از شهادت شهیدان رجایی و باهنر عملیات دوم بازی دراز آغاز شد همه می دانستند که کار بسیار سخت خواهد بود و با این تعداد نیروی اندک تصور تصرف بازی دراز هم خیلی بعید بود اما ضرورت بازپس گیری این ارتفاع مهم و سرنوشت ساز برای این فرماندهان شجاع تکلیف را معلوم کرده بود بدون تردید و درنگ به قله ۱۱۵۰ تاختند و با پیروزی خون بر شمشیر بود که خود را بر اوج آن بلندترین قله یافتند اما دشمن بعثی که توسط بیش از ۲۰ کشور مزدور از خدا بی خبر پشتیبانی می شد هر چه توان، نیرو، امکانات و آتش داشت بر سر بچه ها ریخت و آنجا بود که روح بلند شهیدان زمین دون را به آسمان عرشی رسانیده بود. منطقه ی عملیاتی توسط دشمن محاصره شده بود. مهمات کم بود. درخواست مهمات کردند و تا آخرین گلوله جنگیدند. و نهایتاً خون گلگونش زمین را سرخ کرد. پیکر مطهرش ۱۶ ماه در اوج قله ۱۱۵۰ نظاره گر حماسه های رزمندگان بود و پس از آزادی کامل بازی دراز به خانواده تحویل داده شد. مادر با چشمانی منتظر و اشک بار، پیکر پسرش را تحویل گرفت. خداوند نخواسته بود اسماعیل بر کره ی خاکی با کسی پیمان ببندد. پیمانش قبل تر در آسمان ها بسته شده بود و حال رفته بود تا در کنار معشوقش آرام گیرد، آرامش ابدی. مناجات اینجانب باید اعتراف کنم: حسودم، حسد می خورم از این که دیگر برادرانم به شهادت که آرزوشان بود رسیدند. لکن من هنوز به این که طالب شهادت باشم نیز نرسیده ام. خدایا مرا نیز یاری فرما تا به جمع شهیدانت بپیوندم. هر جا که شهیدی بر خاک افتد از این که مرا نزد خود خوار گردانیده، شرمنده ام. انسان در هر ثانیه از عمرش یا در جبهه حق است و یا در جبهه باطل و جز این نیست. خدایا صبری عطا کن تا بعد از درک حقیقت قضاوت کنم. براستی که تا ظهور مهدی (عج) کسی کام یافته از دنیا نمی رود. حتی شهید. خدایا، مپسند که به اندک کار نیک مان مغرور شویم و از راه راست منحرف. خدایا، صبر و شکیبایی عطا فرما تا به نیت خیر عمل بد نکنم. الهی از من امتحانی را که از عهده ام خارج است به عمل نیاور و قدرت دریافت و تحمل و پذیرش حق را ارزانیم دار. پیمودن هیچ راهی دشوارتر از راه حق نیست. خدایا، قوتم بخش تا به آن چه که درستی اش بر من یقین گشته عمل نمایم و نعمت هایت را در راه خیر و رضای تو به کار بندم. الهی، یاریم فرما تا آن چه به دیگران توصیه می کنم، خود نیز عمل نمایم. وصیت نامه شهید با درود و سلام به رهبر کبیر و امام عزیزمان «خمینی» که هم چون حضرت «محمد (ص)» بت شکن شد، خدای عزوجل طول عمر و سلامتی عطا فرماید، چنان که انسان شدن را به ما آموخت و درود و سلام به شهدای تاریخ اسلام بخصوص شهدای این انقلاب و معلولین و بازماندگان شان. درود و سلام بر شما امت مسلمان و مستضعف بپا خاسته و شما رزمندگان غیور در رکاب اسلام و امام زمان (عج) ... با بررسی وصایای شهدا درمی یابیم که چیز ناگفته ای، برای گفتن ما نگذاشته اند ولیکن چون احتمال دارد که من نیز در این درگیری های حق علیه باطل کشته شوم اگر چه شرم دارم که نام شهید بر خود نهم ولی به عنوان «آن چه که می خواهم» این را می نویسم... برادران و خواهران مسلمان کمتر کسی پیدا می شود که انصاف دهد نظاره گر این انقلاب بوده و آن را در راه رسیدن به پیروزی نهایی و پیوستن به انقلاب مهدی «عج» یاری ندهد. انقلابی که ثمره خون شهدای بی شمار از حسین وارث آدم و از هابیل تاکنون می باشد، پس همان طور که تاکنون به رهبری امام مان کوشیده اید یک دم از تلاش برای پیروزی این انقلاب در جهان غافل ننشینید. شما ای کار به دستان این مملکت برای احیای حکومت اسلامی یعنی حکومت «الله» بکوشید و مبادا ذره ای به منافع گروهی و شخصی پرداخته که این خون شهدا و رنج مستضعفان بود که شما را بنا به گفته ی امام مان بر این پست ها نشاند. وحدت و تلاش خویش را برای تداوم بخشیدن به انقلاب اسلامی حفظ و مبادا از مسیر اصلی یعنی رسیدن به «الله» منحرف شوید. و از مشکلاتی که در جامعه هست ]هیچ[ حزن و اندوهی به دل راه ندهید و چشم و گوش تان به امام مان «ولایت فقیه» باشد که اوست بر صراط مستقیم و راه انبیاء ... در آخر یادآور می شوم که گرامی داشت شهدا همانا ادامه راهشان می باشد و خواهانم که برای آمرزیدنم و این که خداوند در رستاخیز رسوایم نسازد به درگاه خدا دعایم کنید و طلب مغفرت نمایید.
یکشنبه ، ۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]
صفحات پیشنهادی
زندگی نامه شهید صدرزاده در دست نگارش
زندگی نامه شهید مصطفی صدرزاده به قلم فاطمه افقه نوشته می شود این کتاب قرار است در بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران از سوی انتشارات روایت فتح توزیع شود به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق فاطمه افقه نویسنده از نگارش کتابی درباره شهید مصطفی صدرزاده از شهدای مدافع حرم و فرمانساخت فیلم زندگی خلبان شهید عبدالرضا کوپال
چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۴ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با ساخت فیلمی از زندگی خلبان شهید عبدالرضا کوپال در شهرستان موافقت کرد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان این فیلم در 60 دقیقه توسط منصوره باجلان از هنرمندان بروجردی ساخته میشود این اثر مرلحظاتی با شهدای مفقودالاثر کهنوج/1 شهید منصور اسماعیلی گنجی بزرگ که در قصر شیرین جاماند
لحظاتی با شهدای مفقودالاثر کهنوج 1شهید منصور اسماعیلی گنجی بزرگ که در قصر شیرین جاماندشهرستان کهنوج مأمن بسیاری از غیورمردان بزرگ هشت سال دفاع مقدس است که تاریخ همواره نام و یادشان را به یاد دارد یکی از این شهدا شهید منصور اسماعیلی است که پیکر مطهرش همچنان مفقود است به گزارشبه کارگردانی مریم ابراهیموند زندگی قاری «شهید منا» تبدیل به فیلم سینمایی میشود
به کارگردانی مریم ابراهیموندزندگی قاری شهید منا تبدیل به فیلم سینمایی میشودزندگینامه شهید محسن حاجیحسنیکارگر از شهدای حادثه منا در مراسم رمی جمرات در قالب یک فیلم سینمایی 120 دقیقهای توسط مریم ابراهیموند ساخته میشود به گزارش خبرگزاری فارس فیلمنامه این فیلم توسط «عزندگی قاری شهید در منا فیلم میشود
زندگی قاری شهید در منا فیلم میشود زندگینامه شهید محسن حاجیحسنیکارگر از شهدای حادثه منا در مراسم رمی جمرات در قالب یک فیلم سینمایی 120 دقیقهای توسط مریم ابراهیموند ساخته میشود ۱۳۹۴ يکشنبه ۲ اسفند ساعت 10 06 به گزارش سرویس فرهنگی پانا فیلمنامه این فیلم توسط «علی اکنگاهی کوتاه به زندگی ماموستا هه ژار(عبدالرحمن شرفکندی) چهره فاخر و ماندگار کُرد
سرویس کردستان-کار مداوم بی خوابی و ریاضت های فکری و جسمی سبب شد که استاد هه ژار در سن 69 سالگی خیلی زود وفات کند و در روز پنج شنبه دوم اسفند 1369 روح پاکش به آرامش ابدی بپویندد کردپرس-نویسنده محقق مترجم و شاعر نامدار استاد عبدالرحمن شرفکندی مشهور و متخلص به هه ژار در سال 1300زندگی قاری شهید در منا فیلم می شود
زندگی نامه شهید محسن حاجی حسنی کارگر از شهدای حادثه منا در مراسم رمی جمرات در قالب یک فیلم سینمایی 120 دقیقه ای توسط مریم ابراهیم وند ساخته می شود به گزارش خبرگزاری برنا فیلمنامه این فیلم توسط علی اکبر محلوجیان از جمله فیلمنامه نویسان به نام کشورمان تهیه و نگارش شده است محلوخاطراتی از زندگی یک شهید مدافع حرم در شبکه «افق»
خاطراتی از زندگی یک شهید مدافع حرم در شبکه افق شناسهٔ خبر 3559972 - پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹ ۱۷ هنر > رادیو و تلویزیون نهمین قسمت مجموعه ملازمان حرم گفتگو با همسر شهید علیرضا نوری از شهدای مدافع حرم پنجشنبه ۲۹ بهمن از شبکه افق پخش می شود به گزارش خبرنگار مهر مجموعه منگاهی به زندگینامه دبیر کل فقید سازمان ملل
نگاهی به زندگینامه دبیر کل فقید سازمان ملل پطروس پطروس غالی سیاستمدار کهنه کار مصری و نخستین دبیرکل عرب و آفریقایی سازمان ملل که مخالف سیاست های آمریکا بود در سن 93 سالگی در بیمارستانی در مصر درگذشت به گزارش فرهنگ نیوز خبر درگذشت پطروس غالی ششمین دبیرکل سازمان ملل متحد را رافائانتشار کتاب زندگی شهیدان
گردشهر عنوان کتابی است از اعظم حمزه ای خسرقی که به زندگی و شهادت سه تن از شهدای خانواده فاضل بجستانی به نام های مهدی حمید و مجید از زبان حاج اسحاق فاضل بجستانی پدر این شهدا پرداخته است گرد شهر از معدود کتابهایی است که روایت داستانی سه برادر شهید را بدون گسست در امتداد هم دارد ک-
گوناگون
پربازدیدترینها