محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829992145
«قلعه مرغی روزگار هرمی» به چاپ سوم رسید
واضح آرشیو وب فارسی:کتاب نیوز: رمان «قلعه مرغی روزگار هرمی» نوشته سلمان امین توسط نشر هیلا به چاپ سوم رسید. به گزارش مهر، رمان «قلعه مرغی روزگار هرمی» نوشته سلمان امین به تازگی توسط نشر هیلا به چاپ سوم رسیده است. چاپ اول این کتاب زمستان سال 90 منتشر شد. چاپ دوم این کتاب هم در سال 92 وارد بازار نشر شد. این رمان داستان پسر نوجوانی است که بر اثر حوادثی به سمت شبکه های هرمی کشیده می شود و با اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو می شود. این جوان در محله قلعه مرغی که یکی از محلات جنوبی تهران است زندگی می کند و رمان با داشتن یک زمینه و تم اجتماعی و همچنین چاشنی طنز، پیش می رود. در قسمتی از این رمان می خوانیم: دوباره روز از نو روزی از نو شروع کرد به زر زدن. من هم همان جور که روی صندلی نشسته بودم خودم را تکان تکان می دادم. صندلی نیم دور نیم دور گرد خودش می چرخید. کاری که باید بکنید این است که پاهایتان را به زمین بچسبانید بعد جوری که نشینتان روی کفی صندلی ثابت باشد، کمرتان را مدام مشرق مغرب کنید. آن قدرها هم کیف نمی داد ولی عجیب روی اعصابش رفته بودم پسر! حتی یک بار خم شد و همان جور نشستنکی دستش را روی صندلی من گذاشت که بیش از این تاب نخورم ولی این کارهاش هیچ اثر نمی کرد. دو ثانیه آرام می گرفتم و دوباره همان بساط بود. از آن جا که دیگر موقع حرف زدن توی صورتم نگاه نمی کرد قشتگ تابلو بود که دارد خون خونش را می خورد. هر وقت هم که مجبوری چشم تو چشم می شدیم سرعتم را بیش تر می کردم که حسابی مگسی شود. فکر می کردم بتوانم نیم ساعتی همین روال را پی بگیرم اما چشمتان روز بد نبیند؛ به ده دقیقه نکشید که سر آخرین پیچ، جک صندلی از زیر در رفت... این کتاب با 287 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 140 هزار ریال منتشر شده است.
یکشنبه ، ۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کتاب نیوز]
[مشاهده در: www.ketabnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
-
گوناگون
پربازدیدترینها