واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
عزم ملی برای توسعه؛ هدف درست در مسیر غلط
اقتصاد ایران در حال حاضر، درگیر بیماری انتظار است. این انتظار رکود اقتصاد را تشدید کرده است. از این منظر، واژه سازی های این چنینی نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه سبب ایجاد انتظار تازه ای برای اقتصاد می شود.
هنوز برجام به پایان نرسیده بود که رئیس جمهور از برجام 2 سخن گفت. دکتر روحانی گفت: ما از برجام یک عبور کردیم و امروز هم باید برجام دو را آغاز کنیم. صحبت های رئیس جمهور در مورد برجام2 آنقدر گنگ و مبهم است که نمی توان با قطعیت در مورد آن سخن گفت. با این حال، بررسی صحبت های شخص رئیس جمهور و نزدیکان ایشان نشان می دهد که برجام 2 ریشه در اقتصاد دارد. برای مثال، دکتر روحانی در مجمع عمومی بانک مرکزی گفت: «باید برجام 2 را برای توسعه کشور آغاز کنیم» رئیس دفتر رئیس جمهور نیز روز گذشته گفت: «در برجام 2 همه باید دست به دست هم داده و بخش دولتی و خصوصی، برای تجهیز همه منابع همکاری کنند». با این حال توصیف برجام2 از زبان دکتر مسعود نیلی،مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور، شنیدنی تر است: «برای توسعه، پیشرفت و خروج از مشکلات اقتصادی نیاز به وفاق سیاسی داریم» فارغ از این که اساساً استفاده از عبارت «برجام 2» توسط دولتمردان تا چه حد درست به نظر می رسد و آیا انتقادها به کاربرد این مسئله و اهداف سیاسی احتمالی نهفته در آن تا چه حد قرین صحت می باشد اما آنچه از مجموع سخنان رئیس جمهور استخراج می شود، این است که کشور برای غلبه بر مشکلات اساسی خود و توسعه نیافتگی، نیاز به اجماع مردم دارد. مطالعات تاریخی چه می گوید؟
اما برای اینکه این صحبت ها را بهتر درک کنیم، لازم است نگاهی به مطالعات تاریخی عاصم اوغلو و رابینسون اساتید اقتصاد دانشگاه های ام آی تی و هاروارد بیندازیم. این دو اقتصاددان با بررسی تاریخ اقتصادی جهان در بازه زمانی طولانی، سعی کردند به این سوال پاسخ دهند که چرا برخی کشورها فقیرند و برخی ثروتمند. نتیجه مطالعات تحسین برانگیز آن ها، این بود که علت فقر و غنای کشورها، نه جغرافیاست، نه نادانی و نه فرهنگ. جمع بندی آن ها این بود که یک عامل اساسی زمینه ساز ثروتمند شدن کشورها می شود و آن نهادهای آن کشور است. آن ها نهاد را آن چیزی تعریف می کنند که انگیزه ها را شکل می دهد. این نهاد می تواند رسمی یا غیررسمی باشد. نهادهای رسمی همین قوانین کشور، شیوه حکومت داری و … است و نهادهای غیر رسمی آداب و رسوم و فرهنگ و قواعد نانوشته میان افراد است. عاصم اوغلو و رابینسون در کتاب مشهور خود «چرا ملت ها شکست می خورند؟» می گویند علت اصلی ثروتمند شدن یک کشور، وجود نهادهای فراگیر است. نهادهایی که امکان و فرصت مشارکت را توسط توده های گسترده مردم در فعالیت های اقتصادی فراهم می کنند. در مقابل، نهادهای فراگیر، نهادهای غیر فراگیر قرار دارد که تنها اجازه حضور عده کمی از افراد را اقتصاد فراهم می کند. اما تحلیل های این دو اقتصاددان و تیم آن ها، به این جا ختم نشد. آن ها به این جمع بندی رسیدند که نهادهای اقتصادی فراگیر، نتیجه نهادهای سیاسی فراگیر هستند. یعنی نهادهای اقتصادی فراگیر خروجی کارخانه نهادهای سیاسی فراگیر است. براساس این تحلیل، نهادهای فراگیر و غیرفراگیر خود را باز تولید می کنند. این امر سبب می شود که کشورهای فقیر، فقیر بمانند و کشورهای ثروتمند، ثروتمندتر شوند.البته آن ها معتقدند که در شرایطی ممکن است چرخه های فقر شکسته شود و یک کشور فقیر، ثروتمند شود. یکی از این شرایط را آن ها استفاده از فرصت های تاریخ می دانند. آن ها با مطرح کردن مثال های متعدد از تاریخ اقتصادی جهان(نظیر طاعون در انگلستان) عنوان می کنند که اتفاقات تاریخی زمینه ساز پیشرفت کشورها میشوند. در این بزنگاه های تاریخی اگر مردم کشور در مورد تغییر شرایط به اجماع برسند و در جهت تغییر نهادهای غیر فراگیر به فراگیر تلاش کنند، می توانند از چرخه فقر رهایی یابند و به جمع کشورهای ثروتمند بپیوندند. این تحلیل و مطالعه تاریخی جزو برجسته ترین مطالعات علم اقتصاد در سال های اخیر بوده است.
بزنگاه تاریخی و اجماع؛ رمز توسعه ایران
اگر تحلیل فوق را در کنار رفتار اقتصادی دولت قرار دهید، تلاش های دولت را می توانید در راستای این تحلیل ببینید: ایران در شرایط نامناسب اقتصادی و توسعه ای به سر می برد و برای خروج از این دور توسعه نیافتگی، به بزنگاه تاریخی نیاز دارد. بزنگاه تاریخی اقتصاد ایران می شود همین چیزی که امروز دولتمردان عنوان «برجام 2» را به آن داده اند نکته ای که بارها و بارها از زبان دکتر مسعود نیلی شنیده ایم. اما مرحله بعد خروج از دور توسعه نیافتگی، اجماع مردم یک کشور در زمینه این مساله است که نیاز به تغییر داریم. این اجماع را می توان در «برجام 2» یا هر عنوان دیگری که این کارکرد را داشته باشد مشاهده کرد. یعنی دولت بعد از اینکه توانست بزنگاهی در اقتصاد ایران ایجاد کند، حال به دنبال اجماع است تا بتواند آرزوی توسعه یافتگی ایران را محقق کند.
دو ایراد به دستگاه تحلیلی دولت
اینکه مبانی تحلیلی تیم اقتصادی ایران مبتنی بر جدیدترین نظریات علمی است، جای بسی خوشحالی است و باید از این حیث از دولت تدبیر و امید تشکر کرد. با این حال، 2 نقد عمده در به کار بستن این تحلیل و رفتار دولت یازدهم وجود دارد:
1٫ اگر چه دستیابی به توافق و اجماع بر سر موضوع نیاز به پیشرفت، از اهمیت بسزایی برخوردار است، اما نباید فراموش کنیم که این اجماع درجات متفاوتی دارد. یعنی در مرحله اول، اجماع می بایست در دل حاکمیت اعم از دولت، مجلس و سایر قوا شکل بگیرد. طبیعتا این اجماع نتیجه گفت و گوهای پنهان این نهادهای تاثیر گذار و به دور از جنجال های رسانه ای است. اتفاقی که به نظر می رسد دولت به دنبال آن نبوده است و گاه بر سر کوچکترین موضوعات، مسئله آفرینی میکند. نمونه بارز آن هم لایحه برنامه ششم است. لذا تا زمانی که این اجماع بین مسئولان کشور شکل نگیرد، بعید است که در بین مردم اتفاق بیفتد. در این رهگذر، صحبت از اجماع در جمع مردم و رسانه ها تنها کارکرد ضد اجماعی دارد. سبب تقسیم بندی اقشار جامعه میشود و دقیقا خلاف آن چه دولت می خواهد، اتفاق می افتد.
2٫ اگرچه این تحلیل براساس مطالعات تاریخی بسیاری از کشورها رخ داده است، اما در مورد ایران شرایط کمی فرق می کند. اقتصاد ایران در حال حاضر، درگیر بیماری انتظار است. این انتظار رکود اقتصاد را تشدید کرده است. از این منظر، واژه سازی های اینچنینی نه تنها دردی را دوا نمی کند، بلکه سبب ایجاد انتظار تازه ای برای اقتصاد می شود. انتظاری که رکود را تشدید می کند.
منبع: کتاب چرا ملت ها شکست می خورند؟ دارون عاصم اوغلو و جیمز ای. رابینسون.
institutions as a fundamental cause of long-run growth(2005) DARON ACEMOGLU, SIMON JOHNSON, JAMES A. ROBINSON
منبع: خراسان
نویسنده: حبیب نیکجو
پایگاه رصد انتهای متن
http://fna.ir/H3D2K7
94/12/01 - 01:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]