واضح آرشیو وب فارسی:بانکداری ایرانی: در کنار وقایعی که هر از گاهی تیتر اول رسانه ها می شود و بهت آدمی را بر می انگیزد، این آخری ( البته تا زمان نگارش این مطلب !؟) نوبرانه دیگری از بی توجهی به ارزشمند ترین شاهکار خلقت خداوندی یعنی جان آدمی است. ماجرا تلخ تر و فراگیرتر از آن است که کسی نشنیده باشدش. مادر جوانی پس از وضع حمل و تولد دو قلوهایش نیاز به اکسیژن پیدا می کند. پس از وصل دستگاه به سیستم تنفسی مادر بجای اکسیژن خالص که به درمان مادر بی انجامد، گاز ناشناخته ای وارد بدن می شود که منجر به سوختگی شدید سر و صورت و سیستم تنفسی می شود. باور کنید به همبن سادگی! در نگاه اول به این ماجرا شاید استثنائآ پزشک و بیمارستان و کادر درمانی بی تقصیر بنظر برسند اما ریشه اصلی چنین وقایعی همان نقیصه بزرگ فرهنگی است که خیلی وقت است گریبان بخش درمان کشور را هم گرفته و هر از گاهی ماجرائی رسانه ای می شود که سخت شگفت انگیز است: بجای فرهنگ 'احترام به جان آدمی'، بی احترامی و بی توجهی به آن در زوایای مختلف زندگی امروز شهروندان ایرانی ریشه دوانده، نیک که بنگریم دربخش های مختلف کشور از خودروسازی گرفته تا صنعت هوائی و حمل و نقل و بالاخره از همه تلخ تر در بخش درمانی از این فرهنگ گرانسنگ اثری نیست و اراده ای سترگ می طلبد تا هر ایرانی در هر کجا و هر مسئولیتی که هست بداند عرصه جان انسان جای هیچ سستی و ندانم کاری نیست. در نگاه اول مقصر سوختن این مادر جوان نه بیمارستان بلکه تشکیلاتی است که مسئولیت تامین کپسول اکسیژن را بر عهده دارد. این درست. اما تشکیلاتی که گازهای صنعتی و اغلب سمّی تولید می کند و مورد استفاده کارخانجات و بنگاه های فنی است، بر کدام مبنای عقلی و قانونی مجاز به تهیه کپسول اکسیژنی است که علی الاصول ماهیتی متفاوت با صنعت داشته و درمواقع بحرانی باید به داد بیماران برسد؟ این واقعیت را می پذیریم که رئیس بیمارستان، مسئول خرید کپسول و فرد تحویل گیرنده و بالاخره پرستاری که بی تردید باید در اندیشه جان بیمارش باشد، هیچکدام موظف به کنترل کیفیت و آزمایش کپسول مورد استفاده نیستند، اما عقلآ و اصولآ با توجه به ماهیت شغلی خود که مجال ریسک پذیری ندارند، هم نباید کنترلی حتّی سرسری هم که باشد انجام دهند؟ روشن است که پرسنل درمانی اگر تنها شیر کپسول را قبل از اینکه بر دهان بیمار بگذارد آزمایش می کرد، این اتفاق تلخ رخ نمی داد. بهمین راحتی!. اشتباه نشود، نگارنده ادعا ندارد که کادر درمانی باید تک تک ابزار پزشکی مورد مصرف را شخصآ بیآزمایند. دلیلی هم ندارد چرا که معمولآ تولیدات مصارف بیمارستانی از سوی مراکز تائید شده و بر اساس شمول قوانین ویژه صورت می گیرد، اما در مورد کپسول اکسیژن که با شکل و شمایل صنعتی و ظاهری رنگ رو رفته و نامآنوس با محیط استریل بیمارستان که در گوشه و کنار مراکز درمانی بچشم می خورند، این کنترل حداقل کاری است که نه تنها بدلیل احساس مسئولیت و تعهد فرهنگی که از آن نام بردیم بلکه بدلایل منطقی و عقلی هم یک ضرورت است. آشنائی صاحب این قلم با مقوله درمان و بیمارستان در حد یک شهروند معمولی است اما یقین دارم در حوزه تخصصی بیمارستان ها و مراکز درمانی و بخش های مختلف جراحی نمونه هائی ساده و پیش پا افتاده از نوع کپسول اکسیژن کم نیستند که در نگاه اول اهمیت چندانی ندارند اما در بزنگاه حساس می توانند یک فاجعه تلخ از جنس همین سوختن مادر جوان را رقم بزنند. بهمین دلیل باید در روال جاری که بی توجهی به ابزار مصرفی مراکز درمانی است تجدید نظر جدی شود. برای اینکه متهم به بهانه گیری از قشر بخش بهداشت و درمان کشور نشویم، بگویم که حاشیه ای که بر 'در حاشیه' مهران مدیری رخ داد و کادر درمانی برخی بیمارستان ها و پزشکان شمشیر از رو بستند و وا اخلاقا سر دادند و بعضآ بدرستی ادعا کردند که حرمت پزشکان پاس داشته نشد، صاحب این قلم با درک احساس مظلومیت آنان علم حمایت از پزشکان بر افراشتم. اما امروز در برابر این سستی ناباورانه در حیرتیم و این حق را برای خود قائلیم که از وزارت بهداشت و درمان، قوه قضائیه، نهادهای نظارتی و بالاخره کادر درمانی کشور سئوال کنیم که بالاخره در زندگی امروز ما ایرانیان جایگاه ' فرهنگ احترام به جان آدمی' کجاست؟ * منبع: پایگاه خبری الف
جمعه ، ۳۰بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بانکداری ایرانی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]