واضح آرشیو وب فارسی:صاحب نیوز: شاید بتوان گفت در جامعه امروزیِ ما، بسیاری از افراد روز و شب به دنبال پول هستند، اما اگر از همین خیل عظیم سؤال شود: «اگر پول کلانی در اختیار شما قرار گیرد با آن چه می کنید؟» جواب درخوری برای آن نخواهند داشتبه گزارش صاحب نیوز به نقل از ندای اصفهان- محمد جلوانی/ «کسانی که در زمره نیروی کارند بیشتر از کسانی که خارج از این جرگه اند عمر می کنند.» [۱] با توجه به تجاربی که در طول سالیان در برخورد با افراد مختلف داشته ام به این نتیجه رسیده ام که بیشتر مردم – علی رغم سالها زحمت و تلاش در راه کسب معاش و تأمین امور اقتصادی خود- دیدگاه واضحی نسبت به مقوله کار و شغل ندارند و اصولا بین دو گزینه «بهترین تفریح کار است» و «بهترین کار تفریح است» نمی توانند تمایزی قائل شوند! گذشته از اینکه بیشینه انسانها، مغلوب جو رفتاری و گفتمانِ فکریِ مسلط در جامعه خود هستند و معمولا از شناکردن خلاف جریان آب واهمه دارند –که تا یک جایی معقول هم هست- تعداد کثیری حتی مرعوب فضای غالب هستند و به محض ایجاد کوچکترین رویکردِ افراد به مقوله ای خاص -فرض بگیرید مد شدن یک نوع رفتار یا حتی پوشش- نه تنها روند زندگی خود را متناسب با آن تغییر می دهند که حتی با استقبال زایدالوصف و در عین حال بی دلیلشان باعث تشدید فضای آن حرکت و سلب اراده از دیگر افراد برای تصمیمگیری منطقی می شوند. در نتیجه جریان رودی را که خود با آن همراه شده اند تبدیل به سیلی خانمان برافکن میکنند. واضح ترین اتفاق در اینگونه امور که مربوط به بحث این مقال است شراکت افراد در امور اقتصادی و کاری است. برای خیلی از افراد کار تنها و تنها در جهت کسب درآمد و پول تعریف شده است. چنین اشخاصی که نمی دانند برای چه کار میکنند و گاهی اصلا نمی دانند چه کار میکنند در زمینه های مالی و پولی همواره چشم خود را به دهان دیگران دوخته اند تا ببینند دیگران چه میکنند تا به پیروی از آنها سیستم اقتصادی زندگی خود را تنظیم کنند. این مسئله به معنای باری به هر جهت بودن این گونه افراد است که باعث می شود گاهی پیروز شوند –یعنی پول و پله ای به جیب بزنند- و یا شکست بخورند. البته موارد بسیار زیاد است و تنها محدود به مقوله های مالی و پولی هم نیست؛ از انتخاب رشته تحصیلی تا انتخاب همسر و … . اما برای مثال، یکی از بارزترین نمونه های اقتصادی جدید آن را می توان در بحث خرید خودرو وطنی مشاهده کرد. ابتدا کمپین «نه به خرید خودرو صفر کیلومتر» ایجاد میشود تا جایی که حتی برخی، خودروهای خریداری و خارج شده از کمپانی های تولیدی را سنگ باران میکنند اما به محض اینکه رویکردی در جهت ثبت نام خودرو بر اساس تسهیلات تشویق کننده به وجود می آید و عده ای بدان رو می آورند، چنان استقبال پرشکوهی میکنند که چشمها خیره میشود. جالب است که به اذعان افراد مختلف تعداد زیادی از مردم در روزهای اول و دوم ثبت نام فقط به عنوان تماشاچی به نمایندگی ها سر میزدند و وقتی دیدند که عده ای دیگر مایل به ثبت نام هستند، هجوم خود را از روز بعد آغاز کردند. چرا چنین اتفاقی می افتد؟ بالا و پایین شدن قیمت سکه و ارز و بالا و پایین رفتن ضربان قلب مردم نمونه واضح دیگر است. قیمت زمین یک جور دیگر و… . قصد اطاله کلام ندارم و می دانم خواننده محترم خود به خوبی واقف بر موضوع هست. فقط می خواهم از دید خود بگویم چرا چنین اتفاقی می افتد. نگارنده سطور مشکل اصلی را عدم وجود مبنای فکری در زندگی اقتصادی مردم و نداشتن شناخت از جایگاه کار و درآمد و پول و مادیات در زندگی و رابطه آنها با هم میداند. در حقیقت فکر میکنم لازم است هر نوجوان و یا جوانی که در عنفوان استقلال زندگی از خانواده قرار دارد باید به نوعی تحت تعلیم فکری در این زمینه قرار گیرد به نحوی که بتواند صلاح خویش را در برخورد با اینگونه موارد تشخیص دهد و متناسب با آنچه برای آینده خود برنامه ریزی کرده است، تصمیم بگیرد. شاید بتوان گفت در جامعه امروزیِ ما، بسیاری از افراد روز و شب به دنبال پول هستند و تقریبا یافتنِ شخصی که از پول بدش بیاید یا از آن فراری باشد، به غیر از عده ای فوق العاده معدود – والنادر کالمعدوم- امری محال است. اما اگر از همین خیل عظیم سؤال شود: «اگر پول کلانی در اختیار شما قرار گیرد با آن چه می کنید؟» جواب درخوری برای آن نخواهند داشت. حتما خود شما هم عده ای را می شناسید که حتی واقعا هم پول زیادی دارند اما نمیدانند با آن چه کنند. اینکه انسانها به دنبال کسب معاش باشند هیچ عیبی ندارد اما اینکه عده زیادی از مردم یک جامعه، جهت کسبِ درآمد بیشتر، از راه هایی معمولا غیرمتعارف، خارج از حیطه فعالیت های فکری و جسمی و عمدتا ضرر رسان به شاکله اقتصادی مملکت، مترصد بالا و پایین رفتن قیمت سکه و ارز و خودرو و زمین و … باشند –فارغ از اینکه مسئله شرم آوری است- نشان از عدم بلوغ فکری آن مردم در برنامه ریزی اقتصادیشان دارد که نیازمند مطالعه، راهنمایی، آموزش و دادن و آموزش دیدن است. کتابی راهگشا به همین مناسبت در پایان مقال مطالعه کتاب «کار» نوشته لارس اسوندسن را به عنوان کتابی راهگشا و تفکر برانگیز در این زمینه پیشنهاد می کنم. در این کتاب که جزو مجموعه «تجربه و هنر زندگی» نشر گمان به چاپ رسیده است –مجموعه ای که سعی دارد با زبانی ساده و در عین حال عمیق، مفاهیم اساسی زندگی را موشکافی کند- نویسنده سعی کرده است مباحث مختلفِ مرتبط با کار را بدون هیچ پیش داوری و یا نتیجه گیری، از زبان و دیدِ افراد گوناگون با دیدگاه های فکری متفاوت، بازشناسی کند تا خواننده امکان انتخابِ نمونه مورد نظر خود از بین آنها، برای برنامه ریزی در زندگیِ آتی خود داشته باشد. برای همه ما لحظاتی پیش آمده که آرزو کرده ایم کاش مجبور نبودیم حتی یک روز دیگر کار کنیم. اما در واقع برای بسیاری از ما دنیای بدون کار دنیایی ملال آور و ناامیدکننده خواهد بود. کار به زندگی ما احساس معنادار بودن و هدفمندی می دهد، هویتمان را شکل می دهد و برایمان شبکه ای اجتماعی می سازد. اسوندسن با گذری بر فلسفه و ادبیات و حتی سریال ها و ترانه های روز می کوشد جنبه های مختلف کار را برایمان روشن تر کند. او تاکید می کند که کار تقریبا برای همه ما بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره است. چه آن را نفرین ببینیم و چه موهبت، کاری که هر روز انجام می دهیم نگاه ما را به جهان و به خودمان شکل می دهد. در نهایت واقعیت این است که وقتی در این فکریم که با زندگی مان چه باید بکنیم نمی توانیم از فکر کردن به «کار» بگریزیم. در طی فصول این کتاب با چنین عنوان هایی روبرو می شوید: از نفرین تا تکلیف: تاریخچه مختصر فلسفه کار، کار و معنا، توزیع کار، کار و تفریح، مدیریتِ شدن، دستمزد، کار در عصر وفور، پایان کار و زندگی و کار. امید که مطالعه این کتاب و کتابهای دیگر در این زمینه و ارائه آموزش های مناسب، از سوی رسانه ها و نهادهای مسئول، رویکرد کارآمدتری از طرف هموطنان شریف ما در زمینه فعالیت های اقتصادی در جنبه های مختلف آن -از انتخاب شغل تا سرمایه گذاری و … – به دنبال داشته باشد. *** [۱] – لارس اسوندسون، کار، ترجمه فرزانه سالمی، نشر گمان، چاپ اول، تهران، ۱۳۹۳، صفحه ۱۱۰٫ دریافت آخرین اخبار ایران و جهان در کانال تلگرام صاحب نیوز
جمعه ، ۳۰بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صاحب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]