پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849523580
گریه ی اجباری
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: - «ایستگاه بعد: فردوسی.» طبق معمول گوینده ی محترم مترو قاتی کرده و ایستگاه ها را جلو و عقب می گوید. زنی که روی صندلی نشسته با ترس از خواب می پرد و می گوید: «فردوسی؟»
می گویم: «نه خانم، اشتباه گفت. راحت باشید.»
سرم را روی میله می گذارم و تمام وزنم را رویش می اندازم. کاش من هم می توانستم راحت بخوابم. کیفم خیلی سنگین است و هنوز کلی راه مانده.
به دختر روبه رویم نگاه می کنم. چشم هایش قرمز است و پر است از اشک. فکر نمی کنم خیلی از من بزرگ تر باشد. معلوم نیست چی شده که این طوری گریه می کند.
دستمالی از توی کیفم درمی آورم و جلوی دختر می گیرم و می گویم: «چی شده که غمبرک زدی؟ اشکال نداره. منم امتحانم رو خراب کردم.»
دختر هاج و واج نگاهم می کند و بعد که انگار تازه منظورم را فهمیده باشد، می زند زیر خنده و می گوید:
«دلت خوشه ها! آدم مگه واسه ی نمره گریه می کنه؟ خودم رو کشتم تا گریه کنم، اما حالا دیگه بند نمی آد!»
با تعجب می گویم: «برای چی؟»
- رفته بودم تست بازیگری. مَرده گفت یه نقش غمگین بازی کن. گریه کن و از این حرف ها.
- جالبه. همیشه فکر می کردم واسه ی بازیگرها پیاز خورد می کنن تا گریه شون بگیره!
- نمی دونم والا. شانس نداریم که!
- خب حالا به چی فکر کردی تا گریه ات بگیره؟
دختر به کف مترو نگاه می کند و بعد می گوید: «به این فکر کردم که اگر روزی بابام بمیره چی ...
[ مشاهده متن کامل خبر گریه ی اجباری در همشهری آنلاین ]
چهارشنبه ، ۲۸بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-