واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
آیا امسال هم جشنواره فیلم فجر جوری بود؟ وبلاگ > دانش، مهرزاد - یکی از رفتارهای متداولی که معمولا بعد از اتمام برگزاری جشنواره فیلم فجر از طرف مخاطبان، مخصوصا منتقدان و سینمایی نویسان مشاهده میشود، غرولندهای پنهان و آشکاری است که در اعتراض به بد بودن بیشتر فیلمها صورت میپذیرد. عبارتهای آشنایی مانند «این دیگه چه جشنوارهای بود»، «سال به سال دریغ از پارسال»، «حیف این همه انرژی و وقت» و... از ادبیات مرسوم پساجشنوارهای است و انگار گریزی از آن هم در هیچ مقطعی وجود ندارد. البته خستگی ناشی از تماشای تعداد قابل توجهی فیلم در زمانی فشرده و موقعیتی متراکم و روندی متوالی، آن هم به خصوص در فضای پرازدحام و غیراستانداردی مانند سالن همایشهای برج میلاد که از بانوان شیرده و نوزادان در آغوش و ماموران حراست فلان اداره بهمان شهرستان و مقامات کشوری لشکری و جوانان جویای محبت و شیفتگان امضاگرفتن و سلفی انداختن با هنرپیشهها و بیانیه نویس فضانیوز و... در آن حضور مالامال دارند تا هم مفت و مجانی فیلم ببینند و هم از پذیرایی رایگان و جذابیتهای محیطی بهرهمند شوند، تأثیر زیادی در این ماجرا دارد و فشار عصبیت ناشی از آن، روی قضاوت بر فیلمها سرریز میشود.
اینکه در برخی دورهها از جشنواره فیلم فجر، فیلمهای عالی، خوب، میانه و بد چه نسبتی با یکدیگر داشتهاند، روندی متغیر داشته است، ولی امسال جشنواره به لحاظ کیفیت فیلمها وضعیتی قابل قبول - اگر نگوییم قابل تحسین - داشت. بله... فیلمی که بتوان آن را با صفات عالی و شاهکار توصیف کرد در جشنواره حضور نداشت (اصلا سالی چند بار چنین فیلمهایی حتی در سطح جهان ساخته میشود؟) ولی در ابعاد سینمای رنجور ایران که از زاویههای مختلفی مانند ممیزی غیرشفاف و سلیقهای، فشارهای فراقانونی، مشکلات بودجه، فقدان برنامه جامع، شکنندگی مناسبات صنفی، و... تحت آسیب است، حضور فیلمهایی که در جشنواره اخیر به نمایش درآمد، غنیمت قابل توجهی است. نگارنده امسال از جشنواره فیلم فجر لذت برد. بخشی از دلیلهایم برای این نکته، به شرح زیر است: ۱- فیلمهای امسال تنوع مضمونی قابل توجهی داشتند. گونهها و یا لحنهای مختلفی همچون تاریخی، جنگی، سیاسی، ملودرام، اجتماعی، کمدی، فانتزی، جنایی/معمایی، و... ترکیب کم و بیش جامعی را در کلیت آثار به نمایش درآمده رقم زده بودند. اینکه این موضوعات تا چه حد در متن درام و اجرا صیقل یافته بودند، البته بحث دیگری است که به ارزیابی کیفیت فیلمها معطوف است، ولی در سطح موضوع و یا ژانر، فضای مطلوبی ارائه شده بود. ۲- سینمای ایران یک کلیت به هم پیوسته از نگاهها و عقیدهها و سلیقهها و ذائقههای مختلف است. این کلیت امسال در جشنواره نمود تقریبا مناسبی پیدا کرده بود. حضور فیلمهایی مانند بادیگارد، رسوایی ۲، دلبری، ایستاده در غبار، و نفس در کنار فیلمهایی همچون لانتوری، ابد و یک روز، اژدها وارد میشود، و مالاریا نشان از نوعی فضای دیدگاهی و اندیشهای و حتی ساختاری متنوع دارد که در کنار یکدیگر معنای سینمای ایران را شکل میدهد. اصرار بر تک جناحی و تک بعدی سازی سینما، از سوی هر ایدئولوژی و مکتب و نگاهی که باشد، جز به ویرانی هنر و سینما نخواهد انجامید. ۳- امسال قدیمی ترهای سینما، از کیومرث پوراحمد که بزرگ همه فیلمسازان امسال بود تا نسلهای میانهتر همچون ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، و سیدرضا میرکریمی در جشنواره حضوری پویا داشتند. اگرچه هیچ یک از فیلمهای این دوستان، جزو آثار برگزیده نگارنده نیست، اما نکته قابل توجه آن است که فیلمهای کفشهایم کو، بادیگارد، امکان مینا و دختر، نسبت به فیلمهای پیشین سازندگانشان چند سروگردن بالاتر بودند و تصوری را که نزد برخی نسبت به افول نموداری مندرج در کارنامه سینماییشان وجود داشت باطل کرد. اغلب این فیلمها آثار خوش ساخت متوسط رو به بالایی بودند که حتی میشد با کمی دقت و پرهیز از شتابزدگی آنها در حد فیلمهای ممتاز و برتر امسال بالا برد.ای کاش زیگزاگهای مانیفستی و شعاری در بادیگارد، سانتیمانتالیسم جاری در کفشهایم کو، دوگانگی ساختاری و ریتمیک در امکان مینا و دختر وجود نداشت تا این بزرگان نیز در ابعاد اهمیت و اعتباری که در سینمای ایران دارند ظاهر میشدند. اگرچه، همان طور که گفته شد، فیلمهای امسال این دوستان از یکی دو فیلم اخیرشان خیلی بهتر بود و این امتیاز کمی نیست. ۴- فیلمهای خوب در جشنواره امسال کم نبود. از بین آنها که دیدهام، از فیلمهای ایستاده در غبار، ابد و یک روز، نفس، وارونگی، سیانور، گیتا، من، خانهای در خیابان چهل و یکم، اژدها وارد میشود، لانتوری، متولد ۶۵، و خشم و هیاهو کم و بیش خوشم آمد و البته فیلمهایی مثل چهارشنبه، به دنیا آمدن، و لاک قرمز نکتههای قابل تامل کم نداشتند. همین فهرست برای خوب بودن یک جشنواره کفایت میکند. ۵- موضوعات جدید در سینمای ایران مانند وزش هوایی تازه در فضایی راکد و محبوس است. عنایت به بخشی از تاریخ معاصر ایران که شامل تنشهای حاد سیاسی است (دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰)، در فیلمهای سیانور و امکان مینا موقعیت مطلوبی را رقم زد. سالها بود که سینمای ایران این عطف به تاریخ معاصر را از متن خود حذف کرده بود. ارجاع به برخی از واقعیتهای حاد بیرونی همچون اسیدپاشی (لانتوری) یا قتلهای فجیع (خشم و هیاهو که به ماجرایی واقع میشد عطف خورده شود) از همین دست است. ۶- فیلمسازان جوان امسال خوش درخشیدند و این برای سینمای ایران میتواند فرصت و پتانسیل گرانبهایی باشد. فیلمهای روستایی، مهدویان، مددی، شعیبی، سیدحاتمی، قربانی و چند نفر دیگر به عنوان کسانی که کارهای اول یا دوم خود را ساخته بودند، نشان میدهد که سینمای ایران در حال پوست اندازی است و میتواند بدون گرته برداری از بزرگان نسلهای گذشته، راه این سینما را به خوبی ادامه دهد. اما مسیر پرمخاطره است و به نظر میرسد تحسینهای بیش از حد، کژتابیهایی را برای این فیلمسازان جوان به وجود آورد. یکی از مهمترین کارکردهای نقد ما سینمایی نویسها اینجا بروز پیدا میکند که در عین تحلیل مشوقانه کارهای این جوانان، به صورت جدی ایرادهای مربوط را هم یادآور شویم. شخصا با اینکه به عنوان مثال فیلم ابد و یک روز را پسندیدهام و به عنوان بهترین فیلم جشنواره امسال انتخابش کردهام، ولی نمیتوانم فیلم را بیایراد ببینم و قطعا در موقع مقتضی، یعنی اکران عمومی، به شکلی مفصل و فارغ از تعارفهای مرسوم، باید این ضعفها را یادآور شد. ****** جشنواره امسال، جشنواره خوبی بود. بد نیست گاهی اوقات مد «غر زدن» را کنار بگذاریم.
چهارشنبه 28 بهمن 1394 - 09:42:24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]