پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850893999
نسخه پیچی برای مرگی آرام
واضح آرشیو وب فارسی:سلامانه: سلامانه : اکثر عطاری هایی که این کپسول ها را می فروشند، ترسی از فروش آنها ندارند. به یک معنا به ساقی هایی دکان دار و غیرخیابانی تبدیل شده اند که گویی کاملا آزاد و مختار هستند. از اینها که بگذریم کپسول ها سه یا چهار رنگ دارند. اگر جسارتا معتاد باشید و فکر ترک کردن به سرتان زده باشد و به عطاری روانه شوید، جوانی خام و سراز تخم بیرون درآورده مثل یک پزشک مغرور، از نوع و مقدار مصرف مواد پرس و جو می کند و کپسول ها را محترمانه تجویز و به خوردتان می دهد. کراکی ها یا تزریق کنندگان نورچیزک یا تمچیزک (به قول خودمانی تر، آب هرویینی که با ادرار معتادان هرویینی ترکیب و تقطیر می شود) اندازه بزرگ این کپسول ها یعنی قهوه ای یا سیاه ها را مصرف می کنند که مشخص نیست چطور از گلو پایین می رود. روزنامه جهان صنعت نوشت: نوجوان که بودم روی دیوار عطاری محل مان که از آباء و اجداد این شغل به صاحب آن وقت عطاری رسیده بود شعری در یک قاب بزرگ با خط خوش نوشته بود: تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت هر وقت که به عطاری می رفتم و چشمم به این بیت شعر می افتاد، بی اختیار مودب می شدم و احساس می کردم به مکانی پاک و قلندر صفتی وارد شده ام که باید مواظب رفتار، منش و گفتارم در آن محیط باشم. بماند که تا ساعت ها بعد از خروجم از عطاری کماکان در همان حال و هوا سیر می کردم و از یاد شیطنت ها و خیره سری های نوجوانی ام به کلی دور می شدم اما این روزها وقتی به عطاری های جدید که تعدادشان هم در شهر تهران کم نیست، قدم می گذاری دیگر چنین احساسی نداری که هیچ، احساس شرم و گناه نیز به وجود آدمی مستولی می شود. اینکه چرا اینطور شده است، مساله ای است که ساختار این گزارش به چیستی آن پرداخته است. شرایط تقریبا در بسیاری از عطاری های تازه متولد شده، یکسان است. فرقی نمی کند چه عطاری در شرق تهران باشد چه در غرب تهران. چه در مراکز شلوغ شهری و چه در خیابان های نیمه خلوت شمال شهر. عطاری های جدید تقریبا شکل و شمایل مشابه به هم دارند. به خصوص در این عطاری های بی هویت شهری که همه چیز می فروشند. از لیف و کیسه های استحمام در کنار اسب دریایی و سمنقوی ناخالص گرفته تا عرقیات بی بنیان خارشتر و آویشن و استوخودوس. این ظاهر خوب داستان است. کاش مثل همان لواشک، لیف حمام، آبلیموی صنعتی و چند مدل جنس دیگر به همراه چند عدد شامپو گیاهی ضد شوره و کچلی داخل ویترین باشد و در پشت پرده، قرص ها و کپسول های دیر انزالی و جنسی فروخته شود چرا که حالا در پس تفاوت های شکل و شمایلی و آرایش ویترین عطاری ها، اغلب آنها در یک چیز مشابه به هم هستند. شباهت و تعدد در جعبه ها یا صندوقچه هایی که کپسول ها را به اصطلاح در آنها جاسازی می کنند. نام کلی اش، اِتا، دتا، دراگون، کپسول هندی، کپسول فلفلی و گاهی اوقات هم فقط کپسول خطاب می شوند. اما مدتی است که نیازی نیز به آوردن اسم شان نیست. کافی است که وارد عطاری ها شوید و چشمکی بزنید. خود عطار بسان طبیب جمله علت ها را می فهمد که چه می خواهید و به همین راحتی همه چیز شکل می گیرد. یعنی هم کپسول خریدنتان و هم یک لیوان آب از دستگاه آب سردکن برای آنکه همان جا کپسول را بخورید. تازه می فهمم که چرا سن و سال عطارهای این شهر کم شده است. زمانی هر چشم جان بین داری که سال ها در تاله خاصی فرو می رفت و علم النفس آدمی و رستنی ها را می آموخت، اجازه داشت که آرام آرام به جای استاد خویش بنشیند و نسخه های گیاهی و علفی برای مردم تجویز کند. هرازگاهی هم که عاجز از درمان می شدند، کتابی خطی را باز می کردند و در تفحص و تحقیقی شهودی برای بیماری نسخه می پیچیدند. حالا بدون هیچ شرمی و علمی و خیره سرانه این کار را می کنند اما اینها باز ناراحتی ندارد چراکه بازار مکاره است و خاصیت بازار مکاره همین است اما در این میان دارویی به فروش می رسد که اصل بازار را به هم ریخته است. ماهیت عطاری ها و عطارمنشی ها را به منجلاب کشانده است. این بار نسخه دواچی های شهرما مرگ است. مرگ آرام! اکثر عطاری هایی که این کپسول ها را می فروشند، ترسی از فروش آنها ندارند. به یک معنا به ساقی هایی دکان دار و غیرخیابانی تبدیل شده اند که گویی کاملا آزاد و مختار هستند. از اینها که بگذریم کپسول ها سه یا چهار رنگ دارند. اگر جسارتا معتاد باشید و فکر ترک کردن به سرتان زده باشد و به عطاری روانه شوید، جوانی خام و سراز تخم بیرون درآورده مثل یک پزشک مغرور، از نوع و مقدار مصرف مواد پرس و جو می کند و کپسول ها را محترمانه تجویز و به خوردتان می دهد. کراکی ها یا تزریق کنندگان نورچیزک یا تمچیزک (به قول خودمانی تر، آب هرویینی که با ادرار معتادان هرویینی ترکیب و تقطیر می شود) اندازه بزرگ این کپسول ها یعنی قهوه ای یا سیاه ها را مصرف می کنند که مشخص نیست چطور از گلو پایین می رود. به مصرف کنندگان شیشه، شیره و تریاک اندازه کوچک تر با رنگ نارنجی و قهوه ای روشن را تجویز و همین طور به مصرف کنندگان با دوز پایین، کپسول های ریز شیری رنگ را تجویز می کنند. قیمت ها هم از اندازه بزرگ 25 هزار ریال تا کوچک ها10 هزار ریال طبقه بندی می شوند اما نکته دردناک ماجرا این است که معتادهای رو به ترک این شهر به یک کپسول بسنده نمی کنند و در طول روز کپسول بازی می کنند. مثل خون بازی به وقت تزریق و تل بازی به وقت نیمه شب های معتادان این شهر. نامش حسین است و در عطاری برادرش کار می کند. عطاری هم به نام یکی از عرفا و شاعران قرن هفتم و هشتم هجری مزین است. چون سنش کم است می توانم قدری به اصطلاح امروزی ها روی مخش کار کنم تا اطلاعات بهتری بدهد. بعد از آنکه عکس مغازه و برادرش را که در یکی از شماره های «همشهری محله» چاپ شده است، نشانم می دهد و او را به جای برادرش تحسین می کنم، رام می شود و سر سخن را باز می کند. می گوید: «تا دلت بخواهد مشتری داریم. این قدر که من مسوول فروش کپسول ها هستم. کلی از پیک موتوری ها صبح ها که به سرکارشان می روند همین جا، از ما کپسول هایشان را می خرند و می خورند و می روند. چندتایی را هم می برند برای مصرف در طول روز. پرسیدم چرا پیکی ها؟ گفت: خب انرژی می گیرند. نشئه که می شوند بیشتر کار می کنند و کمتر خسته می شوند. البته همشون نه ولی در همین میدانی که الان می بینی تقریبا 40 پیکی داریم که دست کم 30 نفر از آنها کپسولی هستند». بعد با جدیت ادامه می دهد: هیچکدام شان دیگر شیشه و کراک نمی زنند و فقط کپسول می خورند. میان پیکی ها داشتیم کسانی را که تا یک مدت پیش روزانه هشت تا 10 گرم تریاک مصرف می کردند که دیگر با مصرف کپسول ها لب به تریاک نمی زنند. البته پیکی ها همینطوری یادم آمدند. راننده تاکسی و کلی کاسب و شاگرد نانوا و شاگرد کبابی و ساندویچی هم هستند که مشتری کپسول های ما هستند. پرسیدم از کجا این کپسول ها را تهیه می کنید؟ درحالی که هنوز همشهری محله دستش است و به عکس عطاری شان نگاه می کند، می گوید: ما خودمان تولیدکننده هستیم. برادرم مواد اولیه را تهیه می کند. در خانه مادر، خواهر و زن داداشم آنها را ترکیب و داخل کپسول ها می کنند. سه تا خانم از همشهری هایمان هستند که بعضی وقت ها به مادرم کمک می کنند. ماده اولیه را هم برادرم از بازار تهیه می کند. از او می پرسم یعنی وانت وانت قرص از ناصرخسرو می خرد، لحظه ای سکوت می کند و در نهایت می گوید: «نه از بازار عطارها سفارشی می گیرد. فلفل و این چیزها». دیگر چه کسانی می آیند؟ «مردهای جوان بعضا گذری، خیلی ها مشتری ثابت یا فصلی؛ دانشجوها هم می آیند. برای شب های امتحان شان از اینها می خورند. خواب شان نمی برد». صدایش را آرام می کند و ادامه می دهد: دخترها و زن ها هم می آیند. ولی من به دخترهای کم سن و سال نمی فروشم. پرسیدم مثلا چند ساله؟ «چند بار دختری می آمد که 12 سالش بود. برای برادرش می خرید. وقتی که داداش در مغازه او را دید، گفت: این آبروی کسب وکارمان را می برد. من هم دیگر ندادم. ولی خانم هایی هستند که مشتری ثابت هستند. چون نمی خواهند زیاد بایستند یک تماس کوتاه می گیرند و می آیند. ما هم آماده شده داخل بسته نایلونی وکیوم می کنیم و می دهیم». با لبخند ادامه می دهد: یک مشتری داریم که ماهی یک بار می آید و کلی می برد. بیشتر از دو هزار عدد. می گوید قرص های ترک تان در ترکیه هم گل کرده و دوستانم که در ترکیه در حال ترک هستند از قرص های شما مصرف می کنند. کل سود قرص های او را برادرم مجزا به من می دهد. حرفش تمام نشده بود که مردی تقریبا 40 ساله وارد شد. مشتری آشنا بود. بدون اینکه حرف زیادی بین شان رد و بدل شود، دو بسته کپسول نارنجی و قهوه ای رنگ به مرد داد. او هم پول آماده را داد و بدون کلامی و بی خداحافظی رفت. حسین ادامه می دهد: ما اشانتیون هم می دهیم. خندیدم و گفتم: خودکار و جاکلیدی؟ گفت نه. هرکسی 10 تا کپسول ببرد یک کپسول نارنجی یا شیری رنگ اشانتیون می گیرد. بیشتر پسر دبیرستانی های همین دبیرستان نزدیک میدان سر اشانتیون کلنجار می روند. کلامش را قطع کردم و پرسیدم تا حالا خودت خوردی؟ لبخندی زد و گفت دو، سه بار خوردم. خوشم نیامد. آنقدر تشنه شدم و دهانم خشک شد که تا نیمه شب آب می نوشیدم و دوست داشتم تخمه بشکنم و شربت بخورم. مثل اینکه به من نمی سازد. گفتم جاهایی دیگر که می دهید آدرس دارند؟ به یکی از خیابان های اصلی تقاطع میدان انقلاب اشاره می کند که باجناق برادرش در آنجا عطاری دارد. گفت: از ما مستقیم می گیرد و خودش به دو جای دیگر سمت خیابان گرگان هم می دهد. طوری که شک کرده باشد، می گوید: اینها را برای چه می پرسی؟ می گویم می خواهم از محسنات این کپسول ها برای روزنامه بنویسم. پرسید: که چی؟ که معتادها بدانند دست از اعتیادشان بردارند. سرش را به منزله تایید چند بار تکان می دهد و با لهجه شرق کشور می گوید: «اینطوری که خوبه. راستی عکس عطاری ما رو هم باز تو روزنامه چاپ می کنی»؟ می پرسم با باجناق برادرت می توانی تماس بگیری بروم پیشش. می خواهم ببینم فروش او چقدر است. با قطعیت گفت: بله. فقط باجناق برادرم نیست. پسرخاله خودم هم هست. برو من تماس می گیرم. خداحافظی که کردم هنگام خروج از عطاری خانمی وارد شد. بدون آنکه برگردم جلوی در ورودی ایستادم. خواستم بدانم که خانم چه می خواهد که می گوید: آقا پسر ترنجبین می خواهم. از عطاری خارج شدم. با خودم گفتم خدا را شکر که مشتری عطاری هنوز یکی دو تایی پیدا می شوند. میدان شلوغ انقلاب را به سمت پایین رفتم تا به عطاری پسرخاله رسیدم. بسیار محقر است. اصلا قابل قیاس با عطاری حسین و برادرش نیست. پسرخاله هم جور دیگری است. مثل آنکه خودش هم دستی بر آتش دارد. چیدمان سیگارها کنار ترازوی دخل بیشتر از هر چیز دیگری در ذوق آدم می زند. پسرخاله در عطاری سیگار هم می فروشد. بعد از خروج دخترکی جوان که آلوچه و لواشک بسته بندی شده خریداری کرده بود، می پرسم: حسین باشما تماس گرفته؟ سریع گفت: کپسول می خواهی؟ گفتم نه. آمار فروش کپسول های عطاری شما را می خواهم. لب هایش را جمع می کند. پکی به سیگار می زند و می گوید: «ای خدا رو شکر تا 200 عدد در مجموع روز می رود». شما هم مثل پسرخاله ها مجوز دارین؟ یک کاور نایلونی را که کاغذی بد کپی شده داخلش گذاشته بود، نشانم می دهد و می گوید: این هم مجوز کسب. می گویم: نه عزیز مجوز وزارت بهداشت برای فروش این کپسول ها داری؟ مجوز را سریع به زیر یکی از ویترین های روبه رویش می برد و می گوید: «کار خیر کردن مجوز می خواد؟ خدا رو شکر کنند که معتادها دیگر کراک و شیشه و چیزهای دیگر نمی زنند و فقط کپسول می خورند. سالم و سنتی. گیاهی و علفی. حسین گفت می خواهی تبلیغ کنی. مجوز از این بهتر؟!» مقداری سنگین بود برایم. می پرسم: خوردن ترامادول و دیازپام و سوخته و فلفل و رانیتیلین خدارو شکر دارد؟ سیگارش را خاموش می کند. حسین گفته بود قراره بیایی برای روزنامه از ما مطلب خوب چاپ کنی. مثل همشهری محله عکس عطاری ام را هم چاپ کنی. می گویم: خوب که بله. ولی خوب که حرف نمی زنی، من خوب چی بنویسم؟ سیگار دیگری را آتش می کند: اگه دنبال ترامادول و دیاز هستی بسته بندی شده شرکتی دارم ولی کپسول کاملا گیاهیه. چطور اونا رو از ترس مامور بهداشت مخفی می کنی ولی کپسول ها کاملا رو هستند؟ «کاغذ رو نمی بینی؟ همه عطاری ها روی شیشه ویترین ها شون دارند. داروی ترک اعتیاد برای همیشه. مثل همین که الان رو شیشه زدم. دیدی خب. خوب بپرس که من خوب بگم.» می پرسم: چرا عطاری شما اینقدر خالی است؟ می گوید: «اینجا تو این شلوغی و ازدحام که کرفس کوهی و آویشن و نعنا فروش نمی ره. اینجا فقط لواشک و صابون و کپسول چاقی و لاغری و این کپسول ها و قرص ها و کپسول های دیرانزالی فروش می ره که همه اون ها رو دارم. بیخود چرا سرمایه ام رو پای جنسی بدم که اینجا فروش نمی ره؟» دست دراز کردم یک لواشک بردارم، خانمی تقریبا 25 ساله وارد شد. چشمش به من که افتاد، یک قدم پس کشید. خودم را جمع کردم به داخل بیاید که خیلی سریع پسرخاله دستش را به سمتش دراز کرد و گفت: بفرما. ای وای! باز کپسول بود. دختر تشکر می کند و می گوید: پس به حساب بزنید. پسرخاله پکی به سیگارش می زند. «باشه. فقط سر ماه هوای مارو داشته باش.» لبخندی زد و گوشه چشمی انداخت و پسرخاله گفت به سلامت. وقتی رفت می پرسم: پسر این همه مشتری کپسول یعنی چی؟ تو عطاری حسین هم هرکسی که می آمد کپسول می خواست. با خونسردی می گوید: «خیلی هم نیست. همه مردم تهران که کپسول نمی خورند. فقط معتادهای رو به ترک. مگه نمی بینی یا نمی شنوی که کلی معتاد داریم. خب کلی هم مشتری کپسول داریم. زیاد نیست. من در نهایت روزی 300 تا 400 دخل کپسول دارم. بقیه دخل هم خدا رو شکر از بقیه است.» دیگر رغبتی به خوردن لواشک نداشتم. پسرخاله ادامه می دهد: خب حالا چی می خوای بنویسی؟ کجا می نویسی؟ چاپ شد برای ما هم بیار. یا لااقل زنگ بزن بگو بخریم. می گویم: حتما، شک نکن. میشه با یکی از همین کپسول خورها که باهات رفیقند صحبت کنم؟ این بار لب هایش را جمع می کند و می گوید: بعید می دونم. می ترسند. آدم های باآبرویی هستند که تصمیم به ترک گرفتند. وگرنه همونطور معتاد می موندند. سرد خداحافظی کردم و بیرون آمدم. رو به کتابفروشی های آن سوی خیابان ایستاده بودم که کسی گفت: ببخشید. جابه جا شدم و او وارد عطاری شد. خدا خدا می کردم که او هم لااقل ترنجبین یا عرق نعناع بخواهد. مثل آنکه دوست پسرخاله بود. انتهای کلامش را شنیدم که گفت: «امشب تنها هستم و بچه ها میان خونه ما. چند تا بیشتر بدی ممنون می شم.» پسرخاله هم با خنده چیزهایی به او گفت که گفته هایش در میان صداهای بوق و موتور ماشین ها گم شد. آن قدر اشباع شدم که دیگر رمقی برای رفتن به میدان تجریش یا خیابان یخچال نداشتم. همین اندازه کافی بود که بدانم چه خبر است و من چه بی خبرم. آیا ماموران وزارت بهداشت و نظارت بر اماکن یا ضابطان انتظامی از این میزان فروش بدون نسخه و بدون تجویز کپسول ترک اعتیاد از بچه مدرسه ای ها گرفته تا زنان و مردان در سنین و اقشار مختلف خبر دارند و اقدامی برای جلوگیری از آن انجام می دهند؟ شاید به آنها هم می گویند این کپسول ها مجوز دارند یا کار خیر کردن که مجوز نمی خواهد! داخل کپسول ها چیست وقتی به عطاری ها رجوع می کنید، می گویند داروی ترک قوی و صددرصد گیاهی است. از آن گیاهان نادر که فقط در هندوستان کشت می شود و خیلی گران هستند. حتی برای کسانی که در معرض آزمایشات عدم اعتیاد هستند نیز توصیه به ارائه کپسول هایی می کنند که آزمایشات را به اصطلاح رد می کند. اما واقعیت درون کپسول ها چیز دیگری است. کلکسیونی از مواد مضر مخلوط و پودرشده در ترکیبی ویران کننده. ترامادول، رانی تیلین، تفاله کوکنا، تفاله خشخاش، دیازپام، لورازپام، فلفل های هندی و در صورت بسیار نادر ترکیب شیمیایی آلکالوئیدمسگالین. این ماده آخری در ترکیب کپسول هایی که در عطاری های شمال شهر تهران تولید شده و فروش می روند و قیمت های بیشتری نیز نسبت به جنوب و مرکز شهر تهران دارند، دیده می شود. این ترکیب ها در کنار هم به طور خاصی هم به طور موقت جایگزین مناسبی برای عوارض و خطرات خماری و ترک مخدرهایی نظیر تریاک، کراک، هروئین و در برخی موارد شیشه را دارند اما پس از مدت نه چندان زیادی با ترکیبات و ساختار هتروسیکلی خود به بروز اعتیادی جدید منجر می شوند. عوارض مصرف کپسول ها کاهش شنوایی و بینایی در وضعیت مصرف مدام، عدم تمرکز مناسب، فراموشی، کاهش کارکرد کبد، کلیه، عصبانیت بی دلیل، سرخوشی بی دلیل، تمایل به خواب های درازمدت و بیداری های درازمدت، آن هم بی دلیل، میل به آشامیدن شربت های بسیار غلیظ، افزایش زمان دوره های ماهانه در بانوان، سرکوب میل جنسی در مردان، ایجاد توهمات بلندمدت و در نهایت بی حسی و لمس شدن اعضای بدن برای مدت های طولانی در شبانه روز. اکنون یک بار دیگر آن هم در مدت نه چندان طولانی یک بار دیگر ذائقه و الگوی مصرف موادمخدر در شهرهای بزرگی نظیر تهران در حال تغییر است. اعتیادی که خیلی آرام و رسمی از بطن یکی از موجه ترین مکاسب سنتی ایران زمین بیرون زده و بدون هیچ محدودیت قانونی و حتی فعلا تقبیح عمومی در حال گسترش و نمو سرطان وار است. همان طور که مانند مرگی خاموش است، بیم آن می رود چراغ مبارزه با آن تا زمان های دور خاموش باشد.
سه شنبه ، ۲۷بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
نمیتوان برای همه معوقههای بانکی، نسخه واحد پیچید
رییس سازمان بازرسی کل کشور نمیتوان برای همه معوقههای بانکی نسخه واحد پیچید رییس سازمان بازرسی کل کشور گفت اگر قانون ارتقای سلامت اداری اجرا شود نیاز به سازمان جدید برای مبارزه با فساد نیست به گزارش ایلنا ناصر سراج در مراسم افتتاح ساختمان جدید بازرسیکل استان غربی ضمناز نسخه پیچی رییس سازمان غذا و دارو تا بغض قائم مقام وزیر بهداشت (فیلم)
از نسخه پیچی رییس سازمان غذا و دارو تا بغض قائم مقام وزیر بهداشت فیلم تاریخ انتشار ۱۲ ۳۶ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ - 16 February 2016بیمارستان آذرشهر در کما/ضرورت نسخه پیچی مسئولان برای وضع بیهوشی بیمارستان آذرشهر
کمبود امکانات و تجهیزات درمانی و پزشکی از یک طرف و بی توجهی و عدم احساس مسئولیت متولیان امر نسبت به وضعیت اسفبار بیمارستان همواره باعث نارضایتی و بدبینی شدید مردم می شود به گزارش خبرگزاری تسنیم ازآذرشهر کمبود امکانات و تجهیزات درمانی و پزشکی در آذرشهر ازیک طرف و بی توجهی و ععضو انجمن داروسازان ایران مطرح کرد نسخهپیچی فقط با حضور داروساز یا مسئول فنی/داروخانه، ویترین نظام سلامت است
عضو انجمن داروسازان ایران مطرح کردنسخهپیچی فقط با حضور داروساز یا مسئول فنی داروخانه ویترین نظام سلامت استعضو انجمن داروسازان ایران گفت قانون صراحت دارد که فعالیت دارویی داروخانه مشروط به حضور مسئول فنی واجد شرایط است و اگر مسئول فنی حاضر نباشد داروخانه موظف است تابلو عدم حضنسخه واحدی برای همه معوقات نباید در کشور پیچید
رئیس سازمان بازرسی کل کشور نسخه واحدی برای همه معوقات نباید در کشور پیچید شناسهٔ خبر 3044366 - یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵ ۵۸ استانها > آذربایجان غربی ارومیه - رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفت برای همه این معوقات نباید نسخه واحدی بپیچیم چراکه شرایط دریافت کنندگان آنها با هم متفانخستین نسخه الکترونیکی کشور صادر شد
مدیرکل نظارت بر فرآورده های طبیعی سنتی و مکمل های سازمان غذا و دارو از صدور نخستین نسخه الکترونیکی کشور خبرداد امیرحسین جمشیدی افزود این نسخه الکترونیکی برای بیماران متابولیکی جهت تهیه شیرخشک های متابولیکی و در آستانه راه اندازی سامانه الکترونیک توزیع شیر خشک متابولیکی صادر شدفروش شش هزار نسخه ای غرش رعد
کتاب غرش رعد با محوریت زندگی خلبان عبد الحمید نجفی که توسطمحمد معما تالیف شده است با استقبال خوب مخاطبان و فروش سه هزا نسخه ای آندر کمتر از ۶ ماه بهچاپ دوم رسید کتاب غرش رعدکه زندگینامه یکی از خلبانان برجسته دوران دفاع مقدس است روایت تاریخ گونه اتفاقات قبل از انقلاب رخدادهایافتتاح نسخه جدید سایت دفتر رهبر انقلاب
افتتاح نسخه جدید سایت دفتر رهبر انقلاب نسخه جدید سایت دفتر مقام معظم رهبری با حضور معاونت امور اجرایی مدیران و روسای ادارات دفتر معظمله افتتاح شد به گزارش نامه نیوز نسخه جدید سایت دفتر مقام معظم رهبری در حضور معاونت امور اجرایی آقای صنعتی مدیران و روسای ادارات دفتر معظمله افرمانده سپاه سلمان سیستان و بلوچستان: حضور پرشور و باشعور و انتخاب اصلح باعث آرامش در جامعه میشود
فرمانده سپاه سلمان سیستان و بلوچستان حضور پرشور و باشعور و انتخاب اصلح باعث آرامش در جامعه میشودفرمانده سپاه سلمان سیستان وبلوچستان گفت حضور پرشور و باشعور و انتخاب اصلح باعث آرامش در جامعه میشود به گزارش خبرگزاری فارس از زاهدان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی سپاه سلمانمعمای سقوط شاه چندان هم پیچیده نیست
معمای سقوط شاه چندان هم پیچیده نیست حسین نورعلی گفت در معمای شاه تلاش شده بازیگران نقشهای تاریخی بیشترین شباهت را به شخصیت موردنظر داشته باشند اما قرار نیست آن شخصیت عین بهعین بازسازی شود به گزارش فرهنگ نیوز «حسین نورعلی» این روزها بازیگر نقشی است که پیشازا-